روشنگری
يادبگير، ساده‌ترين چيزها را براي آنان كه بخواهند يادبگيرند هرگز دير نيست


 

189- انسان میمون مانند چینی

پرموترین انسان زنده که نشانده ارتباط ژنتیکی او با اجداد گذشته بسیار دورش است.




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید

 

تصاویری خارق‌العاده از سیاره پلوتو

 

شاید بتوان گفت که اکنون ناسا توانسته به بهترین دید از پلوتو دست یابد. اما این تصویر مربوط به این روز‌ها نیست. کاوشگر جدید Horizons حدود 16 گیگابایت تصویر را در ماه جولای ثبت کرده است و این تصاویر با سرعت 1 تا 4 کیلوبایت در ثانیه از سرزمین یخ‌ها به زمین فرستاده شده‌اند و در واقع این تصاویر واقعا غیر قابل باور هستند و اطلاعات بسیاری را از پلوتو در اختیار ما قرار می‌دهند. در واقع این تصاویر بهترین عکس‌های ثبت شده از پلوتو هستند و می‌بایست تا ثبت تصاویر دیگر صبر کنیم.

Tombaugh Regio یک منطقه قلب شکل در پلوتو است که از قابلیت معروفی بهره می‌برد و اکنون ناسا توانسته به بهترین دید از آن نسبت به نیم کره دیگرش دست یابد. گفته می‌شود که سطح این کره از نیتروژن مایع تشکیل شده است.

تپه‌ها، کوه‌های کوچک و غبار اتمسفر در زمان غروب آفتاب چیز‌هایی هستند که در این تصاویر از سرزمین یخ زده ثبت شده‌اند.

همان طور که در تصاویر مشاهده می‌کنید در سطح پلوتو کوه وجود دارد و در واقع این کوه‌ها نیز بسیار زیاد هستند. یخچال‌های طبیعی، کوه‌ها و مه چیز‌هایی هستند که از منطقه Sputnik Planum ثبت شده‌اند.

منبع:http://www.asriran.com/fa/news/418113




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید


 

از آب معدنی دماوند تا آبلیموهای شیمیایی و آب میوه های تقلبی: جان یک ملت بازیچه شرکت های جنایتکار

 عصر ایران؛ جعفر محمدی - در هجدهم خرداد 1389 ، جلسه ای در یکی از شرکت های وزارت نفت برگزار شد. دستور کار این جلسه، جمع بندی آزمایش های انجام شده بر روی آب های معدنی/آشامیدنی موجود در بازار بود تا خریدهای وزارت نفت، با توجه به میزان سلامت آب های معدنی انجام گیرد.
چندی نگذشت که صورتجلسه این شرکت در خصوص میزان سالم یا آلوده بودن آب های معدنی/آشامیدنی به بیرون درز کرد: از 21 برند آب معدنی که در آزمایشگاه های مجهز وزارت نفت بررسی شده بودند، تنها 9 برند از نظر سالم بودن مورد تأیید قرار گرفت. "دماوند" یکی از برندهایی بود که طبق آن صورتجلسه تأیید نشده بود.  
در آن زمان، مدیران آب دماوند، در مقام دفاع از خود برآمدند و با استناد به پروانه های بهداشتی و تأییدیه های استاندارد، مدعی شدند که تولیدات شان سالم است و جای هیچگونه نگرانی نیست.
در چنان وضعی انتطار می رفت وزارت بهداشت، به مسؤولیت قانونی خود عمل کند و به عنوان داور ، کیفیت دماوند و دیگر آب های معدنی/آشامیدنی را بسنجد و گزارش آن را به مردم بدهد ولی گویا مسؤولان آن دوران، چندان به سلامت مردم اهمیتی نمی دادند و  ای بسا فکر می کردند این فقط دعوایی است بین وزارت نفت و شرکت دماوند!
 مسؤولان وقت ، نه تنها در این مورد بلکه پیشتر نیز بعد از انتشار اخباری راجع به مرجوع کردن محموله آب دماوند از افغانستان به دلیل سرطان زا بودن نیز سکوت اختیار کردند. خبری که روز هفدهم مهر 1388 در روزنامه اعتماد منتشر شد و البته ما بر صحت و سقم آن اشراف نداریم این بود:
 « پس از آنکه نیروهای ناتو مستقر در افغانستان برای تامین آب شرب مورد نیاز خود با طرف ایرانی وارد مذاکره شدند، مقرر شد شرکت آب معدنی دماوند به عنوان بزرگ ترین تولیدکننده آب معدنی در ایران، آب شرب ناتو را تامین کند. در این راستا اولین محموله هم به افغانستان صادر شد اما پس از مدتی محموله مذکور به دلیل غیربهداشتی و سرطان زا بودن به ایران عودت داده شد. این در حالی است که در این خصوص اطلاع رسانی صورت نگرفت و محموله مذکور به همراه سایر تولیدات آب معدنی دماوند در داخل توزیع و در اختیار مردم قرار داده شد...
اینک اما اتفاق جدیدی در وزارت بهداشت رخ داده است و معروف ترین برند آب بسته بندی ایران، به اتهام توزیع آب آلوده، هم پلمپ شده و هم تحت پیگیرد قضایی قرار گرفته است.
ماجرا نیز از آنجا آغاز شد که وزیر بهداشت، دستور بررسی تمام آب معدنی های موجود در بازار را به سازمان غذا و دارو صادر کرد و نهایتاً اعلام شد که حدود 10 درصد از آب های بسته بندی در بازار ، غیربهداشتی هستند و ملزم به توقف خط تولید و اصلاحات هستند. دماوند یکی از این شرکت ها بود که علیرغم دریافت دستور توقف تولید، همچنان به کارش ادامه داد و آن طور که وزارت بهداشت اعلام کرده ، محصولاتش را که دارای آلودگی میکروبی بودند با "تاریخ قبل از دستور توقف" به بازار عرضه کرد. این جا بود که وزارت بهداشت، نام دماوند را اعلام کرد و از مردم خواست این برند آب معدنی را مصرف نکنند.
در این باره نکاتی چند قابل توجه است:
1 -  در ابتدا باید از وزارت بهداشت و مشخصاً وزیر بهداشت قدردانی کرد که بعد از مدت ها، یکی از دغدغه های اصلی مردم در خصوص سلامت آب های معدنی را مورد توجه قرار دادند. امیدواریم این بررسی ها ، مستمر و بی رحمانه ادامه یابند و مسؤولان سازمان غذا و دارو ، منتظر دستور وزیر برای انجام این وظیفه قانونی نمانند.
از این رو، همچنان منتظر هستیم که این سازمان، در بازه های زمانی تعریف شده ای، گزارش سلامت آب های معدنی/آشامیدنی موجود در بازار را به مردم ارائه دهد.
2 - شجاعت سازمان غذا و دارو در اعلام نام معروف ترین برند آب معدنی ایران ستودنی است. در ایران معمولاً گزارش های این چنینی به ذکر کلیات می گذرد و نامی از متخلفان ( و نه صرفاً متهمان برده نمی شود) ولی این بار خرق عادت شد و مردم امیدوار شدند. با این حال انتظار می رود اعلام نام متخلفانی که منافع مادی خود را بر سلامت جامعه ترجیح می دهند، به عنوان یک روال دائمی در پیش گرفته شود چرا که این کار، خود عامل مهمی در بازدارندگی است.
اگر نام متخلفان اعلام نشود یا به اعلام یکی دو نام بسنده شود، آنگاه خود مسؤولان در مظان اتهامات خاص در محضر افکار عمومی خواهند بود، هر چند که ناوارد باشد.
3 - تنها آب معدنی نیست که مردم را نگران کرده است. چندی پیش ، در عصر ایران خبری منتشر شد مبنی بر این 500 تن آبلیمو که توسط برند مطرح "دستچین" تولید شده بود، در واقع آب لیمو نبود بلکه یک ماده شیمیایی با طعم و رنگ آبلیمو بود. این مایع به حدی خطرناک بود که سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد معدوم کردنش در طبیعت نیز به محیط زیست آسیب می رساند.
اخیراً هم سازمان تعزیرات حکومتی اعلام کرد که اکثر برندهای آبلیمو و آبمیوه در ایران، صرفاً محصولات شیمیایی هستند که به اسم محصولات طبیعی به مردم فروخته می شوند. 
هم اکنون انواع بیسکویت ها، آب میوه ها، نوشابه ها، لبنیات، کمپوت ها، کنسروها، تن ماهی ها، سوسیس ها و کالباس ها و محصولات دیگر با نشان بهداشت و آرم استاندارد در بازار توزیع می شوند و مردم نگرانند که نکند این محصولات هم - دستکم برخی شان - دچار مشکلات بهداشتی باشند و همانند برخی آب معدنی ها ، مشکلات شان لاپوشانی شود.
از وزارت بهداشت، تقاضای جدی می شود، در یک برنامه ضربتی اولیه ، همه این محصولات را با شجاعت و قاطعیت و البته شفافیت، تحت بررسی قرار دهد و نتایج را اعلام کند و بعد از آن نیز این روند را ادامه دهد. اطمینان بخشی باید به حدی بالا باشد که درج پروانه بهداشتی بر روی یک محصول، خیال مصرف کننده را نه 99 درصد که 100 در صد، آسوده کند.
4 - سازمان ملی استاندارد، باید پاسخ دهد که چگونه آرم بر روی محصولاتی قرار دارد که نه تنها استاندارد نیستند بلکه اساساً چیزی غیر از نامشان هستند. مثلاً یک ماده شیمایی که تنها رنگ و طعمش شبیه آبلیمو یا آب میوه است را به نام محصول طبیعی عرضه می کنند و سازمان استاندارد هم آن را استاندارد اعلام می کند!
به نظر می رسد یکی از ریشه های اساسی مصائب موجود در عرصه تولیدات داخلی، استاندارد نبودن عملکرد سازمان استاندارد ایران است. اگر این سازمان به وظائف خود درست عمل می کرد، این همه شرکت و حتی برندهای مشهور به خود جرأت نمی دادند تحت پوشش آرم استاندارد، محصولات آلوده و غیراستاندارد به مردم عرضه کنند و سلامت جامعه را به سخره بگیرند.
این موضوع ، فقط در خصوص مواد غذایی نیست و درباره محصولات دیگری مانند خودرو نیز صادق است. به عنوان مثال، اگر سازمان استاندارد، کامیون های چینی "هوو" را که به علت نقص فنی در سیستم ترمزهایشان صدها ایرانی را به کام مرگ فرستادند، تأیید نمی کرد یا اگر به خودروی تاریخ مصرف گذشته ای مانند پراید، تأییدیه استاندارد نمی داد، سایپا نمی توانست برای سال ها خود را پشت نام استاندارد پنهان کند و این ارابه مرگ را به مردم بفروشد و هزاران فاجعه را رقم بزند.
از این رو، بازبینی ساختار و عملکرد سازمان استاندارد به عنوان یک الزام گریز ناپذیر باید در دستور دولت و مجلس قرار گیرد و الّا اگر این نهاد نظارتی همچنان با وضعیت اسفناک کنونی به کار خود ادامه دهد، باید منتظر فجایع بیشتری باشیم.
5 - از قوه قضائیه به عنوان نهادی که حافظ جان و مال مردم است انتظار می رود، با قاطعیت بیشتری وارد این پرونده شود اجازه ندهد برخی مناسبات ناسالم و سودجویی های جنایتکارانه، جان و مال مردم را در سطحی چنین گسترده به خطر بیندازند. محاکمه علنی و محکومیت سنگین و عبرت آموز چند تن از این اشخاص و شرکت های بی مسؤولیت، می تواند به طور جدی بازدارنده و اطمینان آفرین باشد. 
اگر مجرمی مانند یک کیف قاپ یا زورگیر با به جان خریدن خطر و پذیرفتن بدنامی اقدام به جنایت می کند و هر بار ، یک نفر را قربانی می کند و آسیب مالی به او می زند، این مجرمان در لباس انسان های محترم، هر روز نه فقط مال که جان مردم را می گیرند و نه فقط یک نفر که مردم یک کشور را قربانی می کنند. 
مردم چشم انتطار دستگاه عدالت هستند.منبع:http://www.asriran.com/fa/news/




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید

پیدایش حیات، ظهور و تکامل انسان(5)

 

مرحله پنجم پیدایش حیات

ویروس‌مانندها

      کاهش تدریجی مواد غذایی آزاد، و تکامل نوکلئوپروتئین‌ها، جریان اوضاع را به صورت دیگری تغییر داد. چون مواد غذایی تدریجا" کاهش یافتند، تنازع بقا میان نوکلئوپروتئین‌ها به خاطر به دست آوردن آن‌ها، تشدید شد. از میان جهش‌هایی که قدرت تنازع را زیاد کردند ممکن است جهش مربوط به افزایش درجه همبستگی ملکول‌ها به یک‌دیگر (یا درجه چسبندگی مولکول‌ها) بوده باشد. موادآلی دارای سازمان پیچیده عموما" خاصیت چسبندگی دارند و هرکس که یک بار تخم‌مرغ، گوشت، کله‌پاچه یا سریشم را دست زده باشد به این نکته توجه یافته است. ملکول‌های جدید نوکلئوپروتئین بسیار چسبنده هستند و تغییراتی که بر اثر جهش در آن‌ها روی داده است، ممکن است که این خاصیت را به درجات گوناگون در آن‌ها تقویت کرده باشد. بنابراین، چنان‌که در بالا اشاره شد، بعضی از نخستین نوکلئوپروتئین‌ها، صاحب خاصیت چسبندگی و تولید توده‌های مولکولی شدند.

      احتمال می‌رود که این‌گونه توده‌های مولکولی توانسته باشند، به نوبه خود، قشری از مواد غذایی به دور خود جمع کنند. چنین قشری که مرکب از غذاهای آماده برای تغذیه مولکول‌های توده بود، در دسترس مولکول‌های آزاد قرار نداشت. هر جهشی که، در نتیجه تاثیر اوضاع محیط، درجه‌ی چسبندگی مولکول‌ها را زیاد می‌کرد، خود امتیازی به نفع توده‌های ملکولی بود و چنین جهش‌هایی بودند که تکامل توده‌های متنوع نوکلئوپروتئین‌ها را پیش بردند. با این روش سرانجام ویروس‌مانندها به وجود آمدند.

      در حال حاضر، ویروس‌ها توده یک‌پارچه‌ای از ملکول‌های نوکلئوپروتئین هستند که در قشر نازکی از مواد پروتئینی محصورند. تولیدمثل و جهش و تکامل ویروس‌ها وضع خاصی دارد. ویروس‌های کنونی به حدی به نخستین ویروس‌ها (ویروس‌مانندها) شباهت دارند که امکان دارد از جانشینان مستقیم آن‌ها باشند. همه‌ی ویروس‌های کنونی انگل‌اند. یعنی تنها هنگامی آثار حیاتی بروز می‌دهند که در پیکر جانوران یا گیاهان زنده دیگر به سر برند. ویروس‌ها در خارج از بدن موجودات زنده دیگر، موادشیمیایی بی‌اثری بیش نیستند و قدرت تولیدمثل ندارند.

      به‌علت زندگی انگلی‌داشتن ویروس‌های کنونی، بیش‌تر زیست‌شناسان درباره‌ی اشتقاق آن‌ها از ویروس‌مانندها مردد هستند و بر این عقیده‌اند که ویروس‌های کنونی جانشینان انحطاط یافته موجودات زنده‌ای هستند که از نظر خواص حیات پیش‌رفته‌تر از شبه ویروس‌ها بوده‌اند. ممکن است این نظر درست باشد ولی یقین نیست. گیاهان و جانورانی که میزبان ویروس‌های کنونی هستند، درست به همان‌گونه غذا در دسترس این انگل‌ها می‌گذارند که در اقیانوس غذا در دسترس ویروس‌‌مانندها قرار داشت. اگر ویروس‌مانندها را از اقیانوس محتوی غذای لازم جدا می‌ساختند، مسلما" به توده‌های شیمیایی بی‌اثر و فاقد قدرت تولید مثل تبدیل می‌شدند. درست به همان‌گونه که حیوانات کنونی میزبان ویروس‌های انگل هستند، اقیانوس‌اولیه نیز میزبان ویروس‌مانندها بود. هنگامی که اندوخته‌ی‌ غذایی اقیانوس‌اولیه کاهش یافت، ممکن است که شبه ویروس‌ها منبع غذایی دیگری در بدن موجودات زنده دست و پا کرده باشند. احتمال دارد که ویروس‌مانندهای اولیه بدین روش به سوی زندگی انگلی سوق داده شده باشند و در نتیجه از اجداد ویروس‌های کنونی به شمار می‌روند.

 

سلول

      مرحله ویروس‌مانند هنوز مرحله ظهور جان‌داران حقیقی نبود، درست به همان‌گونه که ویروس‌های کنونی در حد واسط میان جان‌داران و مواد بی‌جان قرار دارند. روش توده‌شدن مولکول‌ها که سبب پیدایش ویروس‌مانندها شد، ممکن است موجب ظهور جان‌داران حقیقی نیز شده باشد. چنان‌که نوشتیم نخستین ویروس‌مانندها عبارت بودند از توده‌ی مولکول‌های نوکلئوپروتئینی که در قشر نازکی از پروتئین محصور بودند. احتمال دارد که جان‌دار حقیقی در نتیجه‌ی جمع‌شدن مواد دیگری، علاوه بر پروتئین‌ها، به دور هسته‌ی نوکلئوپروتئینی ظاهر شده باشند. حتا ممکن است که بعضی از توده‌ها موفق شده باشند که خود را در لایه‌ی ضخیم‌تری مرکب از مواد غذایی گوناگون کانی و آلی هم‌راه مقداری آب محصور سازند. نخستین سلول ممکن است بدین روش تکوین یافته باشد: "هر سلول قطره‌ای میکروسکپی مرکب از مواد گوناگون موجود در اقیانوس‌اولیه بود که پرده‌ی نازکی آن را از خارج محدود می‌کرد و یک یا چند توده‌ی ملکولی نوکلئوپروتئین در میان داشت". بدیهی است که این سلول‌ها همه‌ی خواص ویروس‌مانندها را داشتند، یعنی می‌توانستند موادخام را از اقیانوس بگیرند و به خاطر نوکلئوپروتئین خود تولیدمثل کنند، جهش یابند و تکامل کنند. اما قرار داشتن موادشیمیایی گوناگون در اطراف توده‌ی نوکلئوپروتئینی می‌بایست قاعدتا" خواص تازه‌ای در آن‌ها به وجود آورده باشند. مجموع این خواص، چه نو، چه کهنه، در یک قطره میکروسکپی متمرکز شد و چیزی به ظهور رسانید که به نام "جان‌دار" می‌شناسیم. بدین روش و با پیدایش نخستین سلول‌ها، متجاوز از سه میلیارد سال پیش، مرز میان جان‌دار و بی‌جان پشت سر گذاشته شد، و از آن پس زمین صاحب موجوداتی شد که به راستی زنده بودند. این‌ها موجودات زنده‌ی تک سلولی بودند.

 

فعالیت‌های حیاتی سلول

      اکنون باید دید که خواص تازه‌ی این موجودات تک سلولی چه بوده است، یکی از این خواص، که اهمیت قاطعی بر سایر خواص داشت، فرایند تخمیر1 (تنفس بی‌هوازی) بود. بدین معنی که سلول می‌توانست بخشی از غذاهای درون خود را به منزله‌ی منبع انرژی به کار برد.

      چنان‌که می‌دانیم وقتی که دو ملکول A و B با هم ترکیب شوند تا مولکول سومی (B-A) به وجود آورند، دست‌کم یک اتم ملکول A به یک اتم ملکول B متصل می‌شود. این اتصال، دو ملکول A و B را به صورت ملکول بزرگ‌تر (B-A) در می‌آورد. برای وقوع چنین واکنشی، مقداری انرژی از خارج لازم است، بدین صورت:

(B-A)                                 انرژی+  A+B

      وقتی که ملکول بزرگی به دو ملکول کوچک‌تر تجزیه می‌شود، دست کم یک اتصال گسیخته می‌شود و انرژی آن آزاد می‌گردد:

 

انرژی+ A + B                                  (B-A)

 

      اگر اوضاع مناسبی در حول این تجزیه فراهم باشد، انرژی آزاد شده از گسیختن اتصال، ممکن است به کار ترکیب جدیدی بیاید. این چیزی است که در بدن موجودات زنده همواره روی می‌دهد بنابراین در نتیجه‌ی تجزیه یک ملکول به گروه‌های اتمی کوچک‌تر یا حتا با اتم‌های آزاد، مقداری از انرژی شیمیایی مولکول آزاد می‌گردد. مولکول‌های آلی، بخصوص، منابع سرشاری از انرژی شیمیایی هستند و این‌گونه مواد از اجزای سازنده‌ی سلول‌ها بوده‌اند. تجزیه‌ی شیمیایی مواد غذایی درون سلول ممکن است به تخمیر انجامیده باشد و سلول‌ها توانسته باشند از آن راه انرژی به دست آورند.

      یکی از محصولات تخمیری کربن‌دی‌اکسید (2CO) بود و در حال حاضر نیز تخمیر چنین محصولی دارد. با آغاز شدن فرایند تخمیر، کربن‌دی‌اکسید بیش‌تری تولید شد و در آب اقیانوس وارد گشت. بخشی از کربن‌دی‌اکسید در آب اقیانوس حل شد و بقیه وارد اتمسفر شد. حاصل آن‌که گازی در اتمسفر شروع به جمع شدن کرد، که قبلا" به مقدار قابلی در آن موجود نبود. چنان‌که می‌بینیم از طریق فعالیت‌های زیستی، اوضاع فیزیکی زمین شروع به تغییر کردن نمود.

      کربن‌دی‌اکسید موجود در اتمسفر، مانعی برای رسیدن اشعه‌ی پرانرژی خورشید به سطح زمین است. تجمع تدریجی این گاز در اتمسفر اولیه سبب شد که از رسیدن بعضی از اشعه‌ی پرانرژی خورشید به سطح زمین ممانعت به عمل آید.

      چنان‌که خواهیم دید، وجود کربن‌دی‌اکسید در محیط، خود به روش دیگری سبب رشد و تکامل بعدی ماده‌ی زنده شد.

      ظهور این قابلیت در سلول‌ها یعنی پیدا شدن قدرت به دست آوردن انرژی از مواد درون خود، باعث وقوع بعضی از فرایندهای انرژی‌زا شد. از این همه‌ی واکنش‌هایی که به ترکیب مواد یا مبادله‌ی اتم‌ها میان مواد یا تغییر ترتیب اتم‌های مواد می‌انجامید و پیش‌تر منحصرا" در پهنه‌ی اقیانوس‌ها صورت می‌گرفت، درون سلول انجام گردید. از این گذشته چون اجزای لازم برای واکنش‌های گوناگون همه گردهم و درون سلول فراهم بودند، به علاوه پروتئین که به منزله‌ی آنزیم برای تسریع واکنش‌ها به کار می‌رفت نیز مستقیما" در دسترس سلول بود، واکنش‌‌ها سریع‌تر و مطمئن‌تر صورت گرفتند و از آن‌جا که انرژی پیوسته در داخل سلول تولید می‌شد، واکنش‌ها بدون نیاز به تخلیه الکتریکی یا اشعه‌ی پرانرژی خورشید انجام گرفتند.

      حاصل آن‌که سلول توانست نه تنها نوکلئوپروتئین بسازد بل‌که همه‌ی مواد آلی پیچیده را نیز پس از جذب موادخام از اقیانوس، تهیه کرد. این محصولات سلولی درون آن جمع شدند و به ابعادش افزودند و به رشد سلول انجامیدند.

      سرانجام فعالیت‌های گوناگون سلولی با احتیاجات زمان و مکان، هماهنگ شد و چنان‌که بعدا" خواهیم دید، نوکلئوپروتئین‌های درون سلول، اثر مهمی در کنترل این فعالیت‌ها پیدا کردند. به علت وجود نوکلئوپروتئین‌ها و تاثیر آن‌ها در فعالیت‌های سلولی، سلول‌ها توانستند، علی‌رغم اوضاع متغیر محیط، همواره در حالت پایداری به سربرند. در حال حاضر بعضی از نوکلئوپروتئین‌های سلول، علاوه بر کارهایی که سابقا" داشتند، یعنی علاوه بر تامین رشد و تکامل سلول، به کار اداره و تنظیم فعالیت‌های سلول نیز می‌آیند. این نوکلئوپروتئین‌های نو همان ژن‌ها هستند. نوکلئوپروتئین‌های آزاد اقیانوس‌اولیه، نه تنها اخلافی (جانشینان) به صورت ویروس‌های کنونی تولید کردند بل‌که موجد (به وجود آوردن) ژن‌ها که در سلول‌های پیکر همه موجودات زنده وجود دارند، نیز شدند.

      نتیجه آن‌که سلول‌های اولیه می‌توانستند تخمیر کنند و به ترکیب کردن مواد به پردازند، رشد کنند و تقسیم شوند و حالت پایدار خود را هم‌چنان حفظ کنند. از این گذشته می‌توانستند مستقلا" تغذیه کنند و نوکلئوپروتئین‌هایی به وجود آورند که جهش و تکامل یابند. این قابلیت‌ها را برروی هم به نام آثار حیاتی می‌شناسیم.

      احتمال دارد که در هر یک از نخستین سلول‌ها، تعدادی توده‌های نوکلئوپروتئینی محتوی ژن، بیش از یکی بوده است. در اخلاف بعضی از این سلول‌ها توده‌ها پراکنده و بی‌نظم قرار گرفتند. این وضعی است که در حال حاضر در سلول‌هایی مانند باکتری‌ها که هنوز صورت اجدادی دارند دیده می‌شود. –شناخت حال کلید درک گذشته را در اختیار ما قرار می‌دهد- اجداد باکتری‌های کنونی نیز مانند اجداد ویروس‌های کنونی به درستی معلوم نیستند ولی باکتری‌های کنونی، از نظر ساختمان و فعالیت‌های حیاتی، بسیار شبیه چیزی هستند که ما نخستین سلول‌ها را بدان صورت می‌پنداریم و این نخستین سلول‌ها ممکن است اجداد باکتری‌های کنونی باشند.

      در گروه دیگری از نخستین سلول‌ها، توده‌های نوکلئوپروتئینی پراکنده باقی نماندند بل‌که به صورت سازمان واحدی به نام هسته گردهم آمدند. نخستین سلول‌های واجد هسته‌ی مستقل محتوی ژن، احتمالا" اجداد بسیاری از انواع سلول‌های کنونی بودند.

ادامه دارد



1 - تخمیر عملی است که طی آن موجود زنده مواد مختلف را تجزیه کرده و به مواد ساده‌تر تجزیه می‌کند حاصل این عمل مقداری انرژی است که جان‌دار از آن استفاده می‌کند. مهم‌ترین تخمیرها تخمیر قند است. عامل تخمیر نیز مخمر آب‌جو است. که یک جان‌دار تک سلولی است. در عمل تخمیر مواد قندی توسط مخمر آب‌جو تجزیه شده و تولید‌ انرژی و گاز کربن‌دی‌اکسید و الکل می‌نماید و موجود زنده از این انرژی برای تولید‌ ترکیبات تازه استفاده می‌کند و دیگر احتیاجی به اشعه‌ی پر انرژی خورشید ندارد. مخمر قند یا گلوکز را طبق واکنش زیر تخمیر کرده و از آن انرژی به دست می‌آورد:

             انرژی + OH5H6C2+2CO     مخمر + 6O12H6C

 




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید


 

 

قتل به خاطر یک نگاه

او ماجرا را این‌طور توضیح داد: «صبح روز حادثه بهروز - مقتول- را که در همسایگی ما زندگی می‌کرد، دیدم و به همدیگر نگاه کردیم، بهروز از این مسئله ناراحت شد و به من گفت چه حقی داری به من نگاه کنی. این درگیری با چند حرف رکیک تمام شد. بعدازظهر وقتی داشتم به خانه برمی‌گشتم، دیدم بهروز و دوستانش در کوچه منتظرم هستند. دو نفر دیگر هم که همراه بهروز بودند از کسانی بودند که آنها را می‌شناختم و بچه محل ما محسوب می‌شدند. آنها به حمایت از بهروز وارد درگیری شدند، سه نفری مرا می‌زدند و من هم برای اینکه جلوی ضربات را بگیرم با پیچ‌گوشتی‌ای که دستم بود به او حمله کردم و ضربه‌ای زدم که متأسفانه باعث مرگش شد».

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/532515

ماجرای رانت در واردات روغن پالم

با توجه به اینکه  قیمت  روغن پالم ارزان تر و میزان اشباع اسید چرب آن بالاتر است توصیه بر محدود شدن مصرف آن است.
دیناروند گفت: صنایع قنادی، شیرینی، شکلات، بستنی ها و روکش بستنی از مواردی است که به مصرف روغن پالم نیاز دارد و از آنجا که روغن پالم به این صنایع نرسیده است از انجمن روغن و وزارت جهاد کشاورزی درخواست کردیم مجوز واردات ۱۷۰ هزار تن روغن پالم برای صنایع غذایی در اولویت باشد.
وی با بیان اینکه ۲۵۰ هزار تن هم در صنعت روغن برای تولید روغن های خانوار نیمه جامد و سرخ کردنی نیاز داریم، افزود: واردکنندگان نمی توانند از یک قسمت به قسمت دیگر کمک کنند، ترجیح ما این است روغن پالم در صنایع غذایی مصرف شود زیرا درصد استفاده این روغن کم است یعنی در شیرینی، شکلات و بستنی ممکن است از روغن پالم به اندازه ۲ درصد استفاده شود اما در در روغن های خوراکی ممکن است تا ۶۰ درصد از روغن پالم استفاده شود.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/532527

پشت واگذاری غیر قانونی آلومینیوم هرمزگان چه کسی است!

واگذاری شرکت های آلومینیوم المهدی و هرمزال به بخش خصوصی در روزهای اخیر در کشور سر و صداهای زیادی را به پا کرده است؛ چرا که برخی از نماینده های مجلس معتقدند که این کارخانه ها خیلی کمتر از قیمت واقعی به افرادی واگذار شده است و برخی دیگر معتقدند که در واگذاری این دو شرکت تخلفات قانونی متعدد شکل گرفته است .شرکت هایی که اغلب سهام آن متعلق به ایمیدرو است. از کل سهام آلومینیوم المهدی، ایمیدرو 77 درصد سهام داشت و 23 درصد سهام غیردولتی بود، اما موضوع کارخانه هرمزال کمی متفاوت است؛100 درصد سهام متعلق به ایمیدرو می باشد. 
نمایندگان استان هرمزگان: هیأت واگذاری باید در قیمت‌گذاری عدالت را رعایت می‌کرد، اما در عمل، قیمت فروش این کارخانه 430 میلیارد تومان ارزانتر از نرخ کارشناسی شده بوده است.
وی افزود: کارخانه‌ای که 3 هزار میلیارد تومان برای احداث آن پول می‌خواهد، با 10 درصد قیمت واگذار شده و در دو مرحله به مزایده گذاشته شد که مشتری نداشته و بعد از طریق مذاکره به قیمت ارزان 140 میلیارد تومان،10 درصد نقدی و بقیه ظرف 7 سال قسطی و به میزان 430 میلیارد تومان زیر قیمت کارشناسی فروخته‌اند.
در حالی که موجودی شمش آلومینیوم و ضایعات در کارخانه حداقل 600 میلیارد تومان می‌ارزد که فقط 150 تا 200 میلیارد تومان ضایعات کارخانه ارزش دارد و قابل فروش است، اما این کارخانه بسیار ارزان فروخته شده است.
این کارخانه در حال حاضر 300 میلیارد تومان بدهی برق به استان هرمزگان دارد، اما عده‌ای آشنا به امور هستند که از قصد سعی داشتند کارخانه را ضعیف نشان دهند و آن را به زیان‌دهی و ورشکستگی بکشانند یا برخی سهام کارخانه‌ها را ضعیف نشان دهند و بعد که خودشان به حداقل قیمت خریداری کردند، آن را به سوددهی برسانند.

عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس در مورد اینکه مگر قرار نیست همه درآمدهای دولت و پرداخت‌ها از طریق خزانه باشد و چرا در قرارداد فروش کارخانه دولتی مقرر شد، خریدار شمش‌ها را بدون واریز پول به خزانه به فروش برساند و به بدهی کارخانه را بپردازد، گفت: حرف ما همین است که این کار یعنی تخلف است و چه ضرورتی دارد که از روش‌های غیرقانونی در فروش اموال دولت که متعلق به بیت‌المال است استفاده شود، این قرارداد ایراد دارد.
متأسفانه بعد از واگذاری‌ها هیچ نظارتی نمی‌شود و خریدار اولین کار که انجام می‌دهد، کارگران را اخراج کرده و مشکل اجتماعی برای شهر ایجاد می‌کند و هیچ تعهدی نسبت به شاغلان ندارند و بهره‌وری هم افزایش نمی‌یابد، بلکه معمولاً زمین کارخانه‌ها را قطعه قطعه کرده و می‌فروشند.
در جریان واگذاری ها باید همه چیز شفاف باشد و قیمت ها به صورت واقعی باشد؛ یعنی اینکه به طور مثال اگر چیزی قرار است واگذار شود و قیمت واقعی آن برای مثال اگر یک میلیارد تومان است باید به یک میلیارد تومان فروخته شود نه یک میلیون تومان.
در حال حاضر کل مجموعه هرمزگان و مردم منطقه از این اقدام دولت گلایه دارند و واقعا ناراحت هستند.
این معامله از سر تا پا دارای اشکال است، اولا نحوه واگذاری شفاف نیست، خریداران معلوم نیست چه کسانی هستند و چه منظوری دارند، و قیمت تعیین شده برای کارخانه بسیار پایین تر از قیمت واقعی آن است، به طوری که ارزش ضایعات این کارخانه تقریبا دو برابر قیمت تعیین شده برای کل مجموعه است.
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/532473

درمان انسداد عروق قلبی با سلول های بنیادی

طبق یافته اخیر دانشمندان می توان استفاده از سلول های بنیادی را جایگزین عمل قلب باز در درمان بیماری انسداد عروق قلبی نمود.
بیماری های قبلی یکی از دلایل اصلی مرگ مردم جهان به شمار می شود. رایج ترین نوع بیماری های قلبی نیز بیماری عروق کرونر قلب است. این بیماری زمانی رخ می دهد که رگ های خونی قلب شروع به ساخت پلاک می کنند. سیگار کشیدن، دیابت، چاقی مفرط و فشار خون بالا می تواند از عوامل به وجود آورنده و تشدید کننده این بیماری باشد.
در حال حاضر تنها درمان ماهیچه های قلبی تخریب شده، عمل قلب باز است که در برخی موارد نیز به پیوند قلب منجر می شود. اما پیدا کردن شخص مناسب برای پیوند قلب کار بسیار دشواری است بنابراین به نظر می رسد که برای درمان این بیماری نیاز به استراتژی های درمانی جدید به عنوان یک ضرورت به نظر می رسد.
سلول های بنیادی برای پر کردن این خلا پتانسیل بسیار بالایی دارند. این سلول ها، سلول هایی هستند که در ابتدا عضوی از سلول های تخصصی (مانند سلول های قلب) نیستند اما رفته رفته به سلول های تخصصی بدن انسان از جمله سلول های قلبی و مغزی تبدیل می شوند.
محققان در آزمایشگاه با استفاده از آنها بافت هایی می سازند که می توان از این بافت ها برای جایگزینی عضلات و ماهیچه های تخریب شده استفاده کرد. علاوه بر این سلول های یاد شده در درمان های سلولی نیز بسیار موثر هستند.
محققان سلول های قلبی را به درون قلب تزریق می کنند و به این ترتیب قلب با استفاده از آنها فرصت سازمان دهی دوباره می یابد. هم اکنون در یکی از آزمایش های بالینی محققان سلول های بنیادی بیمار مبتلا به حمله قلبی را دوباره به قلب او تزریق می کنند. این کار به منظور کاهش بافت های اسکار و ترویج بازسازی قلب انجام می شود.

منبع:http://www.asriran.com/fa/news/417892




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید


 

 

 

مرحله سوم پیدایش حیات

      وقتی که امر اتصال کربن‌ها به یک‌دیگر آغاز شد، هم‌چنان ادامه یافت و از میان موادی آلی ساخته شده، بعضی مواد با یک‌دیگر و با مواد غیرآلی ترکیب شدند و ملکول‌های پیچیده‌تر به وجود آوردند.

      از میان مواد آلی که با یک‌دیگر ترکیب شدند، یکی قندها بودند. نتیجه‌ی ترکیب شدن آن‌ها پیدایش یک سلسله مولکول‌های بزرگ‌تر شد که رشته‌های دراز کربن را شامل بودند. بعضی از پلی‌ساکاریدها که بدین طریق ساخته شدند بسیار فراوان هستند. مثلا" نشاسته، سلولز، گلیکوژن، از پلی‌ساکاریدهایی هستند که هر یک از 12 ملکول قند یا بیش‌تر از آن ترکیب یافته است. ظهور پلی‌ساکاریدها در آغاز امر برای پیدایش ماده  زنده اهمیت اساسی داشت زیرا چنان‌که خواهیم دید، پلی‌ساکاریدها از مواد ساختمانی بسیار خوب و از منابع عالی انرژی برای واکنش‌های شیمیایی هستند و در حال حاضر نیز به همین منظورها به کار می‌روند.

      در سلسله واکنش‌های دیگر، گلیسرین، با اسید چرب ترکیب شد و چربی‌ها را به وجود آورد. این مواد نیز از مواد عالی انرژی‌زا هستند و از نظر سازندگی بهتر از پلی‌ساکاریدها هستند.

      از مهم‌ترین ترکیبات جدید، پروتئین‌ها بودند. پروتئین‌ها از اسیدهای‌امینه‌ای که به صورت پیچیده‌ای به یک‌دیگر اتصال دارند، ساخته شده‌اند. ملکول‌های بی‌شماری از اسیدهای‌امینه (یکصد هزار ملکول یا بیش‌تر) ممکن است برای ساختن پروتئینی گرد هم‌آیند. الگوی هندسی چنین ماده‌ای ممکن است بی‌نهایت متغیر باشد. حاصل آن‌که نه تنها پروتئین‌ها بزرگ‌ترین ملکول‌ها را به وجود آوردند بل‌که شامل متنوع‌ترین ملکول‌ها نیز بودند.پروتئین‌ها به سبب تنوع و پیچیدگی فراوانی که دارند از مناسب‌ترین ماده‌ی ساختمانی ماده‌ی زنده نیز هستند.

      فراوانی‌ پروتئین‌ها از نظر دیگر، واجد اهمیت فراوان بود، زیرا بعضی از پروتئین‌ها توانستند واکنش‌های شیمیایی میان مولکول‌های دیگر را تسریع کنند. شیمیدان‌ها برای تسریع واکنش‌های شیمیایی، روش‌های بسیار می‌شناسند. مثلا" گرما یکی از عوامل تسریع‌کننده است. ولی بعضی از واکنش‌ها بدون تاثیر گرما و تنها با افزودن موادی به نام کاتالیزگر یا کاتالیزور تسریع می‌شوند. بسیاری از پروتئین‌ها مانند کاتالیزگر عمل می‌کنند. پروتئین‌های کاتالیزگر را آنزیم (دیاستاز) می‌نامند. بنابراین با پیدایش پروتئین‌ها، سرعت واکنش‌ها در اقیانوس‌های اولیه زیاد شد و از همان آغاز تا کنون «حیات تابع واکنش‌هایی شد که توسط آنزیم‌ها تسریع می‌گردند.»

      گروه دیگر ملکول‌های پیچیده، که در تنوع و درجه‌ی پیچیدگی دست کمی از پروتئین‌ها نداشتند، ملکول‌هایی بودند که از پیریمیدین‌ها و پورین‌ها ساخته شده بودند. این دو ماده با دو نوع ماده دیگر ترکیب شدند: یکی از دو ماده‌ی اخیر یک قند 5 کربنی، و ماده‌ی دیگر فسفات بود. (فسفات از مواد کانی است که در آن ایام و نیز در حال حاضر همواره در اقیانوس‌ها موجود بوده و هست). حاصل آن‌که دو نوع ماده‌ی مرکب بسیار پیچیده به وجود آمد:

      یکی «پورین- قند- فسفات» و دیگری «پیریمیدین- قند- فسفات»، هردوی، این مواد را نوکلئوتید می‌گویند. صدها و هزارها ملکول نوکلئوتید با هم ترکیب شدند و ملکول‌های بی‌نهایت پیچیده‌ی اسیدهای‌نوکلئیک را ساختند.

      واکنش‌های شیمیایی سومین مرحله پیدایش حیات را می‌توان چنین خلاصه کرد:

     قند +

     اسید چرب + گلیسرین                                                       چربی  

     اسیدامینه + اسیدامینه                                                          پروتئین

     (پورین، پیریمیدین) + قند و فسفات                                    نوکلئوتید

     نوکلئوتید + نوکلئوتید                                                       اسیدهای نوکلئیک

 

مرحله چهارم پیدایش حیات

      فرایندهای تدریجی تولید ترکیبات گوناگون شیمیایی هم‌چنان ادامه یافت و ملکول‌هایی از پلی‌ساکاریدها، چربی‌ها، پروتئین‌ها و اسیدهای نوکلئیک به طرق گوناگون با هم ترکیب شدند. از میان ملکول‌های بسیار پیچیده‌ای که از این واکنش‌ها حاصل شد، نوکلئوپروتئین‌ها بودند که ترکیباتی هستند از اسیدهای نوکلئیک و پروتئین‌ها، نوکلئوپروتئین‌ها بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین ملکول‌های شناخته شده هستند.

 

تولید مثل

      شواهد موجود نشان می‌دهد که نوکلئوپروتئین‌ها، طی تاریخ تکامل خود، صاحب خواص بسیار مهمی شدند. مهم‌ترین این خواص عبارت از این بود که بعضی از ملکول‌های نوکلئوپروتئین می‌توانستند همانند خود را بسازند. به عبارت دیگر قدرت تولید مثل داشتند.

      این‌که ملکول بتواند همانند خود را بسازد، امری خیالی و غیرعملی می‌نماید و حال آن‌که وقتی فرایند همانندسازی را با دقت مطالعه کنیم، مسئله‌ای کاملا" عملی به نظر می‌رسد و تجسس‌های کنونی انسان‌ها پرده را از روی این راز برداشته‌اند.

      برای ساختن همانند چیزی، ابتدا باید اجزای ساختمانی آن چیز آماده شود، سپس آن اجزا را به صورتی با‌ هم جور کنند که نظیر الگوی نخستین گردد. بنابراین اگر باید ملکولی نوکلئوپروتئین ساخته شود، ابتدا وجود ملکول‌های قند و اسیدامینه و فسفات و پورین و پریمیدین لازم می‌آید. این اجزای سازنده‌ی نوکلئوپروتئین در اقیانوس‌اولیه به وفور موجود بودند. بخشی از این مواد، نخستین ملکول‌های نوکلئوپروتئین را به وجود آوردند و بقیه برای ساختن همانندهای نخستین ملکول‌ها به کار رفتند. بنابراین تولید ملکول نوکلئوپروتئین عبارت می‌شود از مرتب شدن اجزای موجود به صورت ملکول بزرگی که همانند ملکول اصلی است.

      نوکلئوپروتئین‌ها ملکول‌هایی بزرگ و دراز و رشته ماننداند که یکی از خواص آن‌ها این است که هر بخش سازنده‌ی مولکول، میل ترکیبی با بخش آزاد نظیر خود، که در محیط موجود است، دارد. حاصل آن‌که اگر همه‌ی اجزای ساختمانی یک ملکول نوکلئوپروتئین در حول آن موجود باشد، هر جزیی به جزء همانند خود در طول ملکول متصل می‌شود و مجموع اجزای متصل شده به ترتیبی قرار می‌گیرند که آن ترتیب در ملکول قبلی بوده است. بنابراین ساخته شدن یک ملکول جدید هنگامی پایان می‌پذیرد که اجزای گرد‌آمده به صورتی «صحیح» به هم متصل شوند.

      میلیون‌ها سال طول کشید تا در نتیجه‌ی ترکیب قند و فسفات و پیریمیدین و پورین، نوکلئوتید به وجود آمد و سپس بر اثر ترکیب نوکلئوتیدها اسیدهای نوکلئیک ساخته شدند. و در نتیجه‌ ترکیب اسیدهای‌امینه، پروتئین‌ها پیدا شدند و سرانجام بر اثر ترکیب پروتئین‌ها و اسیدهای نوکلئیک، نوکلئوپروتئین‌ها ظاهر گشتند. هنگامی که نخستین ملکول‌های نوکلئوپروتئین ساخته شدند، به عنوان الگو در تولید ملکول‌های دیگر، ولی سریع‌تر، به کار رفتند. هر ملکول نوکلئوپروتئین که در آغاز با کندی بسیار پیدایش می‌یافت، برای به وجود آمدن مولکول‌های نو در حکم «دستور تهیه» بود. به کمک این دستور تهیه قندها و اسیدهای امینه و پورین‌ها و پیریمیدین‌ها و اسیدهای فسفریک و غیره به وضعی مناسب به یک‌دیگر متصل شدند و یک‌جا و به طور مستقیم ملکول‌های نو ساختند.

      از آن پس معنی درست تولید مثل چنین شد: «گرد آمدن سریع مواد ساده‌ی خام، برطبق الگویی از مدل قبلی، برای به وجود آوردن همانند آن» در امر تولید مثل موجودات زنده، خود الگوی قبلی، کار جمع‌آوری و مرتب ساختن اجزای ساختمانی همانند خود را به عهده دارد. الگوی حاصل نیز به نوبه خود الگویی برای ساخته شدن مدل نو می‌شود. با این روش بود که جانشینان نوکلئوپروتئین‌های اولیه، یکی پس از دیگری، از آغاز پیدایش تا کنون، به وضعی مداوم به دنبال هم ساخته شدند.

      تا آن‌جا که اطلاع داریم نوکلئوپروتئین‌ها نخستین و تنها ملکول‌هایی بودند که می‌توانستند همانند خود را بسازند و اکنون نیز چنین هستند. این خاصیت مهم نوکلئوپروتئین‌ها بستگی کامل به سازمان داخلی و پیچیدگی اتمی مولکول‌های آن‌ها دارد. هر وقت که تعداد و انواع معینی از اتم‌ها به صورت درستی گردهم آیند، خاصیت تولید خواهند یافت. این فرایند هیچ‌گاه نباید اسرار آمیز و عجیب‌تر از خواص ترکیبی سایر اتم‌ها به نظر آید زیرا مثلا" اتم‌هایی هستند که با هم ترکیب می‌شوند و اسیدی به وجود می‌آورند و این اسید می‌تواند فولاد را سوراخ کند. حاصل آن‌که تولید مثل خاصیتی چون خواص دیگر موادی است که از اتم‌ها ترکیب یافته‌اند و حیات جز بسط چنین خاصیتی چیز دیگری نیست.

 

 تغذیه

      یکی از نیازمندی‌های تولید مثل فراهم بودن مواد اولیه ساختمانی نوکلئوپروتئین‌ها بوده و در حال حاضر نیز هست. بنابراین مواد بی‌شمار آلی و کانی موجود در اقیانوس‌اولیه در حکم مواد خوراکی محسوب می‌شدند. پس به وجود آمدن نخستین ملکول نوکلئوپروتئین نه تنها موجب فرایند تولید مثل بوده بل‌که فرایند تغذیه را هم به میان کشیده‌ است. مواد آلی خوراکی یا غذاها، چون قندها و اسیدهای‌امینه و پورین‌ها و پیریمیدین‌ها و غیره، هم‌راه مواد خوراکی کافی چون فسفات‌ها و آب بودند که فرایند تولید مثل را امری ممکن ساخته‌اند.

      به تدریج در نتیجه‌ی تولیدمثل، مواد خوراکی بیش‌تری، به صورت نوکلئوپروتئین در می‌آمدند، و این ملکول‌ها همانند خود را می‌ساختند و تعداد آن‌ها روزافزون می‌شد. شک نیست که سرعت تبدیل مواد خوراکی به نوکلئوپروتئین از همان آغاز، بیش از سرعت ساخته شدن ملکول‌های نو مواد خوراکی براساس ترکیب شدن متان و آمونیاک و آب بوده است.

      عامل دیگری نیز وجود داشت که سبب کاهش مواد خوراکی آزاد و مورد نیاز ساخته شدن مولکول‌های نو نوکلئوپروتئین‌ها می‌شد. به درستی نمی‌دانیم که چگونه و چه وقت این عامل دست‌اندر کار شد ولی اوضاع فیزیکی روی زمین سرانجام به نحوی تغییر یافت که اندوخته تازه قند و اسیدامینه و سایر غذاها فراهم نمی‌گشت. شاید تخلیه‌ی الکتریکی اتمسفر به درجه‌ای کم شده بود که متان و آب و آمونیاک به مقدار قابل ساخته نمی‌شدند، شاید به سبب روی دادن تغییرات دیگری در اتمسفر زمین، انرژی اشعه‌ی خورشید با شدت و مقادیر قبلی به سطح زمین نمی‌رسید. تعدادی از این قبیل تغییرات فیزیکی، کافی بود که ساخته شدن مواد غذایی را متوقف سازد و حال آن‌که غذای موجود در اقیانوس‌ها به وسیله‌ی نوکلئوپروتئین‌های روزافزون در شرف اتمام بود. آشکار است که با پیدایش نوکلئوپروتئین‌های تولیدمثل‌کننده، دیر یا زود، همه‌ی ذخایر ملکول‌های آزاد اقیانوس از میان می‌رفت و به صورتی در می‌آمد که در حال حاضر هست. مسئله کاهش روزافزون اندوخته‌ی غذایی سبب پیش آمدن وضع جدیدی شد و آن مسئله تنازع بقا بود. از آن‌جا که تنها ملکول‌های نوکلئوپروتئین می‌توانستند، ملکول‌های آزاد غذایی را از اقیانوس بگیرند، پس در به دست آوردن غذا شروع کردند به تنازع. در چنین اوضاعی، خاصیت دیگری در نوکلئوپروتئین‌ها به ظهور پیوست که اهمیت‌ش کم‌تر از تولید مثل نبود و از این گذشته روز به روز مهم‌تر شد.

 

تکامل

      مولکول نوکلئوپروتئین سازمانی پایدار دارد. یعنی برخلاف سایر انواع مولکول‌ها، به آسانی تحت اثر عوامل فیزیکی و شیمیایی از هم پاشیده نمی‌شود. ولی در عین ثباتی که دارد تحت تاثیر شرایط درونی و محیطی دست‌خوش بعضی از تغییرات می‌شود. وقتی که چنین تغییری به ملکولی دست داد، ملکول تغییر یافته، ثبات خود را در وضع جدید هم‌چنان حفظ می‌کند و آن را عینا" به ملکول‌های بعدی انتقال می‌دهد. این‌گونه تغییرات ارثی را جهش یا موتاسیون(Mutation) می‌نامند. جهش‌ها ممکن است تغییراتی جزیی یا نسبتا" بزرگ در نوکلئوپروتئین‌ها به وجود آورند.

      بنابراین اگر جهش‌هایی در نوکلئوپروتئینی نو به وجود آید (بدون شک این‌گونه جهش‌ها صورت گرفته‌اند)، آن ملکول منفرد خواهد توانست تعداد زیادی مولکول‌های همانند خود تولید کند که سازمان داخلی آن‌ها با سازمان دیگر نوکلئوپروتین‌ها تفاوت دارد. بعضی از این جهش‌ها ممکن است برحسب شرایط مساعد حال ملکول باشد. مثلا" جهشی که نوکلئوپروتئین را قادر سازد از ملکول‌های غذایی که قبلا" نمی‌توانسته است مورد استفاده قرار دهد، استفاده کند، یا جهشی که نوکلئوپروتئین‌هایی را قادر سازد که بتوانند گرد‌هم آیند و توده‌ی ملکولی به وجود آورند. از آن‌جا که تعداد ملکول‌های فعال در هر توده‌ی ملکولی بسیار است و احتمالا" هر ملکولی می‌تواند بیش از ایامی که منفردا" می‌زیسته، غذا به دست آورد، ممکن است نخستین پدیده‌ی همکاری میان مولکول‌ها بدین روش آغاز شده باشد.

      احتمال دارد که در نتیجه وقوع این‌گونه شرایط‌های مساعد، گروه مخصوصی از نوکلئوپروتئین‌ها به وجود آمده باشند که بهتر از اقسام دیگر در تنازع بقا، به دست آوردن غذا، توفیق یافته باشند. در این صورت گروه نو قاعدتا" سریع‌تر تولید مثل کرده و اخلاف بیش‌تری تولید می‌کنند و حال آن‌که اقسام قبلی، که حتا از به دست آوردن غذایی که روز به روز کم می‌شد، عاجز بودند، قدرت تولید مثل نداشتند. حاصل این جریان به تکامل (Evolution) نوکلئوپروتئین‌ها انجامید.

      اختصاصات نوکلئوپروتئین‌ بدون تغییر به جانشینان می‌رسد تا وقتی که جهشی حاصل شود. جهش به نوبه خود به اخلاف تغییر یافته، انتقال می‌یابد.

      حاصل آن‌که :

      1- گروه‌های جدید نوکلئوپروتئین ظاهر شدند.

      2- تنازع بقا مؤثری میان انواع آن‌ها به وقوع پیوست و گروه‌هایی توانستند بهتر از دیگران تولیدمثل کنند.

      3- انتقال خواص مفید، از طریق وراثت، سبب بقای عده‌ی زیادی از نوکلئوپروتئین‌های نو شد.

      4- نوکلئوپروتئین‌هایی که در به دست آوردن غذا توفیق نیافتند سرانجام نابود شدند. 

      تردیدی نیست که با چنین تکاملی نسل‌های گوناگونی از نوکلئوپروتئین‌ها به وجود آمدند و عوامل تنازع‌بقا،هم‌کاری، جهش، تولیدمثل، وراثت و بقای‌اصلح تکامل را هم‌چنان پیش بردند.

      چهارمین مرحله پیدایش حیات را می‌توان چنین خلاصه کرد:

پلی ساکارید‌ها، چربی‌ها، پروتئین‌ها، اسیدهای نوکلئیک

ملکول‌های درشت بخصوص نوکلئوپروتئین‌ها، تغذیه، تولیدمثل، جهش، وراثت، تکامل

  انواع گوناگون نوکلئوپروتئین‌ها و توده‌های نوکلئوپروتئینی

 

      در نتیجه رشد و تنوع نوکلئوپروتئین‌ها، حیات به مرحله‌ای حد واسط میان موجودات زنده و غیرزنده رسید. گرچه بعضی از نوکلئوپروتئین‌ها، صاحب بعضی از خواص موجودات زنده بودند ولی موجودات زنده‌ی حقیقی هنوز به عرصه نرسیده بودند. در پنجمین مرحله پیدایش حیات بود که جان‌داران حقیقی به وجود آمدند.

ادامه دارد




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید


 

 

ازدواج دختر زیر ۱۰ سال در قزوین

در شرایط کنونی جامعه روند رشد کودکان در مدارس واجتماع به گونه ای است که اصولا دختران بعد از رسیدن به سن 19 سالگی و بعد از گذراندن دوره دبیرستان و پسران بعد از سن 22 سالگی آمادگی نسبی برای ازدواج را دارند و بر اساس آمارها در کشور نیز بیشتری آمار ازدواج در بین دختران در سنین 18 تا 25 سالگی و در پسران بعد از 23 سالگی است.
سال گذشته در قزوین بیش از 920 دختر در گروه سنی 10 تا 14 سال ازدواج کرده اند.
البته در این مدت ازدواج 1 دختر زیر 10 سال نیز به ثبت رسیده است.
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/532472

معیشت مردم با توافق دگرگون نمی‌شود

وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، گفت:در مورد مذاکرات هسته‌ای نباید فکر کنیم که خیلی اتفاق خاصی افتاده است و فردا مردم از مسئولان توقعات سطح بالایی داشته باشند و فکر کنند که قرار است معیشت مردم دگرگون شود.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/532506




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید


 

180- چند خبر متفاوت

به این میگن اعتصاب


3800 کارمند یک شرکت هواپیمایی هواپیمایی شیلی با به خط کردن هواپیماهای شرکت دست به اعتصاب زدند.

منبع:http://www.asriran.com/fa/news/417583

 

تصویر شگفت‌انگیز هابل از کهکشان گل آفتابگردان

تلسکوپ فضایی هابل به تازگی نمایی شگفت‌انگیز از کهکشان مشهور Messier 63 ارائه داده که کهکشان گل آفتابگردان نیز خوانده می‌شود. 
 تصویر جدید که به تازگی توسط ناسا منتشر شده، ساختار ظریف این کهکشان مارپیچ را به نمایش می‌گذارد. این تصویر توسط «دوربین سیاره‌ای و میدان وسیع 2» هابل شکار شده است. 
 آرایش بازوهای مارپیچ در کهکشان Messier 63 در این تصویر هابل، یادآور الگوی مرکز گل آفتابگردان است. 
 این کهکشان در سال 1779 توسط پیر مِکاین کشف شد و بعدها وارد کاتالوگ مشهور چارلز مسیه شد که در سال 1781 منتشر شد. 
کهکشان Messier 63 یک کهکشان مارپیچ در صورت فلکی تازی‌ها است که حاوی یک دیسک مرکزی است و این دیسک خود توسط بخش‌های بازوهای مارپیچ کوچک احاطه شده است. 


 این کهکشان دوردست در فاصله 27 میلیون سال نوری قرار گرفته و به گروه M51 تعلق دارد. این گروه از کهکشان‌ها به دنبال شفاف‌ترین عضو آن یعنی Messier 51 نامگذاری شده است. Messier 51 یک کهکشان مارپیچی شکل دیگر است که کهکشان گرداب لقب گرفته است. 
 تلسکوپ فضایی هابل توسط ناسا و محققان آژانس فضایی اروپا طراحی شده و کشفیات بزرگی را در تاریخ نجوم رقم زده است. 
 هابل از زمان پرتاب در سال 1990،به درک بهتر منجمان از کیهان نزدیک و دوردست کمک کرده و داده‌های مهمی را در اختیار آن‌ها گذاشته است. 

منبع:http://www.asriran.com/fa/news/417557

 

گروه بابک زنجانی چمدان چمدان پول می‌بردند

«فساد در اقتصاد ایران از فاز عادی خارج شده و به ورطه‌ای سیستمی و ساختاری رسیده است».

فساد در ایران ساختاری و سیستمی شده و در این مسئله تردیدی نیست. نباید راحت از کنار فساد گذشت. اینکه صرفا با عوامل، برخورد شود هم کافی نیست؛ اینکه صرفا بیاییم و با شخص زنجانی برخورد کنیم. زنجانی تمام نشده، یک پرونده دیگر مشابه او ‌رو می‌شود؛ بنابراین باید دقت کرد و برای از‌بین‌بردن این ساختارهای فساد کوشید. فساد ساختاری، برای سرنوشت یک کشور خطرناک است.

حالا هم آقای روحانی باید بیاید و درباره همین تخلف‌ها، جزئیات را به مردم بگوید؛ اینکه کشور به خاطر تحریم‌ها چه ضرری کرد و تا کجا پیش رفت. این پول‌هایی که حالا حرف‌زدن درباره آن هم تکراری شده، حق مردم و بیت‌المال است که به اسم آقای زنجانی و خیلی‌های دیگر، حالا از کشور خارج شده و معلوم نیست اصلا بتوان این منابع را به کشور برگرداند یا نه.

چندی پیش خانوادگی سفری به تاجیکستان داشتیم؛ یکی از دوستانی که آنجا بود ما را به بازدید از چند جا برد؛ می‏‌گفت هر‌چه تاکسی در تاجیکستان می‌بینی مال بابک زنجانی استبعد هم ما را برد به یک ترمینال بزرگ که آن هم متعلق به زنجانی بود و بانکی که حالا دولت تاجیکستان درباره آن ادعا دارد. علاوه بر اینها هواپیماهایی دیدیم که آن هم به زنجانی تعلق داشت.

عمق فاجعه این بود که در بازدید از «خانه ایران» متوجه شدیم که با سرمایه و پول ایران در تاجیکستان سرای فرهنگی بزرگی ساخته‌اند و تابلوهای نفیس در آن به نمایش در‌آورده‌اند و اتفاقا فروردین ٩١ شخص آقای احمدی‌نژاد برای افتتاح «خانه ایران» روانه تاجیکستان می‌شود و نوروز در کنار ١٠ کشور همسایه جشن گرفته می‌شود. حالا اسناد و یافته‌ها نشان از آن دارد که «خانه ایران» متعلق به ایران نیست و به نام یک فرد ثبت شده.

گویا پول‌ها را به خاطر تحریم‌ها چمدان‌چمدان به تاجیکستان برده‌اند و در‌حال‌حاضر هم پیگیری‌های من، نشان از آن دارد که هیچ سندی از ثبت و سرمایه‌گذاری ایران در ساخت «خانه ایران» نزد طرف ایرانی وجود ندارد.

‌یعنی مالکیت این سازه در‌حال‌حاضر فردی است.

تا جایی که پیگیری‏های ما نشان داده، بله.

‌به‌جز «خانه ایران»، در سفر به تاجیکستان با مورد دیگری هم برخورد کردید؟

بله، متأسفانه از این دست موارد بسیار است؛ از‌جمله می‌توان به مرکز تلویزیون ایران که به نام «تلویزیون نوروز» معروف شده اشاره کرد. در مرکز بهداشت و درمانی مجهزی در تاجیکستان نیز سرمایه و پول ایرانی آمده و حالا هیچ ردپایی از مالکیت دولت ایران وجود ندارد؛ تازه شما فکر کنید من به یک کشور کوچک رفته‌ام و این همه داستان وجود دارد.

گزارش مبسوطی از آنچه در تاجیکستان دیده بودم برای جناب آقای اسحاق جهانگیری، معاون‌اول رئیس‌جمهوری، وزیر امور خارجه، وزیر اطلاعات و کمیسیون اصل ٩٠ مجلس فرستادم.

‌و نتیجه تا به اینجای کار چه بوده؟

بنده به‌عنوان رئیس کمیسیون برنامه‌و‌بودجه مجلس تا به همین لحظه هیچ پاسخی دریافت نکرده‌ام.

‌لطفا درباره اسناد به‌دست‌آمده کمی بیشتر توضیح بدهید؛ چطور می‌گویید در طرف ایرانی سندی از فروش و سرمایه‌گذاری وجود ندارد؟

تا‌جایی‌که جست‌وجوها نشان داده گویا پول‌ها را به خاطر تحریم با چمدان و به وسیله اشخاص به تاجیکستان منتقل کرده‌اند و حالا هیچ دسترسی ملی به این منابع پولی وجود ندارد. البته سرجمع این پول‌ها شاید ١٠٠ میلیارد تا ٢٠٠ میلیارد تومان باشدو در مقایسه با ارقام دیگر شاید رقم چندانی نباشد، اما فساد، فساد است.

مجموعه عواملی که در مناصب تصمیم‌گیری قرار گرفتند، اینها افراد صاحب صلاحیت نبودند و مسیر درستی را نرفتند و حالا هم زبان خیلی از همان آقایان دراز است.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/532091




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید


 

کشف گونه‌ تازه‌ای از انسان در آفریقای جنوبی

۱۳۹۴/۰۶/۱۹

کشف تازه فسیل استخوان‌های ۱۵ بدن نوعی از انسان‌ که پیشتر برای دنیای علم ناشناخته بود، از طرف دانشمندان به عنوان یک پیشرفت شگرف در تحقیقات  تکامل عنوان شده است. 

 به گزارش خبرگزاری فرانسه، این فسیل استخوان‌ها در غاری در آفریقا پیدا شده و روز سه‌شنبه برای نخستین بار اعلام شد. 

حدود ۱۵۰۰ قطعه فسیل در دالانی در عمق غاری در  نزدیکی شهر ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی یافت شده است.

 این گونه جدید انسان «هومو نالدی» نامیده شده است که که در زبان محلی «سسوتو» آفریقای جنوبی به معنی ستاره است.

علت نامگذاری آن، به محلی به اسم «طلوع ستاره» برمی‌گردد که غار در آنجا کشف شده است. 

دانشمندان هنوز با قاطعیت نتوانسته‌اند تاریخ زندگی این نوع انسان را مشخص کنند، اما بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، کشف جدید افق جدیدی برای یافتن منشا پیدایش انسان باز کرده است. 

لی برگر استاد دانشگاه «ویت واترزلند» که عضو گروه تحقیقات پیرامون فسیل‌های یافته شده است می‌گوید که «ما به‌گونه‌ای جدیدی از انسان برخوردیم که به نظر می‌رسد جسد آنها به‌طور عمدی در محل یافت شده، قرار داده شده است. ما تاکنون بر این عقیده بوده‌ایم که تشریفات دفن اجساد تنها به "هومو ساپین"ها که از‌ نژاد انسان کنونی هستند مختص بوده است. ما چنین فکر می‌کردیم و باور داشتیم،

اما آنچه مشاهده کردیم نشان می‌دهد که‌ گونه دیگری از  انسان نیز چنین قابلیتی داشته است، موضوعی که خارق‌العاده است». 

این گزارش می‌افزاید که فسیل‌ها برای نخستین بار در سال ۲۰۱۳ توسط محققان دانشگاه «ویت واترزلند» در ۵۰ کیلومتری غرب ژوهانسبورگ کشف شدند. 

پروفسور کریس استرینگر از موزه تاریخ طبیعی لندن در همین زمینه می‌گوید که «کشف چنین حجم از فسیل استخوان‌هایی که متعلق به ۱۵ انسان باستانی بوده، موضوع قابل توجهی است. این یافته نشان از پیچیدگی شجره‌نامه نسب انسان‌ها است و هنوز تحقیقات زیادی برای یافتن ریشه نهایی و تاریخ پیدایش انسان کنونی باید انجام شود». 

دانشمندان می‌گویند که دست‌ها، مچ دست و پاهای این نوع انسان باستانی شبیه به انسان‌های کنونی است، اما اندازه مغز و قسمت بالاتنه آنها بیشتر شبیه به انسان‌های اولیه است. 

جان هاوکز از دانشگاه دانشگاه ویسکانسین-مدیسن آمریکا نیز می‌گوید که «همو نالدی» مغز کوچکی دارد که به اندازه یک نارنجی معمولی است. 

قد این نوع از انسان حدود ۱.۵ متر بوده و وزن آن ۴۵ کیلوگرم ارزیابی می‌شود. 

تریسی کیول از دانشگاه «کنت» بریتانیا معتقد است که دست‌های این انسان‌ها ظاهرا قادر به استفاده از ابزار بوده است. «با کمال تعجب، انگشت‌های آنها فوق‌العاده خمیده بوده است  تقرییا خمیده‌تر از  از همه انسان‌گونه‌ها؛ که نشان از قابلیت آنها در بالا رفتن از درخت دارد». 

این گزارش می‌گوید که شصت محقق از سال ۲۰۱۳ بر روی فسیل‌ها کار می‌کنند و غار یاد شده هنوز چیزهای زیادی برای کشف کردن خواهد داشت.

منبع: دانش و فن فارسی RF

 نظر: آرش

واقعیت این است که وقتی یک موضوعی را از زمان کودکی و نوجوانی به خورد ما می دهند و آن را مدام تکرار می کنند به تدریج ملکه ذهن ما می شود و قسمتی از هویت ما را تشکیل می دهد. قابل تحمل نیست که کسی این باورها را زیر سوال ببرد. اگر ناگهان معلوم شود بسیاری از باورهایی که از کودکی به ما گفته اند دروغ بوده است، تصور کنید که در چه برزخی گیر خواهیم کرد و چه عذابی خواهیم کشید. این طرف "نام مستعار" شما فعلا در مرحله "انکار" به سر می برد. مراحل بعدی "خشم"، "نادیده گرفتن" و در نهایت "پذیرش" است.
گالیله هم می گفت که زمین در مرکز جهان نیست. حتی روحانیون کلیسا را پای تلسکوپ خود برد و حرکت اجرام فلکی را به آن ها نشان داد. ولی آن ها چیزی را که با چشم خود می دیدند باور نمی کردند و دائم سعی می کردند که یک جوری آن را توجیه کنند. چون برای بیش از هزار سال نظریه زمین مرکزی ارسطو که با تعالیم کتاب مقدس هم سازگار بود در همه جا تدریس می شد. این اعتقاد چنان در ذهن همه ریشه دوانیده بود که نمی توانستند حتی برای یک لحظه خلاف آن را تحمل کنند. همه برج و باروی باورهای هزار ساله آن ها فرو می ریخت، اصالت کتاب مقدس زیر سوال می رفت. این برای کلیسا فاجعه بود. برای همین گالیله بینوا متهم به "کفر گویی" و انتشار "افکار ضاله" کردند، او را زندانی کردند و فقط بعد از توبه گرفتن زورکی از مجازات سوزاندن در آتش رهایی یافت، از زندان آزاد شد ولی در عوض حبس خانگی شد و اجازه نداشت که نظریاتش را چاپ و منتشر کند یا با کسی درباره آن ها صحبت کند.
همین داروین وقتی که کتاب "منشاء انواع" خود را منتشر کرد و در آن انسان و میمون را از یک منشاء مشترک دانست در انگلستان هیاهویی بر پا شد که نپرس. روحانیون کلیسا او و دستیارش هاکسلی را مرتد و کافر خواندند. ملکه ویکتوریا گفته بود که در نماز و نیایش به درگاه خدا دعا و استغاثه می کند که خلاف نظریه داروین ثابت شود و آبروی انسان نرود! سال ها طول کشید تا نظریه داروین مورد قبول واقع شد.

کشف زمین خواری جدید در بندرعباس

ابوالقاسم جراره نماینده مردم بندرعباس در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس، با بیان اینکه ما در بندرعباس درگیر زمین‌خواران عمده هستیم، گفت: در مقطعی از زمان فردی اقدام به خرید زمین در بندرعباس کرد اما به واسطه ارتباطاتی که داشته چندین برابر زمین خود سند ثبتی به نام وی صادر شده است.وی افزود: مردم بومی منطقه به واسطه‌ اینکه تاکنون با چنین مسائلی روبرو نشده بودند اقدام خاصی برای ثبت زمین‌های خود نکرده بودند و امروز این زمین‌خواران با اسناد خود با مردم درگیری دارند و از جمله در منطقه‌ای از بندرعباس به نام نخل ناخدا ما با یکی از این زمین‌خواران درگیری داریم.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/531962

زمین‌خواری 39 هزار مترمربعی در طاهرآباد بومهن

زمین‌خواری 39 هزار مترمربعی در طاهرآباد بومهن در حالی رخ می‌دهد که همه پرونده‌های از این دست بدون شک در انتظار برخورد قانون خواهد بود.به گزارش خبرگزاری فارس از شرق استان تهران، پیش از ظهر امروز دادستان شهرستان پردیس و قضات دادگستری به همراه رئیس اداره راه و شهرسازی شهرستان پردیس و اصحاب رسانه از تپه مشرف به روستای طاهرآباد، یکی از روستاهای حومه شهر بومهن که توسط متصرفان تصرف شده بود، بازدید کردند.بنا بر این گزارش، قسمتی از این تپه که حدود 39 هزار مترمربع است، توسط سه متهم تصرف، قطعه‌بندی، فروخته و ویلاسازی شده بود.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/531962

۷۰۰ میلیون یورو پول نفت ایران گم شد

معاون وزیر نفت در حالی طلب نفتی ایران از پالایشگاه‌های یونانی را ۹۰۰ میلیون یورو اعلام می‌کند که یونان اعلام کرده این رقم را ۷۰۰ میلیون یورو کمتر می‌داند.شبکه خبری وزارت نفت هفته گذشته به نقل از امیرحسین زمانی نیا معاون امور بین‌الملل وزیر نفت، حجم طلب نفتی ایران از پالایشگاه های یونانی را ٩٠٠ میلیون یورو (معادل بیش از یک میلیارد دلار) اعلام کرده بود.در همین حال، معاون امور بین‌الملل وزیر نفت با اشاره به تشکیل کارگروهی به منظور وصول این طلب نفتی پالایشگاه‌های یونان، تاکید کرده بود: به زودی برخی از مقامات یونانی برای مذاکره بر سر پرداخت این بدهی به تهران می‌آیند.با این وجود در حالی کمتر از چند روز از این اظهار نظر معاون وزیر نفت می گذرد که پالایشگاه‌های یونانی حجم بدهی نفتی خود به ایران را ۲۰۰ میلیون یورو اعلام می کنند که ۷۰۰ میلیون یورو کمتر از رقم اعلامی مقامات وزارت نفت است.منابع یونانی روز گذشته با استفاده از رسانه های دولتی، اعلام کردند: شرکت نیمه دولتی هلنیک پترولیوم حدود ۲۰۰ میلیون یورو بابت خرید نفت به ایران بدهکار است و ایران پس از لغو تحریم ها خواستار بازپرداخت این بدهی خواهد شد.از سوی دیگر پایگاه یونانی بالکانالیسیس، با انتشار گزارشی، نوشته است: تا سال ۲۰۱۲ میلادی و تشدید تحریم ها علیه ایران از جمله تحریم های حوزه انرژی، یونان روزانه حدود ۲۰۰ هزار بشکه نفت از ایران وارد می کرد و یکی از بهترین مشتریان نفت این کشور بود.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/531962




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید


 

174- ده اختراع برتر ناسا

 

 

 

10 اختراع برتر ناسا

ناسا، سازمان ملی هوافضای آمریکا، اجرای برنامه‌های فضایی غیرنظامی این کشور را به‌عهده دارد. جمع کثیری از نخبگان علمی در رشته‌های مختلف از نجوم، فیزیک و شیمی گرفته تا زیست‌شناسی و علم مواد در این مجموعه فعالیت می‌کنند و از زمان تاسیس آن در سال 1958 توانسته‌اند به پیشرفت‌های شگرفی دست یابند که از جمله آنها می‌توان به اعزام انسان به ماه و کاوش بر سطح مریخ با ابزارهای خودکار بدون سرنشین اشاره کرد.

اما از آنجا که فقط بخش کوچکی از اختراعات این مجموعه برای ساکنان زمین کاربردی است، ناسا تصمیم گرفت با الهام گرفتن از وسایل مکانیکی کوچکی که در صنعت هوافضا کاربرد دارد، بخشی از اختراعات خود را به طراحی و ساخت ابزارهایی که در زندگی روزمره ساکنان زمین کارایی دارد، اختصاص دهد.

در ادامه ده مورد از این اختراعات را با یکدیگر مرور می کنیم.

1. فوم ضربه گیر

در اوایل دهه 60 چارلز یوست، مهندس هوانوردی سیستمی را طراحی کرد تا فرود بدون نقص ماژول فرماندهی آپولو و سرنشینان آن را تضمین کند. چهار سال بعد، مرکز تحقیقات آمس ناسا از این ایده در طراحی صندلی هواپیما بهره گرفت. دانشمندان قصد داشتند صندلی هایی طراحی کنند که هنگام سقوط احتمال نجات یافتن مسافران را با جذب انرژی ناشی از سقوط افزایش دهد. به این منظور، یوست نوعی فوم پلاستیکی طراحی کرد که قابلیت معجزه آسایی در انعطاف پذیری و جذب فشار اضافی وارد آمده داشت و می توانست دوباره به حالت اولیه برگردد. پژوهشگران دریافتند این نوع خاص از فوم پلاستیکی علاوه بر ایمنی، راحتی مسافران را در پروازهای طولانی افزایش می دهد.

سال 1967، یوست شرکت سیستم های دینامیکی را تاسیس کرد. فوم های تولیدی این شرکت با عنوان مموری فوم (Memory Foam) در مدت کوتاهی به طیف وسیعی از مصارف کاربردی راه یافت. در دهه های 70 و 80، تیم فوتبال دالاس کابویز از این فوم ها در ضربه گیرهایی که بازیکنان می پوشیدند، استفاده کرد. تولیدکنندگان کفش نیز این فوم ها را در ساخت کفی های فوق راحت به کار گرفتند. علاوه بر این از مموری فوم ها در ساخت تجهیزات بیمارستانی مانند تشک و صندلی های چرخدار استقبال شد تا زخم های بیماران بر اثر خوابیدن یا نشستن تشدید نشود. شرکتی در کلورادو نیز اکنون از این فوم ها نوعی قایق بادی تولید می کند که به علت خاصیت ضدغرق شدگی برای استفاده در پارک های بازی بسیار مناسب است. به همین ترتیب، یک شرکت دیگر در کنتاکی آمریکا این فوم ها را در ساخت زین اسب و پروتزهای درمانی برای حیوانات آسیب دیده به کار می برد.

2. پوشش های ضدخوردگی

تجهیزات کاوش های فضایی باید به گونه ای ساخته شود که در همه نوع شرایط از گرمای طاقت فرسا گرفته تا سرمای شدید کارایی خود را از دست ندهد. اسکلت های بزرگی که در اطراف سایت های پرتاب موشک نصب می شود، بر اثر ذرات معلق پراکنده در هوا ناشی از آب شور اقیانوس ها و نیز هوای مه آلود دچار خوردگی می شود. دهه 70، دانشمندان مرکز پرواز فضایی گادارد دریافتند پوشاندن این تجهیزات با یک لایه محافظتی حاوی گرد روی و پتاسیم سیلیکات، مانع خوردگی آنها می شود.

اوایل دهه 80، یک شرکت ساخت پوشش های معدنی با الهام گرفتن از این ایده موفق شد یک پوشش غیرسمی مبتنی بر آب بسازد و آن را سیلیکات روی آی سی 531 نامید. مواد به کار رفته در این پوشش بسرعت با فولاد ترکیب شده و در عرض 30 دقیقه به یک ماده سخت سرامیک مانند تبدیل می شود. اکنون این پوشش در ساخت پایه های پل ها، خطوط لوله، سکوهای نفتی، تجهیزات لنگرگاه ها، شناورها و حتی پوشش خارجی تانک ها کاربرد دارد. جالب است بدانید اواسط دهه 80، 852 لیتر از این ماده به مجسمه آزادی در نیویورک اضافه شد تا از تخریب زودهنگام این مجسمه نمادین جلوگیری شود.

3. نرم افزار آرتِریوویژن برای تشخیص بیماری های قلبی

از اواسط دهه 60، دانشمندان آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا قصد داشتند نرم افزاری طراحی کنند تا کیفیت تصاویری را که فضاپیماها از سیارات دور یا دیگر اجرام آسمانی می فرستند، افزایش دهد.

در سال های اخیر، دانشمندان پزشکی از نرم افزارهایی که ناسا برای تقویت تصاویر دریافتی به کار می برد، استفاده کردند تا گردش خون بیماران را با دقت بیشتری زیر نظر بگیرند.

این نرم افزارها به آنها امکان داد بیماری هایی نظیر تصلب شریان را راحت تر تشخیص دهند. تشخیص زودهنگام این بیماری از آن جهت حائز اهمیت است که بیمار به علت رسوب چربی در عروق خونی هر لحظه در معرض حملات قلبی و سکته قرار دارد. نسخه نهایی این نرم افزار آرتِریوویژن نام دارد که ترکیب آن با تجهیزات سونوگرافی در تشخیص بموقع بیماری های قلبی ـ عروقی موثر است. پزشکان معتقدند این فناوری بیماران زیادی را در همان مراحل اولیه از بیماری شان آگاه می کند و آنها می توانند بدون این که نیازی به دارو یا اعمال جراحی سنگین داشته باشند، فقط با ورزش و تغذیه صحیح بیماری خود را کنترل کنند.

4. حلزون مصنوعی گوش

اواخر دهه 70، آدام کیسیاه جِی آر روی پروژه شاتل فضایی در مرکز فضایی کندی کار می کرد. او که از مشکل شنوایی رنج می برد به نواقص سمعک های آنالوگ معمولی کاملا آگاه بود. این سمعک ها صدای ورودی به گوش را بدون هیچ وضوحی فقط تشدید می کردند.

کیسیاه برای حل این مشکل از پیشرفت های ناسا در زمینه سیستم های سنجش الکترونیک، مسافت سنجی و حسگرهای لرزش صدا الهام گرفت و موفق شد سمعک جدیدی بسازد که با تولید پالس های دیجیتال و تحریک پایانه های عصبی شنوایی موجب انتقال سیگنال ها به مغز می شود.

او این ایده را توسط شرکت خصوصی بایواِستیم به مرحله تولید رساند و از آن زمان تاکنون طبق گزارش وزارت غذا و داروی ایالات متحده 219 هزار بیمار این حلزون های مصنوعی گوش را دریافت کرده اند. این ابزار قادر است موهبت شنوایی را به بیمارانی که از ابتدای تولد ناشنوا هستند برگرداند. این ابزار همچنین در بیمارانی که عصب شنوایی آنها هنوز تحریک پذیر است، اما به علت ضربات شدید روحی - روانی یا بیماری شنوایی خود را از دست داده اند، کاربرد دارد.

5. عدسی های ضدخش

شاید باور نکنید اما در گذشته عدسی عینک ها از شیشه ساخته می شد. عدسی های شیشه ای نه تنها سنگین بودند بلکه هر لحظه امکان داشت بر اثر تصادف یا هر گونه ضربات مستقیم در چشم فرد به هزار تکه تبدیل شوند. به همین علت در سال 1972، وزارت غذا و داروی ایالات متحده استفاده از عدسی های شیشه ای را در ساخت عینک های آفتابی و طبی ممنوع اعلام کرد. از آن زمان تاکنون سازندگان عدسی به عدسی های پلاستیکی بادوام تر روی آورده اند.

دید بهتر و جذب بیشتر نور ماورای بنفش از جمله مزایای عدسی های پلاستیکی است. اما هنوز یک مشکل اساسی وجود کرد: عدسی های پلاستیکی براحتی خش می افتادند. اینجا بود که تِد ویدِوِن، دانشمند ناسا در مرکز تحقیقات آمِس وارد عمل شد. او در آن زمان روی سیستم تصفیه آب برای فضاپیماها کار می کرد و متوجه شد اگر یکی از فیلترها را با یک لایه نازک پلاستیک با دستگاه تخلیه الکتریکی بخارات آلی بپوشاند، نوعی پوشش سخت و مقاوم به دست خواهد آمد. ناسا از این ایده در ساخت تجهیزات هوانوردی ضدسایش بهره گرفت. سال 1983، شرکت سازنده عینک های آفتابی فاستِر گِرَنت، این پوشش های ضدخش را تجاری کرد تا جایی که امروزه بیشتر عینک هایی که در ایالات متحده به فروش می رسد مجهز به عدسی های پلاستیکی است که ده برابر عدسی های قدیمی بادوام ترند.

6. امولسیون آهن صفر ظرفیتی

بعد از هر بار ارسال شاتل به فضا، مقداری سوخت و زباله های شیمیایی در محل سکوی پرتاب و اطراف آن باقی می ماند. این بقایا حاوی تری کلرواتیلن است که تجزیه طبیعی آن در زمین مدت زیادی طول می کشد و برای سلامت مضر است. تا پیش از اواسط دهه 70، ناسا این زباله ها را مدفون می کرد به این امید که در خاک تجزیه شود، حال آن که تجزیه تری کلرواتیلن به این سادگی ها اتفاق نمی افتد. اما خیلی زود دانشمندان ناسا دریافتند که چگونه باید زمین را از این مواد پاکسازی کرد. ژاکلین کواین و کاتلین بروکس محلولی ابداع کردند که به کمک آن تری کلرواتیلن به مواد جانبی غیرسمی تبدیل می شود و هیچ ضرری برای محیط زیست ندارد. این محلول غلیظ که امولسیون آهن صفر ظرفیتی نام دارد، قابل تزریق به آب های زیرزمینی است تا اثرات زیانبار مواد شیمیایی سمی که بهداشت محیط زیست را تهدید می کند، خنثی شود. این فناوری بسرعت به بازارهای تجاری راه یافت و اکنون صنعتگران با خرید این محلول می توانند زباله های شیمیایی سمی ناشی از تولیدات کارخانه ای را پاکسازی کنند.

7. پمپ انسولین

شاید از خودتان بپرسید که ناسا و دیابت چه ربطی به هم دارند؟ از آنجا که سفر به اعماق فضا سلامت فضانوردان را تحت تاثیر قرار می دهد، دانشمندان ناسا ناگزیر شدند نوعی سیستم نظارتی طراحی کنند که علائم حیاتی فضانوردان را کنترل کند. سپس مشابه این سیستم های نظارتی به کمک بیماران مبتلا به دیابت نوع یک آمد. در نتیجه تحقیقات مرکز پرواز فضایی گادارد، دانشمندان پزشکی موفق به ساخت نوعی ابزار کاشتنی شدند که سطح قند خون بیمار را کنترل می کند و در صورت لزوم با ارسال سیگنال موجب آزاد شدن انسولین می شود. این فناوری اکنون با عنوان پمپ انسولین شناخته می شود و از اواخر دهه 80 در خدمت کنترل وضعیت بیماران دیابتی است.

گفتنی است پمپ انسولین با نمونه های پیشین فرق دارد. پیشتر، ابزارهای توزیع کننده انسولین براساس نیاز بیمار به صورت دستی برنامه دهی می شد. پمپ انسولین همچنین بیماران دیابتی را از تزریق روزانه انسولین بی نیاز کرده است.

8. قیچی های امداد و نجات

بعد از این که شاتل فضایی ناسا اتمسفر زمین را به مقصد اعماق فضا ترک می کند، بوسترها از شاتل جدا می شود. آنچه جداسازی بدون نقص بوسترها از شاتل را فراهم می کند، الهام بخش طراحی و ساخت ابزارهای نجات بخش برای ساکنان زمین شد.

سال 1994، ناسا موفق شد با همکاری شرکت فناوری های شییر نوعی ابزار برش تولید کند که در امداد و نجات و مواقع اورژانسی کارایی دارد. این قیچی ارزان تر، سبک تر و کم صداتر از نمونه های پیشین آن است و به همین علت موجب کاهش استرس وارد آمده بر قربانیان و همین طور امدادگران می شود.

برخلاف انواع هیدرولیک، انرژی مصرفی این ابزار از نوعی واکنش آتش زا حاصل می شود که در داخل کارتریج اتفاق می افتد. این دقیقا همان ایده ای است که در مقیاس بزرگ تر موجب جداسازی بوسترها از شاتل می شود. قیچی های امداد و نجات از زمان اختراع تاکنون در عملیات جستجو و امدادرسانی جان قربانیان بسیاری را که در زیر آوارگیر افتاده بودند، نجات داده اند.

9. فیلترهای آب

فضانوردان فرسنگ ها بالاتر از سطح زمین مشغول کارند؛ با این حال همچنان به نیازهای ضروری زندگی زمینی نظیر آب سالم نیازمندند. اما پرسش این است که ناسا چگونه از سلامت آبی که فضانوردان می نوشند اطمینان پیدا می کند؟ در دهه 70، این دغدغه دانشمندان را بر آن داشت فیلترهایی طراحی کنند که خروجی آن به طور حتم آب سالم است. ناسا با همکاری مرکز تحقیقات اومپکوآ در اورگان موفق به ساخت نوعی فیلتر کارتریج شد که عمل تصفیه ذخایر آب شاتل ها را با ید انجام می دهد. این فناوری اکنون در تصفیه آبی که برای آبیاری گیاهان سطح شهر استفاده می شود، کاربرد دارد. این فیلترها بویژه در مناطقی که مواد شیمیایی موجب آلودگی منابع آب های زیرزمینی شده است، بسیار موثرند. در سال های اخیر، دانشمندان ناسا طراحی سیستم هایی را آغاز کرده اند که ادرار انسان را به آب آشامیدنی تبدیل می کند. این ایده چنان مورد توجه قرار گرفت که به نظر می رسد اگر روزی سفر به مریخ میسر شود، فضانوردان در تأمین آب آشامیدنی با مشکلات کمتری مواجه خواهند بود.

10. سی سی دی

در تلسکوپ فضایی هابل تعداد زیادی حسگر فوق پیشرفته وجود دارد. از این میان، یک قطعه بخصوص با عنوان سی سی دی (Charge coupled devices) به حوزه تجهیزات پزشکی راه یافته است.

سی سی دی ها قادرند انرژی نور را راحت تر از دیگر روش ها به تصاویر دیجیتال تبدیل کنند. سال 1997، ناسا یک سی سی دی فوق حساس برای هابل طراحی کرد که با جمع آوری جزئیات دقیق تر از ساختارها در کهکشان های دوردست، کیفیت تصاویر دریافتی را افزایش دهد.

سپس شرکت لوراد از این ایده در طراحی یک روش نوین برای اسکن بیماران مشکوک به سرطان پستان بهره گرفت. این روش به پزشکان اجازه می دهد جزئیات دقیق تری از روند بیماری کسب کنند. بدون این که نیازی به نمونه برداری باشد، سی سی دی تصویری واضح از اندام موردنظر در بدن ارائه می دهد. در نتیجه، این روش نه تنها هزینه های تشخیص و درمان را کاهش می دهد بلکه بیمار را از اعمال جراحی نمونه برداری بی نیاز می کند.

امروزه از فناوری سی سی دی ها در دوربین های دیجیتال برای تشکیل و ثبت تصویر استفاده می شود. به بیان دیگر باید گفت اگر سی سی دی های به کار گرفته شده در تلسکوپ فضایی هابل نبودند، هنوز ما با دوربین های آنالوگ قدیمی باید عکاسی را تجربه می کردیم و گوشی های تلفن همراهمان بدون دوربین می ماند!

منبع:http://www.asriran.com/fa/news/415439




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید


 

یادگار ناظم های قدیمی برای مجلس: حجاب، ماهواره، مجازات و دیگر هیچ

ناظم های مدرسه برای افرادی که امروز در سنین بالای 30 سال هستند، معنا و خاطرات خاصی را تداعی می کنند.
بر خلاف این سال ها که نظام آموزشی بر حفظ احترام دانش آموز و مواردی مانند عدم تنبیه بدنی تأکید دارد، ناظم های قدیمی، به سبک مألوف آن سال ها ، همواره با چوب یا حتی تکه شیلنگی در دست به میان دانش آموزان می آمدند و کوچک ترین تخلفی - که حتی می توانست دویدن در حیاط مدرسه در زنگ های تفریح یا خندیدن و حرف زدن در سر صف باشد - را با برخورد فیزیکی پاسخ می دادند.
اقتدار ناظم ها، بچه ها را می ترساند و نظمی نه چندان منطقی در مدرسه به وجود می آمد و هیچ کس به این فکر نمی کرد که آن رفتارهای تنبیه محور، چه آثار مخربی بر روح و روان نسل آینده می گذارد.

مهم ترین اثری که ناظم های قدیمی بر تربیت دانش آموزان دیروز و مدیران امروز گذاشتند، نهادینه کردن این باور بود که راه حل همه مشکلات، تنبیه است، همان گونه که ترکه های ناظم نظم را در مدرسه برقرار می کرد.
رد پای این باور نانوشته را می توان در بسیاری از امور جاری کشور جست و جو کرد و از جمله در میان قانونگذاران سراغ گرفت که برای مواجهه با هر ناهنجاری و مشکلی به زعم خود، سراغ جرم انگاری و جریمه نقدی و شلاق و زندان می روند و وظیفه خود را تمام شده می دانند!
نمونه بارز آن را می توان در طرح برخی مجلسی ها سراغ گرفت که این روزها، گزارش منتقدانه مرکز پژوهش های مجلس درباره آن منتشر شده است.
طبق این طرح، زنان بدحجاب به 200 هزار تا یک میلیون تومان جریمه و توقیف خودروهایشان و دارندگان ماهواره به 8 میلیون تومان جزای نقدی محکوم می شوند. همچنین اگر مدیران ساختمان ها، گزارش نصب ماهواره توسط همسایگان را به نیروی انتظامی ندهند، خودشان دادگاهی و محکوم می شوند!

واقعاً طرز تفکری که پشت این طرح است، همان فکر ناظم های چوب به دست قدیمی نیست که فکر می کردند دوای تمام دردهای عالم در چوبی است که به سر و دست بچه ها می کوبند؟!
آیا قرار نیست قانوگذاران مملکت، بروز شوند و علاوه بر آن، مردم را "بچه مدرسه ای" تلقی نکنند که هر گونه تصمیمی درباره آنها می توانند بگیرند؟
اصلاً فکرش را کرده اند که چگونه می خواهند با میلیون ها زن و دختر که موهای سرشان از زیر روسری بیرون زده برخورد کنند؟
یا این همه خودروی توقیف شده را کجا می خواهند نگه دارند؟ یا می خواهند با 71 درصد مردم ایران که طبق آمار رسمی ماهواره دارند برخورد کنند؟ اصلاً چه کسی قرار است و اساساً توان دارد که با بیش از دو سوم مردم یک کشور برخورد کند و از آنها 8 میلیون تومان جریمه بگیرد؟!
یا مردم را چه حساب کرده اند که ملزم شان می کنند راپورت همسایگان شان را درباره داشتن ماهواره به پلیس بدهند؟
اصلاً این نمایندگان در کدام سیاره زندگی می کنند که اینقدر با واقعیت های جامعه ایران بیگانه اند؟!

اگر حجاب برخی زنان مطابق با دستور شرع نیست، باید علتش را جست و برایش چاره جویی کرد نه این که آن را وسیله ای برای درآمدزایی و البته ناراضی تراشی قرار داد.
علت بدحجایی، آن است که بسیاری از مبلغان دین، کار دین را وانهاده اند و غرق در امور اداری و مدیریتی و سیاسی و جناحی شده اند و نیز بسیاری از مدعیان دینمداری در حکومت اسلامی، چنان رفتار کرده اند که بسیاری، نه فقط از آنان که از دین هم گریزان شده اند.
اگر ماهواره اینقدر فراگیر شده، علت را باید در انحصاری بودن صدا و سیما دانست که گویا فقط باید برای 5-4 میلیون نفر برنامه بسازد و کاری به 75 میلیون نفر دیگر ندارد!
اگر راست می گویید، دین رحمانی را آنگونه که باید، به گفتار و عمل رواج دهید، انحصار صدا و سیما را بشکنید و آن را "رسانه ملی" کنید ، به کارهای اصلی و مشکلات واقعی مردم برسید و اینقدر سر به سر ملت نگذارید تا ببنید که نه فقط موضوع حجاب و ماهواره که بسیاری دیگر از مسائل نیز حل می شود.  

منبع: http://www.asriran.com/fa/news/414682




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید


 

تسمه مالیات‌برارزش‌افزوده بر گرده مردم

غلامرضا کمالی پناه نوشت:
به رستوران رفتم تا برای بچه ها غذا بخرم ، قیمت غذا ها مشخص بود ، وقتی فیش را نگاه کردم دیدم مبلغی اضافه بر قیمت ها از من گرفته اند ، از صندوق دار علت را پرسیدم گفت: مالیات بر ارزش افزوده است. رفتم کفش برای بچه ها بخرم همین اتفاق افتاد و همین پاسخ را شنیدم. پوشاکی ها همین کار را کردند. برای خانم خواستم یک قطعه طلا بخرم همین کار را کردند؛ در املاک مسکن همین اتفاق افتاد. میوه فروشی همین کار را کرد. نانوایی، لبنیاتی، سوپری ، لوازم التحریری و هر جایی و هر کسی که تولید کننده و فروشنده بود ، وقتی کالای خود را به من مصرف کننده فروخت سهم مالیات ارزش افزوده را به مبلغ فروش اضافه کرد و از ما دریافت نمود. از خودم سوال کردم راستی چند سال پیش که برخی اصناف به این نوع مالیات اعتراض کردند و آن بزن و ببند ها در بازار اتفاق افتاد اگر قرار این بود که از مردم دریافت شود چه لزومی داشت که فروشندگان محترم آن همه تاوان بدهند و احیانا مورد ضرب و شتم قرار گیرند؟ اکنون هیچ زیانی به فروشندگان نرسیده است بلکه این مصرف کننده بی پناه است که باید این مبلغ را بپردازد و نمی داند به چه کسی اعتراض کند. اگر قرار بود از نفس کشیدن هم مالیاتی اخذ شود باز مالیات ارزش افزوده از مصرف کننده دریافت میشد.
سوال مطرح این است که وقتی قیمت مصرف کننده برای کالاها مشخص می شود آیا سهم مالیات ارزش افزوده محاسبه نشده است که دوباره فروشندگان کالا و خدمات به این کار اقدام می کنند؟ آیا هدف اولیه دولت از این سهم در عمل همین اتفاقی است که افتاده است یا زورش به فروشندگان و تولید کنندگان نرسیده و در عمل به انحراف کشیده شده و با این کار دارند از گرده مصرف کننده تسمه می کشند و صدای اینها هم به جایی نمی رسد.
در خبر آمده بود که 503 نفر از مودیان مالیاتی مبالغی بیش از 50 میلیون تومان پرداخت کرده اند. واقعا این مبلغ از سهم سود این مودیان پرداخت شده است یا این که این دسته از مردم شریف با لطایف الحیل مالیات را به سود خود اضافه می کنند و از مصرف کننده دریافت می کنند و به دولت می پردازند؟
مردم عادی که سر از این کارها در نمی آورند و دوغ و دوشاب را از هم تشخیص نمی دهند و اگر فروشندگان محترم آنان را اصطلاحا بدوشند تسلیم هستند و چاره‌ای ندارند. باید گوشت و لبنیات و برنج و خوراک و پوشاک و خدمات و... بخرند. این که آیا تمام مالیات را آنان می پردازند یا اینکه فروشنده هم از جیب مایه می‌گذارد در توان و حوصله و تشخیص آنان نیست.
آنچه مهم است این است که مایحتاج خود را باید تهیه کنند به هر قیمتی که باشد. حس می کنند که در این موضوع خاص به آنان ستم می‌شود و لی نمی دانند که چه بکنند و آیا اعتراضشان محلی از اعراب دارد یانه. یا اصلا ارزش این پیگیری را دارد یانه. به هرحال دیواری کوتاه تر از دیوار مصرف کننده نهایی نیست. اکنون هم که در راستای سیاست رهایی اقتصاد از بند ناف نفت و وابستگی به مالیات، دولت فشارهای خود را به اصناف ومودیان بیشتر کرده است و حالا که پول نفت بر سر سفره‌های مردم نیامد دولت تصمیم گرفته پول مالیات را از سفره آنان بردارد و روی سفره خود بگذارد، برخی از منتقدان محترم در مجلس دست به کار شده که وزیر را تحت فشار قرار دهند و با اعطای کارت زرد و سوال و استیضاح اصناف را نجات دهند.
البته اصناف زبان دارند و پول و قدرت چانه زنی و تشکل و خلاصه ابزار فشار دارند ؛اما از نمایندگان محترم می پرسیم مردم عادی که هیچ کدام از این ها را ندارند و بسیاری از اصناف محترم خواه دولت از این فشار ها بکاهد یا نکاهد قیمت های خود را افزوده‌اند ؛ آیا به حال مصرف کننده بی پناه فکری کرده‌اید؟

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/527817




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید


 

 

تولید عسل بی‌زنبور و آبلیمو بدون لیمو

روزنامه شهروند در ادامه نوشت: در این شرایط سودجویان با هدف به دست آوردن بالاترین سود ممکن از تجارت کثیف خود دست به تقلب‌هایی می‌زنند که این روزها نگرانی‌های جدی برای سلامتی مردم را به دنبال داشته است. تولید ١٠ تن آبلیمو از تنها ۴ لیتر اسید سولفور و گوگرد به تنهایی سود کلان بازیگران این تجارت غیراخلاقی را فاش می‌کند. کافی است بدانید در شرایطی که متوسط برداشت عسل طبیعی از یک کندو تنها ٣ تا ١۴ کیلوگرم است، متقلبان از یک کندو با استفاده از شکر ٨٠ کیلوگرم عسل برداشت می‌کنند و دسته دیگری عسل‌هایی به بازار روانه می‌کنند که از قند مصنوعی و بدون دخالت زنبور ساخته شده است. در بازار روغن زیتون نیز برخی تجار در بسته‌بندی‌های شیک، کالایی با عنوان روغن زیتون خارجی به مشتریان عرضه می‌کنند که درواقع یک نوع روغن خطرناک صنعتی و ارزانقیمت است که برای ساخت کرم و پمادها مورد استفاده قرار می‌گیرد و مصرف خوراکی آن در تمام کشورها منع شده است و متقلبان داخلی نیز بدون میوه زیتون و با استفاده از پارافین و روغن مایع و اسانس شیمیایی زیتون، اقدام به تولید روغن زیتون تقلبی می‌کنند.

نکته غم‌انگیز ماجرا این است که به گواهی مسئولان سازمان استاندارد نام برخی برندهای سرشناس مواد غذایی کشور در لیست متقلبان بزرگ دیده می‌شود و همین اواخر یکی از همین برندهای سرشناس به جریمه مالی ٩٠٠‌میلیون تومانی محکوم شده است.

اما حلقه مفقوده این بازار، نظارت‌های قانونی است که اجرا نمی‌شود. براساس قوانین موجود ناظران آزمایشگاهی کارخانه‌های تولیدی نباید در استخدام مالی کارفرما باشند و باید حقوق خود را از نهادی مستقل دریافت کنند. ولی این قانون سال‌هاست که در ایران رعایت نمی‌شود و دربسیاری از موارد کارکنان و متخصصین آزمایشگاه‌های کنترل کیفی کارخانجات حقوق خود را از کارخانه‌دار دریافت می‌کنند و همین موضوع موجب می‌شود که کیفیت فدای ارتباط مالی کارفرما و ناظران شود. در این گزارش به‌طور مفصل به سه کالای بازار مواد غذایی پرداخته‌ایم که در صدر تقلب‌های بزرگ و عمده قرار دارند.

اسیدی که خاک را نابود می‌کند!

آبلیمو یکی از بزرگترین تقلبات بازار مواد غذایی ایران را تشکیل می‌دهد. بنا به ادعای «محمد میررضوی» دبیر سندیکای صنایع کنسرو ایران و عضو کانون انجمن‌های صنفی مواد غذایی ٩٩‌درصد آبلیموهای موجود در بازار کشور تقلبی هستند و متقلبان از این بازار سود هنگفتی به جیب می‌زنند. او در گفت‌وگو با ایسنا اعلام کرده که برای تشخیص این سود کلان کافی است که بدانید تنها با ۴ لیتر اسید سولفور و گوگرد، می‌توان بدون استفاده از لیمو ١٠ تن آبلیموی تقلبی تهیه کرد. 

گرچه کارشناسان معتقدند امکان تشخیص آبلیموی تقلبی به جز در آزمایشگاه وجود ندارد، اما برای دانستن این موضوع کافی است یک استدلال ساده را درنظر بگیریم: قیمت تمام شده آبلیموی صنعتی از نرخ لیموترش تازه در بازار پایین‌تر است. یک کیلوگرم لیموترش تازه در بازار بین ١٢ تا ١٧‌هزار تومان قیمت دارد. این درحالی است که یک لیتر آبلیمو بسته‌بندی حدود ٨ تا ١٠‌هزار تومان قیمت گذاری شده است.

آبلیموهای تقلبی دودسته هستند. یک دسته آبلیمویی که بدون استفاده از میوه لیمو تولید می‌شود که محتوای آن اسید سولفور و گوگرد است و دسته دوم آبلیموی بسیار رقیق طبیعی با مقادیر بالای ترکیبات شیمیایی است.

میزان مجاز استفاده از متابی سولفیت سدیم که یک ماده شیمیایی است در حد ٢۵٠ پی‌پی‌ام است، زیرا این ماده مانع از تغییر رنگ و فساد میکروبی آبلیمو می‌شود. این در حالی است که نتایج آزمایش آبلیموهای موجود در بازار نشان می‌دهد که در برخی از آنها تا ۵ برابر یعنی نزدیک ١٢۵٠ واحد متابی سولفیت موجود است.

در برخی موارد متقلبان اقدام به عرضه آبلیمو با آرم استاندارد کرده بودند. آبلیموهایی که به هیچ عنوان قابلیت مصرف انسانی ندارد و حتی برای معدوم کردن آن با مشکل مواجهیم. زیرا این آبلیموها آثار مخرب زیست محیطی داشته و حتی برای خاک مخرب است و به همین دلیل سازمان حفاظت محیط‌زیست برای معدوم کردن آن محدودیت‌های قانونی اعمال کرده است اما این محصولات که خاک تحمل آن را ندارد به راحتی تولید و به مصرف انسانی می‌رسد.

تولید عسل بدون دخالت زنبور

عسل تقلبی همپای آبلیمو در صدر تخلفات بازار مواد غذایی قرار دارد. به‌طوری که نقل قول‌های متفاوت از ‌درصد بالا و نزدیک به ٩٠‌درصدی سهم عسل تقلبی از بازار این ماده غذایی خبر می‌دهند. البته تعریف‌ها از عسل تقلبی متفاوت است و برهمین اساس عده‌ای خوراندن محلول آب شکر به زنبور را تقلب نمی‌دانند. این در شرایطی است که دسته‌ای دیگر از کارشناسان هرگونه تغییر غیرطبیعی در فرآیند تولید ماده غذایی را نوعی تصرف و تقلب می‌دانند. با این حساب تقلب جالب دیگری در این بازار وجود دارد و آن تولید عسل بدون دخالت زنبور است. در کشور ما سه نوع عسل وجود دارد، نوع اول عسل‌های طبیعی و نوع دوم عسل‌های تغذیه‌ای هستند که در تولید نوع دوم به زنبور مخلوط آب و شکر خورانده می‌شود و در نوع سوم که عسل‌های دست‌ساز نامیده می‌شود متقلبان با گلوکز و اسانس و بدون دخالت زنبور عسل تولید می‌کنند.

متوسط برداشت عسل طبیعی از هر کندو بین ٣ تا ١۴ کیلوگرم در نوسان است این درحالی است که در شرایط تولید عسل تغذیه‌ای و با استفاده از آب شکر برداشت از یک کندو تا ٨٠ کیلوگرم نیز می‌رسد!

رئیسی با بیان این‌که قیمت عسل طبیعی بین ۴٠تا ۶٠‌هزار تومان است، هرنوع عسل ارزان‌تر از این قیمت را تقلبی دانست.

به‌گفته کارشناسان مصرف قند و شکر مصنوعی مورد استفاده در عسل‌های دست ساز به‌ویژه برای بیماران بسیار خطرناک است و موجب تشدید عوارض بیماری‌هایی مانند سرطان، دیابت و بیماری‌های هورمونی می‌شود.

فروش روغن پماد و کرم به جای روغن زیتون!

روغن زیتون یکی دیگر از رکوردداران تقلب در بازار ایران است. به گفته کارشناسان سازمان استاندارد روغن زیتون تقلبی بدون استفاده از میوه زیتون و با ترکیب پارافین، روغن مایع و اسانس زیتون ساخته می‌شود، اما تقلب در این کالا به همین موضوع محدود نمی‌شود و نوعی روغن زیتون در بازار ایران وجود دارد که اصولا مصرف خوراکی ندارد و در سایر کشورها برای تولید خمیر دندان، پماد و کرم مورد مصرف قرار می‌گیرد. این نوع روغن زیتون که با فعل و انفعالات شیمیایی و از تفاله زیتون (پومیت) استخراج می‌شود بسیار خطرناک و سرطان زاست و مطابق قوانین کشور واردات و عرضه آن به‌عنوان روغن خوراکی ممنوع است. اما سودجویان این نوع روغن زیتون را با یک‌سوم قیمت از کشورهایی مانند ترکیه و ایتالیا وارد کرده و با نرخ روغن زیتون خوراکی به مشتریان ایرانی می‌فروشند.

: روغن‌های زیتونی که به صورت فله یا در بسته‌بندی‌های زیبا و با نام‌های خارجی از مبادی غیرقانونی وارد می‌شوند، روغن تفاله زیتون است که با پارافین خوراکی مخلوط هستند و طبق آزمایش‌های انجام شده، اغلب این روغن زیتون‌ها به لحاظ افزودنی‌های غیرمجاز سرطان‌زا هستند.

: روغن زیتون طبیعی از گوشت میوه تازه و به روش‌های مکانیکی استخراج می‌شود، اما ممکن است ۵ تا ٧‌درصد روغن در تفاله زیتون باقی بماند که توسط تجهیزات روغن‌کشی قابل استحصال نیست و بنابراین با استفاده از گرما، حلال‌ها و فعل و انفعالات شیمیایی به‌طور مجدد از این تفاله روغن گرفته می‌شود که به هیچ عنوان کیفی نیست و به دلیل خطر بالای مواد شیمیایی حلال، مصرف خوراکی آن منع شده است و فقط مصرف صنعتی دارد.

در سایر کشورها روی بسته‌بندی روغن پومیت حتما این موضوع را عنوان می‌کنند تا اشتباهی به مصرف خوراکی نرسد، اما در ایران برخی تجار برای برخورداری از حاشیه سود بالاتر این روغن را ارزان‌تر از روغن خوراکی زیتون می‌خرند و با عنوان روغن زیتون خوراکی به بازار عرضه می‌کنند.

براساس اعلام انجمن صنایع غذایی ایران مارک‌های ولئو (Vawleo)، پوماس(Pomace)، آلبانو (Albano)، استیلا(Stilla)، زر(Zer)، پانتئولی(panteoli) و اورزانو (urzanoe) برخی از برندهای روغن زیتون تقلبی وارداتی در بازار ایران هستند.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/526970




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید

 

هر منطقه ایران یک پادشاه قاچاق دارد

حرص زمین‎خواری در ایران چنان افزون شده که حتی به جزایر ایران نیز رحم نکرده است. چندی پیش خبر اختلاس در منطقه آزاد قشم سروصدای زیادی به راه انداخت. حالا هم گویا دایره تخلفات در این جزیره گسترش هم یافته.
قاچاق یک حرفه ملی شده است و فقط متعلق به مناطق آزاد نیست... . تخمین زده می‌شود که سالانه حدود ١۵ ‎میلیارد دلار سوخت قاچاق می‌شود. ٢٠ میلیارد دلار هم کالا قاچاق می‌شود. پس سه‌چهارم پول قاچاق کالا مربوط به سوخت است و هر منطقه ایران هم یک پادشاه قاچاقچی دارد.

  گویا زمینخواری و ساحلخواری به مناطق آزاد هم کشیده شده‌ است، آیا صحت دارد؟

متأسفانه صحت دارد. وقتی توسعه به یک منطقه دریایی بیاید اراضی ساحلی قیمت پیدا می‌کند. شما از میناب تا جاسک یا از جاسک تا چابهار می‌روید و کسی این اراضی را خریدوفروش نمی‌کند.

قبل از ایجاد منطقه آزاد قشم در سال ١٣۶٩ زمین‌‌بازی در قشم وجود نداشت، اما وقتی طرح جامع تهیه کردیم و اولین بلوارها را ساختیم، زمین‎ها قیمت پیدا کرد. الان در قشم زمینی وجود دارد که به قیمت زمین میرداماد است. مشخص است که یک عده سندسازی می‌کنند که از این اراضی استفاده کنند.

در مدل دیگر پروژه‌های صنعتی که موجب توسعه می‌شوند برای پروژه‌های خود بیش از نیازشان، زمین ارزیابی می‌کنند که این امر نیز به زمین‎خواری می‎انجامد. مورد دیگر که خطرناک‌تر است زمین‌خواری با رانت دولتی است. این دو بخش است؛ یک بخش این است که یک سازمان برای خودش ده کیلومتر از ساحل را می‌گیرد که تأسیسات بسازد، درحالی‌که به پانصد متر ساحل نیاز دارد. وقتی چند کیلومتر ساحل را می‌گیرد تمام پروژه‌های توسعه منطقه را می‌گیرد. با فنس‌کشی نه خودش آن منطقه را آباد می‌کند و نه اجازه می‌دهد دیگران این کار را انجام دهند. الان حرص زمین‌خواری سازمان‌های دولتی در سواحل و جزایر بسیار زیاد است، به این خاطر پیشنهاد من به دولت تدبیر و امید این است که تصرف اراضی را از طریق سازمان‌های دولتی از هر نوع ممنوع کنند تا اگر دولت‎ها می‌خواهند در این زمینه کاربری داشته باشند اراضی را از بخش خصوصی بخرند. زمانی که دست‌اندرکاران دولتی به‌دنبال گرفتن اراضی وسیع هستند این کار با سرعت بیشتری انجام می‎شود. این کار، کار اشخاص معمولی نیست.

  حجم مشخصی از زمین‌خواری توسط ارگان‌های دولتی در قشم، که شما در آنجا مشغول به فعالیت هستید، مشخص شده است؟

زمین‌خواری مفصلی در قشم توسط یک دستگاه انجام شده که نه طرحی دارند و نه بودجه، در اراضی ساحلی که در قانون گفته شده تا ١٢٠ متر بالاتر از نقطه مد جزء حریم دریاست، در داخل این حریم توافقی با مدیرعامل وقت قشم انجام داده‌‌اند و اجازه این کار را گرفته‌اند که خلاف قانون و وظیفه سازمانی‌شان بوده و بودجه‌‌ای هم نداشتند و فقط حرص زمین‌خواری است و استدلال دیگری هم ندارد. زمانی که بزرگراه ساحلی در این منطقه ساخته شد، اراضی بین بزرگراه و دریا را بیخود تصاحب کردند که به گمانم چهار تا پنج میلیون متر مربع مساحت این زمین است؛ البته ما شکایت کرده‌ایم و این قرارداد باطل است و به نظرم قاضی دستور ابطال آن را صادر خواهد کرد.

  آیا ارگان دیگری نیز در این زمینخواریها حضور داشت؟

نهادهای دیگر هم منطقه وسیعی را گرفته اند، درحالی‎که باید در ستاد بالاتر آنها این امر تصویب شود و با منطقه آزاد توافق‌نامه امضا کنند، بعد این کار را انجام دهند. بدون توافق‌نامه و اینکه مصوبه‌ای وجود داشته باشد، این اتفاق افتاده است.

 وضعیت قاچاق در مناطق آزاد چگونه است؟

قاچاق یک حرفه ملی شده است و فقط متعلق به مناطق آزاد نیست. عمده قاچاق گازوئیل است نه بنزین. چون قیمت گازوئیل را براساس تخیل و اقتصاد وهمی پایین نگه می‌داریم و فکر می‌کنیم در اقتصاد ملی مؤثر است، در حالی که برعکس است چون با این کار امکان سرمایه‌گذاری و اشتغال و رشد اقتصادی را از بین می‌بریم. از آنجاکه قیمت گازوئیل در ایران ۵٠٠ تومان و در ترکیه شش هزار تومان است، چندین سال سهمیه استان اردبیل را به‌عنوان سواپ از باکو به تبریز در ترکیه فروخته و کاروان تانکر می‌بردند. یک شخصیت خیلی مهم هم آن زمان استاندار بود. اینها روزی ٣٠٠ هزار لیتر قاچاق می‌کردند و ٣٠٠ هزار دلار در روز به دست می‌آوردند. اگر می‌خواستند این میزان را با پول بیاورند، پولشویی بود، باید جنس می‌بردند. جنس ترک را در ایران زیر قیمت می‌فروختند چون سودش را در جای دیگر برده بودند، بنابراین روی جنسی که ١٠ برابر سود برده بودند، زیر قیمت خرید می‌فروختند و باز هم سود می‌بردند اما پولشان را قبل از تحویل جنس به‌صورت نقد دریافت می‌کردند. نتیجه قاچاق سوخت این است. جنس به ترکیه می‌رود و به‌جای پول جنسی می‌آید که کالای ایرانی قابلیت رقابت با آن را ندارد. صنایع نساجی و کفش‌دوزی ما را قاچاقچیان سوخت از بین بردند. قاچاق کالا این‌طور نیست که عده‌ای ارز می‌خرند و از ترکیه لباس وارد می‌کنند. قاچاق سوخت به کردستان و ترکیه و...، موجب ورود کالای چینی به ایران است. همه نوع جنس وارد می‌شود، بنابراین قاچاق ضربدر قاچاق است. این درحقیقت همان توان دو انرژی است. برهم‌فزایی قاچاق نابودکننده‌ترین عامل اشتغال در صنایع ماست. اول صنایع نساجی است که الان نابود شده. مسبب این کارها سیاست اشتباه عوامانه اقتصاد وهمی در مورد سوخت است. قیمت سوخت را طبق قانون باید ٩۵ درصد قیمت فوب خلیج‌فارس می‌کردند تا قاچاق به‌صرفه نباشد. زمانی که گازوئیل ٣٠٠ تومان بود، مطالعه‌ای انجام دادیم که طبق آن، قاچاقچیان سهمیه‌ها را جمع می‌کردند و به هرکسی که سهمیه داشت ۵٠ تومان می‎فروختند. لنج ماهیگیری ۵٠٠ لیتر در روز سهمیه دارد، با این کار ٢۵ هزار تومان به اندازه مزد یک روز یک فرد درآمدزایی داشت. این فرد ماهیگیری نمی‌کند و لنجش را هم دارد و پول هم می‌گیرد. کسی که این سهمیه‌ها را جمع می‌کند ١۵٠ تومان به دست می‌آورد. فردی هم که گازوئیل را از لوله رد می‌کند و با لنج به وسط دریا برده، پولی می‌گیرد و به این ترتیب قیمت سوخت از مرز ایران با قیمت هزار تومان خارج می‌شود در حالی که در پمپ ٣٠٠ تومان است و درنهایت به قیمت هزارو ۵٠٠ تومان فروخته می‌شود. قیمت سوخت در دوبی برای شناورهای دوبی و پاکستان دو هزار تومان است و با خرید هزارو ۵٠٠ تومان، آن فرد ۵٠٠ تومان سود می‌برد. به عبارتی همه سود می‌برند به جز ملت ایران. در واقع عمده واردات قاچاق، اجتناب از پول‌شویی است؛ یعنی پول مبادله نمی‌شود و جنس وارد شده و توزیع می‌شود. قضیه قاچاق در قاچاق یکی از اسراری است که مردم از آن بیخبرند. یک عده داد می‌زنند قاچاق سوخت و یک عده می‌گویند قاچاق کالا کشور را از بین برد. این دو به هم وصل هستند. پوشاک، مواد غذایی و موبایل که زود به پول تبدیل می‌شوند، جزء قاچاق هستند. نکته اینجاست که کالا را یک دلار می‌خرند، ٩٠ سنت می‌فروشند، اما این طرف ٣٠ سنت خریده و ٩٠ سنت فروخته‌اند پس ۶٠ سنت سر جایش است اما صنایع ما این وسط از بین رفته‌اند چون توان رقابت ندارند و به این علت در ایران اجناس ترک ارزان‌تر از ترکیه است.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/526435




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید


 

 

دل‌بسته‌گی دو سویه

"آزادی کامل در ازدواج تنها هنگامی می‌تواند به گونه‌یی فراگیر عملی شود، که برچیدن تولید سرمایه‌داری، و مناسبات مالکیتی برآمده از آن همه‌ی آن خرده ارزش‌های اقتصادی را که هنوز یک چنین اثر نیرومندی در گزینش شریک بازی می‌کند، از میان برده باشد. در آن هنگام دیگر هیچ انگیزه‌یی مگر دل‌بسته‌گی دو سویه برجای نخواهد ماند."

"... با از میان رفتن ملاحظه‌های اقتصادی که زن را وادار می‌کند بی‌وفایی مرسومِ مرد را تحمل کند- نگرانی درباره‌ی معاش و حتا بیش‌تر از آن در باره‌ی آتیه‌ی فرزندان‌اش- برابری زنان که با این روش به دست می‌آید، با تکیه به همه‌ی تجربه‌های گذشته می‌توان گفت این برابری برای تک همسر شدن واقعی مردان و نه چند شوهره شدن زنان اثر بسیار چشم‌گیری داشته و به آن می‌انجامد."

"... پس آن‌چه اینک در باره‌ی سازگاری مناسباتِ جنسی- بعد از نابودی نه چندان دورِ تولید سرمایه‌داری- می‌توانیم حدس بزنیم بیش‌تر یک ویژه‌گی منفی دارد، و بیش‌تر محدود به آن چیزهایی است که از میان خواهد رفت. اما چه چیزی به آن افزوده خواهد شد؟ پاسخ این پرسش، بعد از پرورش یافتن نسلی نوین معین خواهد شد: نسلی از مردانی که هیچ‌گاه در سراسر زنده‌گی‌شان فرصت خرید تن در دادن زن با پول یا با هر ابزار قدرت اجتماعی دیگر را، نداشتند، و نسلی از زنانی که هیچ‌گاه ناگزیر نبوده‌اند برای هیچ ملاحظه‌یی مگر عشق راستین، خود را به هیچ مردی واگذار کنند، یا از تسلیم خود به معشوق‌های خویش برای ترس از پی‌آمد اقتصادی آن خودداری نمایند. هنگامی که چنین مردمانی پیدا شوند، بایدهایی را که ما امروز برای کردارشان می‌اندیشیم به پشیزی نخواهند گرفت. آن‌ها کردار و افکار همه‌گانی خود درباره‌ی رفتار هر فرد، را برقرار خواهند ساخت. همین و دیگر هیچ."

فردریک انگلس؛منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت؛ ص97-98-99ترجمه خسرو پارسا، نشر دیگر




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید

"منطقه‌ای از جهان که ما در آن زندگی می‌کنیم، اقتضا می‌کند که برای برآوردن نیازها، کار صورت گیرد و از این‌رو باید دست‌کم بخشی از جامعه‌ همیشه و به طور خستگی‌ناپذیر کار کند، دیگرانی هم در زمینه‌های هنری و غیره کار می‌کنند؛ بعضی‌ها هم که کار نمی‌کنند حاصل زحمت دیگران را در اختیار دارند. به همین دلیل، این دارندگان فقط باید سپاسگزار تمدن و نظم باشند؛ چون وجودشان صرفا" مدیون نهادهای تمدن است، زیرا اینان دریافته‌اند که شخص می‌تواند به طرقی غیر از کار کردن به ثمرات کار دست یابد. این صاحبان ثروت مستقل تقریبا" تمامی ثروت خود را مدیون کارغیراند و نه مدیون استعداد و قابلیت خویش که به هیچ وجه برتر از آن دیگران نیست. آن‌چه جامعه‌ را به تهیدست و دارا تقسیم می‌کند دارا بودن زمین و یا پول نیست بلکه سلطه بر کار است."

کارل. مارکس؛ گروندریسه جلد دوم ص307 ترجمه باقر پرهام و احمد تدین، انتشارات آگاه، تهران 1362




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید

حیران‌خورها به بگم‌بگم رسیدند(طنز)

سال‌هاست که درباره زمین‌خواری در گردنه حیران صحبت می‌شود اما هیچ وقت مثل حالا قضیه بیخ پیدا نکرده بود. آن سال‌ها چون کم‌ می‌خوردند و به اندازه می‌خوردند و با هم می‌خوردند کسی پی داستان را نمی‌گرفت. در آن سال‌ها با این که می‌خوردند اما گردنه حیران هنوز درختان زیادی داشت و از زیبایی‌اش کم نشده بود.

حالا اما حیران به دشت پر از ویلا تبدیل شده است. علاوه بر این برخی دوستانِ بخور، تک‌خور شده‌اند و در این تک‌خوری تا قله کوه را هم خورده‌اند و به روستاخواری روی آورده‌اند. به همین دلیل است که حساسیت ایجاد شده و آنهایی که دست‌وپایی در ماجرا دارند سعی در لو دادن هم دارند.

یکی فهرست زمین‌خواری خانوادگی از دیگری رو می‌کند و یکی فهرست بلندی از اسامی زمین‌خوران وابسته به دیگری منتشر می‌کند و... . متاسفانه این بگم‌بگم‌ها هم در صحن مجلس اتفاق می‌افتد؛ یعنی جایی که باید منزه باشد از بگم‌بگم.

واقعا مرحبا به بابک زنجانی و تیمش که همه سکوت کرده‌اند و مرد و مردانه پشت هم ایستاده‌اند. آفرین. کار اصولی یعنی این؛ نه این که تا چک اول را خوردی همه را لو بدهی.

به هر حال آنچه مسلم است این است که یکی با آتش‌سوزی صوری در جنگل‌ها زمین را صاف کرده و ویلا ساخته است. یکی برای ساخت هتل زمین گرفته و آن را فروخته است و به کانادا (مقصد و آمال ایرانی‌هایی که در حیف اموال عمومی استادند) رفته‌ است و دیگری زمین متری سه میلیون تومان را متری 100هزار تومان خریده‌ است.

نکته مهم‌تر این است که طبق ادعاها حتی به خبرنگاری که با پسر یکی از این افراد دوست بوده، 17 هکتار ساحل رسیده است. یعنی هر کس که از دور هم دستی در این پرونده داشته صاحب بخشی از مملکت شده است.

واقعا اگر به جای درس خواندن می‌رفتم با همین آقا پسر دوست می‌شدم الان وضعم خیلی بهتر از این بود. شما آشنای گردن‌کلفت ندارید که پسر هم‌سن من داشته باشد؟

منبع:http://www.asriran.com/fa/news/412477

تجمع سه روزه کارگران پیمانکاری مس سرچشمه مقابل وزارت صنعت در تهران

تجمع اعتراضی کارگران پیمانکاری مس سرچشمه در مقابل ساختمان وزارت صنعت، معدن و تجارت در تهران امروز وارد سومین روز خود شد.

تجمع کنندگان که شمار آنها تا نزدیک به 250 نفر برآورد می‌شود از جمله کارگرانی هستند که از طریق شرکت‌های پیمانکاری در مجتمع مس سرچشمه مشغول کارند.

این کارگران در اعتراض به نابرابر بودن دستمزدها، به تاخیر افتادن موعد پرداخت مطالبات مزدی و یک ماه بودن زمان اعتبار قرا رداد‌های کار از روز جمعه 23 مرداد ماه دست از کار کشیده و راهی تهران شده‌اند.

منبع:http://www.ilna.ir297849

شهرام جزایری از سوئیت وی.آی.پی، مناظره 88 و سمبوسه در اوین و ... می گوید

 در دادگاه هر چه عکس از شما هست لبخند بر لبتان وجود دارد و عکاسان می‌گفتند که لبخند آقای جزایری گاهی اوقات لج‌درآر است؛ نظرتان چیست؟

دلم می خواهد به مردم بخندم !

مدل ماشین شما چیست؟

 بنز 250E مشکی صفر

علاقه خاصی به رنگ مشکی دارید؟

 این ماشین را به دلایل زیادی انتخاب کردم. خیلی از دوستان شائبه‌ این را دارند که شهرام به رغم اینکه پولدار است و وضع خوبی دارد، این موضوع را پنهان می‌کند. درحالی که من پول ندارم بلکه ثروت دارم و ثروتم، اعتبار و حیثیت تجاریم است. و این ثروت به اندازه‌ایست که در این شرایط خودرویی داشته باشم که 500 میلیون تومان قیمت داشته باشد که کافی است. همین یک ماشین را دارم که هم شیک است و هم پاسخ خیلی از موضوعات را می‌دهد.

در حال حاضر موقعیت مالی شما در چه حدی است؟

 خدارو شکر خیلی خوب است. به اندازه‌ای که دستم را جلو دیگران دراز نکنم و هزینه زندگی‌ام را داشته باشم.

می‌گویند آقای جزایری پاساژ و مغازه زیاد دارد؟

بعضی اوقات به رفقایی که پروژه‌های بزرگ را ساختند کمک کردم و شائبه شده که من تملکی دارم اما این موضوع واقعیت ندارد. فعلا یک زندگی عادی و از نظر مالی هم کافی دارم.

مردترین فرد زندگی شما چه کسی بوده است، و به تبع آن نامردترین فرد؟

 اجازه دهید سکوت کنم. قطعا مجبورم رفقای سیاسی را ذکر کنم و آن وقت ممکن است آسیبی متوجه کسی شود پس اجازه دهید در این باره سکوت کنم.

در حال حاضر با 100 میلیون پول چه کاری می‌شود انجام داد؟

به رفقایی که از من سوال می‌کنند با 100 و یا 10 میلیون چه فعالیتی می شود انجام داد، گفته ام؛ بستگی دارد که فرد به چه شغلی مشغول است. اگر وی شغل اقتصادی دارد می‌تواند در شغل خود به کار ببرد. انشاالله بازار سهام و سرمایه رونق بیشتری پیدا خواهد کرد می‌توانند وارد بازار سرمایه شوند چرا که امروز با 100 میلیون تا کرج هم نمی‌شود رفت.
 سالها قبل سعید مرتضوی از شما تجلیل کرده بود؟

آقای سعید مرتضوی در سال 88 جلوی مرخصی مرا محکم گرفت. خیلی ها از قضات پرونده من در محافل غیر رسمی لطف داشتند و با ذکر کلمه نابغه اقتصادی مرا تایید می‌کردند. شاید آقای مرتضوی هم در غیاب این کار را کرده باشد و من اطلاعی ندارم.

 از اینکه حکم اعدام برایتان صادر شود، نمی‌ترسیدید؟

 من از اعمال خودم مطلع بودم اثرات و ترتیبات پرونده قضایی من مشخص بود. به نظر نمی‌رسد چنین حکمی برای من صادر شود. حتی حکم حبس هم برای پرونده من بسیار زیاد بود.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/412166

اعلام اسامی زمین خواران حیران توسط یک نماینده

نماینده مردم اردبیل در مجلس در نامه ای به معاون اول رئیس جمهور شرحی از جزئیات زمین خواری گردنه حیران به همراه ۶۶ نفر از افراد دخیل در این ماجرا ارائه کرد.
به گزارش خبرنگار مهر پس از اعلام خبری در رسانه ها در هفته گذشته مبنی بر وقوع زمین خواری گسترده در منطقه توریستی و طبیعی گردنه حیران و آغاز پیگیری ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، هفته گذشته نماینده مردم آستارا در مجلس شورای اسلامی در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما که به همین موضوع اختصاص داشت، به بیان جزئیاتی از این واقعه و نیز اسامی برخی افراد دخیل در این زمین خواری پرداخت؛ پس از این برنامه و در جلسه روز یکشنبه هفته جاری مجلس شورای اسلامی، بر سر این ماجرا میان نعیمی رز نماینده مردم آستارا و کمال الدین پیرموذن نماینده مردم اردبیل درگیری لفظی رخ داد و هر کدام از آنها دیگری را به افشاگری تهدید کرد.
در نهایت امروز پیرموذن نماینده نیر و نمین در مجلس شورای اسلامی متن دست نویس نامه خود به معاون اول رئیس جمهور را در میان خبرنگاران پارلمانی توزیع کرد؛ در این نامه به شرح برخی جزئیات زمین خواری در منطقه حیران و بخش های تابعه آن پرداخته شده و اسامی برخی افراد از جمله بستگان نزدیک یکی از نمایندگان این منطقه در مجلس در متن نامه آمده است.
نماینده مردم اردبیل در این نامه همچنین اسامی ۶۵ نفر از افراد دخیل در این زمین خواری را که عمدتا از بستگان مسئولان محلی هستند ضمیمه کرده است که این اسامی در خبرگزاری مهر محفوظ است.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/525142

معضل دریاخواری شدیدتر از زمین‌خواری

پدیده پنهان به نام دریاخواری در حاشیه ساحل های کشور در حال هویدا شدن است که اکنون بیشتر توجه ها به معضل زمین خواری و کوه خواری است اما اکنون برخی ها به اسم طرح توسعه دریا را برای ساخت پاساژ و هتل خشک می کنند.
به گزارش تابناک هرمزگان به نقل از میزان، ساخت و ساز در حاشیه ساحل ها و خشک کردن دریا این روزها یکی از پر هزینه ترین و شایع ترین معضلات استان های شمالی و جنوبی کشور است.
 به طور حتم شهروندان استان گیلان، مازندران و بندرعباس با معضل دریاخواری و ساخت و ساز بی رویه در حاشیه ساحل ها روبرو هستند.
 این روزها پر و خشک کردن دریا یکی از پر ریسک ترین و پر هزینه ترین اقدامات است اما اکنون میلیاردرهای سرمایه گذاری را مشاهده می کنیم که اقدام به ساخت پاساژ و هتل در دل دریا می کنند.
پدیده دریاخواری در مازندران مشاهده شده است
مهرداد لاهوتی عضو کمیسیون عمران مجلس شورای در گفت وگو با خبرنگار اقتصادی میزان، اظهار کرد: شنیده ام که این پدیده در مازندران بیشتر از گیلان مشاهده شده است.
 وی ادامه داد: به هر حال ساخت و ساز در حاشیه دریا به نوعی تجاوز به حریم دریا و تصرف اموال عمومی است که دولت باید نسبت به این موضوع توجه جدی داشته باشد.
 این نماینده مجلس شورای اسلامی گفت: هیچ فرقی بین زمین خواری و کوه خواری با دریاخواری نیست زیرا تمام این موارد به نوعی تصرف و تجاوز به اموال عمومی است.
 وی گفت: ساخت و ساز بی رویه در حاشیه ساحل و خشک کردن ساحل برای ساخت و ساز تبعات و پیامدهای زیادی به دنبال دارد زیرا زمانی که دریا به سمت ساحل پیش روی می کند، اگر خسارت متوجه به این افراد شوند، مدعی حمایت دولت و پرداخت خسارت می شوند.
 لاهوتی افزود: در گذشته هزینه و خسارت های زیادی برای جابه جایی افرادی که در حاشیه دریا ساخت و ساز کرده بودند از سوی دولت پرداخت شد و اکنون نیز این پدیده دریا خواری دوباره این معضل را تشدید خواهد کرد.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/525169

اقدامات جالب و خواندنی یک زمین‌‌خوار باکلاس!

افراد سودجو  و حرفه ای از طریق ارتباطات پشت پرده و تبانی با برخی مراجع مسئول، سعی می کنند به واسطه ارزش مالی بالای اراضی و املاک واقع در منابع طبیعی و متعلق به عموم مردم، آن را یک شبه تصاحب کرده و پول های هنگفتی را به جیب بزنند.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/525179

دولت خود مجری و ضامن قاچاق به کشور است؟

عملا قاچاق میوه در زیر نظر دولت و از مبادی رسمی و حتی گاهی با حمایت های امنیتی برای قاچاق نیز صورت می گیرد.

یکی از جالب ترین این اتفاقات یعنی قاچاق رسمی میوه در مرزهای کشور چندی پیش در مرز گمرکی سردشت رخ داد که در پی آن ورود 800 تن پرتقال مصری به کشور شبانه، با دستور مستقیم از استانداری منجر به برچیده شدن فنس کشی های دور گمرک و رقم خوردن یکی از سیستماتیک ترین روش های ورود قاچاق کالا به کشور شد! موضوعی که علی رغم پیگیری های متعدد رسانه ها، نه وزیر کشور و نه استاندار آذربایجان غربی و نه هیچ یک از مسئولان ذیربط دیگر در خصوص آن توضیحی ندادند و هیچ کس در این میان توبیخ نشد، الا کارمندان گمرک سردشت!
جالب است در دولت آقای روحانی که خود ادعای قانون مداری و اخلاق دارد، یک چنین روش های پیچیده و سیستماتیک برای دور زدن قانون که به گفته کلانتری باید نام آن را دزدی نهاد، پیاده می شود. باید پرسید آیا فاصله حرف تا عمل دولت در موارد اینچنینی تا این حد زیاد است و آیا وزیر کشور از بروز تخلفاتی به این آشکاری و گستردگی در زیر مجموعه خود بی خبر است؟

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/525187 




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید

 

من الان به عنوان یک دختر مجرد حقوقی دارم که بعد از ازدواج از من سلب می‌شود. فکر کنید من الان می‌توانم به سفرهای خارجی بروم ولی هنگامی که ازدواج کنم حتما باید از شوهرم رضایتنامه داشته باشم. چرا وقتی وارد مرحله دیگری از زندگی شده‌ام و قاعدتا باید امتیازاتی به دست بیاورم،‌ همان حقوقی که هنگام تجرد داشته‌ام را هم باید از دست بدهم؟

خبرآنلاین نوشت:   18، 23، 27، 33 و 37 ساله. نامشان را فرض کنید مینا،‌ الهام، منصوره، تبسم و رعنا. همگی مجرد و از طبقه متوسط. سوال‌های مشترکی که به آن پاسخ دادند درباره ازدواج بود. این که چقدر مشتاقند متاهل شوند، چه سختی‌هایی را به خاطر مجرد بودن تحمل می‌کنند، تجرد چه مزایایی برایشان دارد، دلایل علاقه یا بی‌علاقگی‌شان به ازدواج چیست و خلاصه‌ توصیفی از آنچه پشت سر گذاشته و پیش رو می‌بینند.

مادرم تمام عمرش را کار کرد

مینای 18 ساله، منتظر نتایج کنکور است. می‌گوید من زندگی پدر و مادر خودم را دیده‌ام؛ سال‌ها سختی و اجاره‌نشینی. دیده‌ام که مادرم چطور خسته از سر کار برمی‌گشت و تازه مشغول کارهای خانه می‌شد. می‌بینم که حالا چطور پیر و تکیده شده است. حالا برادرم برای تحصیل به خارج از کشور رفته است. من هم که دیر یا زود ازدواج می‌کنم. می‌مانند مادر و پدرم.

مینا که می‌گوید مراقب است اوضاعش شبیه مادرش نشود، می‌گوید: پدر من مرد خوبی است و می‌دانم که هوای مادرم را دارد؛ اما خستگی و دردهای استخوانی و روحی مادرم را که نمی‌تواند درمان کند. آن روزهای سخت لازم بود به مادرم کمک کند. این مادرم بود که وقتی ما مشغول درس و بازی بودیم و پدرم تلویزیون می‌دید، در حال پخت و پز و جمع و جور کردن خانه بود. حتی بیشتر از مادران دوستانم که شاغل نبودند به اوضاع خانه رسیدگی می‌کرد. حالا که بزرگ شده‌ام می‌فهمم چرا. به خاطر حرف مردم؛ که نگویند شاغل است و به زندگی‌اش اهمیت نمی‌دهد. برای این که خلاء بیرون از خانه بودنش را پر کند. خواب و استراحت را به خودش حرام می‌کرد که مبادا هر کدام از ما کمبودی احساس کنیم.

می‌دانم مثل مادرم آنقدر فداکار نیستم که زندگی‌ام را وقف دیگران کنم و بعد ببینم هرکس چطور راه خودش را می‌رود. به چروک صورتش که نگاه می‌کنم، هم قدردانم، هم از این آینده‌ می‌ترسم.

حقوقی که با ازدواج سلب می‌شود

الهام 23 سال دارد و دانشجوست. در دانشگاه آزاد، مهندسی شیمی می‌خواند. دنبال کار است اما فعلا شاغل نیست. از او می‌خواهم نظرش را درباره ازدواج بگوید: ببینید، من هم مثل هر دختر دیگری خواستگارانی داشته‌ام. اما چیزی که باعث شده به هیچکدام از آنها جواب مثبت ندهم، این است که با شرایط بعد از ازدواج مشکل دارم و فعلا تجرد را ترجیح می‌دهم.

درباره شرایط بعد از ازدواج، توضیح می‌دهد: منظورم این است که من الان به عنوان یک دختر مجرد حقوقی دارم که بعد از ازدواج از من سلب می‌شود. فکر کنید من الان می‌توانم به سفرهای خارجی بروم ولی هنگامی که ازدواج کنم حتما باید از شوهرم رضایتنامه داشته باشم. چرا وقتی وارد مرحله دیگری از زندگی شده‌ام و قاعدتا باید امتیازاتی به دست بیاورم،‌ همان حقوقی که هنگام تجرد داشته‌ام را هم باید از دست بدهم؟ مشکلات حق تحصیل، حق اشتغال، حق طلاق و ... را هم که دیگر همه می‌دانند.
وقتی می‌گویم این حقوق را می‌توان جزو شروط ضمن عقد آورد، پاسخ می‌دهد: بله، اما همه پسرها که چنین شروطی را قبول نمی‌کنند. من با چند نفر از خواستگارانم درباره این مسائل حرف زده‌ام اما آنها به جای این که فکر کنند قرار است چیزی را امضا کنند که حقوق طبیعی مرا تضمین می‌کند، فکر می‌کردند در حال از دست دادن حقوقی هستند و به من امتیاز ویژه‌ای می‌دهند! تصور می‌کردند اگر از حق طلاق حرف می‌زنم یعنی اصلا آینده‌ای برای زندگی مشترک قائل نیستم و از همان اول زندگی دنبال جدا شدنم. اگر این موارد جزو قانون بود، آنها برای رعایت این اصول که ما را با هم برابر می‌کند، مردد نبودند و به نظرشان طبیعی می‌آمد، اما حالا که باید به دفتر ثبت اسناد رسمی بیایند و برگه‌ای را امضا کنند، فکر می‌کنند به آنها ظلم می‌شود!

الهام در پایان حرف‌هایش تاکید می‌کند: من به شدت اعتقاد دارم بعد از ازدواج هم لازم است حریم شخصی و استقلال فردی‌ زن و شوهر حفظ شود. با این حساب، ترجیح می‌دهم تا زمان پیدا شدن کسی که با این خواسته‌ها مخالفتی نداشته باشد،‌ مجرد بمانم. چرا خودم را در شرایطی قرار بدهم که اگر پشیمان شدم یا مشکلی پیش آمد، هیچ راه بازگشتی نداشته باشم؟ چرا خودم را گرفتار کنم؟

چرا دخترها خواستگاری نکنند؟

منصوره، شاغل است و 27 سال دارد. گرافیک خوانده و حالا در یک نشریه فعالیت دارد. می‌گوید حقوق خوبی می‌گیرد و از شرایط شغلی‌اش راضی است و همین را مقدمه‌ای می‌کند برای این که به این سوالم پاسخ بدهد که چرا تجرد؟ ببیند، من با یک موضوع فرهنگی که مختص جامعه ما هم نیست مشکل دارم و آن هم این است که چرا باید تنها پسرها به خواستگاری دخترها بروند؟ خیلی از دوستانم می‌گویند چرا ازدواج نکردی؟ خواستگار خوبی نداشتی؟ بگوییم فلانی بیاید خواستگاری؟ انگار همیشه بنا بر انتخاب شدن است. هیچکس نمی‌گوید به کسی علاقه داری؟ چرا به او پیشنهاد ازدواج نمی‌دهی؟

 سریع ادامه می‌دهد: بله می‌دانم که این موضوع می‌تواند به دلیل بار اقتصادی مساله ازدواج باشد و چون اغلب مردها هستند که وظیفه تامین معاش را به عهده دارند، باید در شرایطی باشند که بتوانند از پس هزینه زندگی متاهلی بربیایند. اما به این دقت کنید که در سال‌های اخیر معمولا هم زن و هم مرد شاغلند. با این وصف و تغییری که در وضعیت اقتصادی و اشتغال به وجود آمده، نباید در وضعیت فرهنگی دنبال تغییر باشیم؟ به عنوان مثال من خودم وضعیت مالی خوبی دارم و اگر همسرم هم شاغل باشد می‌توانیم یک زندگی را به خوبی اداره کنیم. پس چرا من نباید از همکارم که یک آقاست بخواهم ازدواج کنیم و تنها او این حق را دارد که از من خواستگاری کند؟

منصوره که می‌گوید در کنار گرافیک، مطالعات فرهنگی و اجتماعی دارد،‌ تاکید می‌کند: من فکر می‌کنم تا زمانی که در شکل‌های سنتی آشنایی، خواستگاری و ازدواج تغییری ایجاد نشود، پاسخی به نیازهای دختر و پسر امروزی داده نخواهد شد.

از او می‌پرسم خودش از پسری خواستگاری کرده است؟ با سرش حرفم را تایید می‌کند که: بله من یک بار احساس کردم شخصی مناسب من است و به او پیشنهاد ازدواج دادم. اما او با این که فردی سنتی هم نبود این پیشنهاد را عجیب دانست و جواب رد داد. راستش را بخواهید، فکر می‌کنم از داشتن یک زن جسور و شجاع، ترسید. برای دوستانم که این موضوع را تعریف کردم،‌ منتظر یک بحران روحی بودند، در حالی که من به سادگی از کنار این موضوع گذشتم و گفتم: مگر پسرها فقط خواستگاری یک نفر می‌روند؟ مگر با اولین درخواست ازدواج، جواب مثبت می‌گیرند یا اگر کسی به خواستگاری‌شان جواب منفی داد افسرده می‌شوند؟

این همه طلاق، آدم را می‌ترساند

تبسم 33 ساله، یکی دیگر از افراد مجردی است که در این گزارش، گفته‌هایش را می‌خوانید. معلم است و در یک آموزشگاه زبان انگلیسی تدریس می‌کند.

بسیاری از جوان‌ها به خصوص پسرها دچار بحران شده‌اند و درباره این که چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست، سردرگمند. آنها از طرفی با حرف‌های خانواده مبنی بر انتخاب همسر به شکل سنتی و معرفی مادر و پدر مواجه می‌شوند و از طرف دیگر با فعالیت‌های اجتماعی و حضور در فضاهای تحصیلی و شغلی، به دخترانی برمی‌خورند که آنها را برای ازدواج مناسب می‌بینند. آنها از طرفی با آموزه‌هایی مبنی بر در خانه ماندن زن تربیت می‌شوند و از طرف دیگر می‌بینند زنانی که فعالیت‌های اجتماعی نداشته باشند نمی‌توانند همدم، همراه و همکلام خوبی برایشان باشند.

تبسم می‌گوید: این تربیت‌های دوگانه به این منجر می‌شود که در مواجهه با پسری که قصد ازدواج دارد، سردرگمی آنها به دختران هم سرایت کند و بی‌اعتمادی نسبت به تصمیم پسرها برای ازدواج شکل بگیرد؛ آنها یک روز از ما انتظار یک زن موفق و فعال اجتماعی بودن دارند و یک روز دیگر توقع دارند دستپختت به همان خوبی یک زن خانه‌دار باشد، یک روز می‌گویند هیچکس نباید مانع پیشرفت دیگری شود و روز دیگر می‌گویند وظیفه زن فقط این است که بنشیند خانه و بچه بزرگ کند، یک بار زنی با معیارهای گذشته را الگو قرار می‌دهند و یک بار زن موفق معاصری را در آن سوی دنیا.
و از این موضوع با عنوان یکی از مشکلات دوران گذار در جامعه یاد می‌کند: حالا که مسئولان خودشان هم به دوران گذار و پیامدهایش باور دارند و از آن سخن می‌گویند، بهتر است به جای این که صرفا حرف‌ها و توصیه‌های کلیشه‌ای انجام شود، همانقدر که برای ازدواج برنامه‌ریزی می‌کنند، به چگونگی پیداکردن همسر هم فکر کنند و در رسانه‌ها درباره این موضوع آُموزش داده شود. طلاق‌های رسمی و عاطفی که در اطرافیانمان می‌بینیم جدا نگران‌کننده است و مجردها را از شروع زندگی مشترک می‌ترساند. باید ریشه‌یابی شود این جدایی‌ها بیشتر به چه دلیل است؟ من فکر می‌کنم زن و مرد وضعیت اقتصادی همدیگر را که قبل از ازدواج می‌دانند و با اتفاق غیرقابل‌ پیش‌بینی روبه‌رو نمی‌شوند که ناگهان بخواهند جدا شوند، این فضای فکری و فرهنگی متفاوت آنهاست که مدتی بعد از ازدواج خودش را نشان می‌دهد و کار به جدایی می‌رسد.
از مجردها هم حمایت شود

رعنای 37 ساله؛ پرستار است. دو سال است از خانواده جدا شده و تنها زندگی می‌کند. از مشکلات زندگی مجردی که می‌پرسم، سرش را تکان می‌دهد و می‌گوید: اگر مسائل مالی و سختی‌ها و مشکلات عاطفی و فیزیکی را هم بتوان تحمل کرد، این نگاه مردم است که بیشتر از هر چیز یک دختر مجرد را آزار می‌دهد. تجربه به من یاد داده به جز تعداد کمی از دوستانم، زندگی مجردی‌ام را از بقیه پنهان کنم و طوری وانمود کنم که با خانواده‌ام زندگی می‌کنم.

تا می‌فهمند دختر مجردی هستی که مستقل شده‌ای و زندگی جداگانه‌ای را تشکیل داده‌ای،‌ برخوردها با تو عوض می‌شود؛ یا زیادی خشن می‌شوند یا زیادی مهربان! از همسایه و فامیل گرفته تا همکار و همکلاسی. سن و جنس و طبقه اجتماعی خاصی هم ندارد. هرکس به نوعی رفتارش عوض می‌شود. این که دختری بدون ازدواج از خانه پدری خارج شود هنوز در کشور ما چندان جا نیفتاده و تعداد کمی از افرادی که با آنها برخورد داشته‌ام، این مساله برایشان بغرنج نیست.

رعنا درباره دلایل ازدواج نکردن و جدایی از خانواده هم توضیح می‌دهد: دلایل زیادی باعث شد ازدواج نکنم؛ یکی از آنها این بود که هم خودم و هم خانواده‌ام اصرار داشتیم دوره لیسانس و فوق لیسانس تمام شود بنابراین در دوره دانشجویی برای این که مزاحمتی در راه تحصیلم پیش نیاید به خواستگارها جواب منفی می‌دادیم. بعد از آن هم سختگیری خانواده شروع شد. وقتی من راضی می‌شدم، خانواده‌ام راضی نمی‌شدند و هنگامی که آنها راضی بودند من تمایلی به زندگی با آن فرد نداشتم.

معیارهایی که در نظر داشتیم متفاوت بود. آنها به دنبال امنیت مالی و اقتصادی بودند و من دنبال داشتن نگاه مشترک به زندگی. تا این که دو سال پیش تصمیم گرفتم از خانواده جدا شوم و زندگی مستقلی را برای خودم تشکیل بدهم. پدر و مادرم ناراضی بودند اما وقتی دیدند مصمم هستم که خانه و زندگی جداگانه خودم را داشته باشم و از لحاظ مالی این توانایی را دارم، قبول کردند که دخترشان در خانه‌ای جداگانه اما نزدیک به آنها زندگی کند.
او می‌گوید: به هر حال من الان از وضعیت زندگی‌ام راضی هستم. نمی‌گویم احساس تنهایی نمی‌کنم، نمی‌گویم فکر کردن به آینده نگرانم نمی‌کند، نمی‌گویم گاهی دلم نمی‌خواهد یک رابطه عاطفی پایدار داشته باشم و مادر بودن را تجربه کنم. اینطور نیست. گاهی این احساس‌ها خیلی هم شدت می‌گیرد؛ ولی وقتی به زندگی بعضی از دوستانم نگاه می‌کنم که چطور بدون علاقه و تفاهم و فقط به خاطر فرار کردن از حرف مردم تن به زندگی مشترک داده‌اند و نارضایتی را در چشمشان می‌بینم، از تصمیمی که گرفته‌ام احساس رضایت می‌کنم.

رعنا در پایان حرف‌هایش می‌گوید: با نگاهی به جمعیت مجرد کشور، این تصمیم‌گیران هستند که باید برای مدیریت این شرایط وارد عرصه شوند. لازم است در عین حال که برای ازدواج و افزایش جمعیت، برنامه‌ریزی می‌کنند، به فکر جمعیت مجرد کشور هم باشند و آنها را به رسمیت بشناسند. من فکر می‌کنم کاری که دولت باید در شرایط فعلی انجام دهد، حمایت از افراد مجرد و بویژه با شرایطی که در آن هستیم حمایت از دختران مجرد است. آموزش‌های عمومی برای شیوه برخورد با قشر جوان مجرد و در نظر گرفتن حمایت‌هایی مانند حمایت‌های بیمه، مسکن، وام‌های ضروری و ... می تواند کمی از سختی‌های افراد مجرد کم کند. هرچه باشد، ما هم حقی داریم.

منبع:




تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید

194-اخلاق محیط زیستی خود را تقویت کنیم

 

 وبلاگ آموختن: در نهمین روز نشست جهانی تغییرات اقلیمی در شهر پاریس نمایندگان 195 کشور جهان هم‌چنان به دنبال توافق برای مواجهه با مشکلات تغییرات آب و هوایی هستند. از جمله محورهای این اجلاس تلاش برای دستیابی به توافق بر سر روش‌های کنترل گرمایش زمین و پیدا کردن راه‌هایی عملی برای کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی می‌باشد. "لوران فابیوس"، وزیر امور خارجه فرانسه که ریاست اجلاس را به عهده دارد ابراز امیدواری کرده است "که تا روز جمعه به توافق نهایی برسند" و جان کری هم اظهار داشته که "ما به نقطه عطفی برای توافقی رسیده‌ایم که هیچ وقت قبلا وجود نداشته است". اما علی‌رغم اظهار امیدواری نمایندگان این دولت‌ها برای دستیابی به یک توافق جامع، معضل اصلی اجرایی شدن راه حل‌ها برای کاهش گازهای گلخانه‌ای نه تنها جمعه به توافقی نرسید، بلکه یک روز دیگر، نشست را تمدید کردند.

 اجرای این راه حل‌ها بار اقتصادی دارد و بورژوازی حاکم بر اقتصادهای بزرگی مانند چین، ایالات متحده آمریکا، هند، روسیه و اندونزی که بیش از نیمی از گازهای گلخانه‌ای جهان را تولید می‌کنند و همچنین سرمایه‌داران حاکم در سایر کشورهای جهان که در رقابت اقتصادی با هم در تخریب محیط زیست از یکدیگر سبقت می‌گیرند حاضر نیستند هزینه اجرایی شدن کاهش گازهای گلخانه‌ای را بپردازند. از این‌رو برای جلوگیری از تخریب محیط‌ زیست راهی جز مبارزه و در افتادن با نظام سرمایه‌داری وجود ندارد.

واقعیت این است که از نیمه دوم قرن بیستم به بعد تحولات سریع و بی‌سابقه‌ای در محیط زیست جهان به وقوع پیوسته است. اثرات ویران‌گر مناسبات تولیدی حاکم، بر طبیعت و محیط اطرافش سرعت سرسام‌آوری به خود گرفته است. دیگر تقریباً هیچ زیست‌گاه یا اکوسیستم طبیعی در سطح زمین وجود ندارد که لااقل اندکی دست‌خوش تغییر نگردیده باشد. کره زمین به طرز خطرناکی در حال از بین رفتن است.

 البته هم‌زمان مبارزه برای حفظ محیط زیست گسترش پیدا کرده و مبارزه علیه نقش ویران‌گر نظام سرمایه‌داری بر طبیعت پیرامون همواره عرصه‌ای از جدال و کشمکش جنبش‌های طرفدار محیط زیست و دیگر جنبش‌های پیشرو اجتماعی بوده است. جنبش دفاع از محیط زیست هم‌زمان با نشست جهانی تغییرات اقلیمی در پاریس بیش از 2000 اکسیون در 600 شهر و مناطق روستایی در 125 کشور جهان را سازماندهی کرد.

امروزه اغلب مسایل و مشکلات و تنگناهای زیست محیطی دیگر به‌عنوان یک موضوع محلی و یا حتا ملی بشمار نمی‌آیند و با توجه به وابستگی متقابل و غیر قابل تفکیک محیط زیست با مباحث کلان انسانی از جمله اقتصاد، فرهنگ، توسعه، سیاست، اخلاق و بویژه نوع خاص آن یعنی جغرافیای سیاسی و بسیاری دیگر از جنبه‌های مادی و معنوی حیات انسان‌ها، امری جهانی به حساب می‌آید. در واقع هر مشکل زیست محیطی هر اندازه محدود به نظر برسد و حتا محدود در داخل مرزهای قراردادی یک کشور، مشکلی برای کل جهان و نوع بشر بشمار می‌آید.

توجه به محیط زیست و حفظ سلامتی انسان و کلیه موجودات کره زمین یکی از اصول اساسی در بقای زندگی و استفاده از داده‌های طبیعی است که به وفور در اختیار ما قرار دارد. مشاهده روزانه خود ما و ارزیابی‌های کارشناسان این عرصه که در خدمت سرمایه نیستند، این واقعیت را توضیح می‌دهند که اساساً بیش‌تر بلاهایی که بر سر محیط زیست می‌آید، ناشی از دست درازی‌های حریصانه صاحبان ثروت و قدرت است و اگر جامعه به‌گونه‌ای دیگر اداره شود و نظم تولید و مصرف به‌گونه‌ای دیگر سازمان داده شود که اساسش پاسخ‌گویی به نیازهای واقعی بشر باشد و همه چیز برای همه باشد و انسان‌ها حساب شده و با نقشه تنها به اندازه نیازهای‌شان از منابع طبیعی بهره برداری کنند و نقشه‌مند و کارشناسانه منابع تجدیدشونده را بازسازی کنند، طبیعت آسیبی جدی نخواهد دید و نظام زیست محیطی با بحران روبرو نخواهد شد!

اگر چه حفظ محیط زیست وظیفه دولت‌ها و حکومت‌ها است و برای جلوگیری از تخریب محیط زیست باید دولت‌ها را تحت فشار گذاشت، اما آحاد مردم هم بدرجاتی می‌توانند سهمی در جلوگیری از تخریب زیاده از حد آن داشته باشند. انسان‌ها مستقل از این‌که دولت‌ها تا چه اندازه در حفظ محیط زیست نقش خواهند داشت می‌توانند "اخلاق محیط زیستی" خود را تقویت کنند.

اخلاق محیط زیستی، نوعی از رفتار انسان مسئول و متمدن امروزی است که بدون تذکر کسی، به: طبیعت، محیط زیست و به قانونمندی‌های زیست محیطی، احترام می‌گذارد و خود را مسئول به رعایت حفظ محیط زیست خویش می‌داند و می‌کوشد در محدوده اختیارات و حریم زندگی خود در حفظ محیط زیست نقش داشته باشد.

همین‌که افراد در مصرف برق، در مصرف آب، در مصرف هر چیز دیگری به صورت عاقلانه مصرف می‌کنند و زیاده‌روی در مصرف ندارند.

همین‌که انسان‌ها توجه به بهداشت محیط دارند و از ریختن آشغال در معابر و پارک‌ها و کوچه و خیابان پرهیز می‌کنند.

همین‌که انسان‌ها در می‌یابند که وجود موجودات زنده حیوانی و نباتی حلقه‌هایی از چرخه زیست محیطی هستند و نباید نابودشان کرد.

همین‌که انسان‌ها سعی دارند دورریزها را تفکیک و بازیافت کنند.

همین‌که انسان‌ها بی رویه از نایلون و کیسه‌های پلاستیکی و ظروف یک‌بار مصرف استفاده نمی‌کنند.

همه این کارهای کوچک و شدنی و نمونه‌هایی هم می‌توانید خود اضافه کنید، در حد خود سلامتی محیط زیست را بیش‌تر می‌کند. طبعاً کسانی که به این درجه از حساسیت برسند که خود همین نکات پیش پا افتاده را رعایت کنند، قطعاً دیگران را هم تشویق خواهند کرد که مثل خودشان به محیط دور و برشان حساس باشند. اخلاق محیط زیستی، این‌گونه عمومیت می‌یابد. اما بی‌گمان در نظامی که همه چیز بر پاشنه گردش سرمایه و کسب سود و پول می‌چرخد و برای سوداندوزی همه چیز از جمله محیط زیست قربانی می‌شود، رواج فرهنگ و اخلاق محیط زیستی به تنهایی کافی نیست بلکه باید با مناسباتی در افتاد که به حکم ماهیت ذاتی‌اش هر روزه بدون توجه به پیامدهای آنی و درازمدت آن گوشه‌ای از طبیعت را به ویرانی می‌کشد. 

هر چند در نظامی که ساختارش بر پایه تملک، استثمار، تبعیض و کسب سود بنیاد نهاده شده باشد؛ نقش افراد در حفاظت از محیط زیست کمرنگ می‌شود و محیط زیست اساساً دست‌خوش مطامع قدرتمداران و صاحبان ثروت قرار می‌گیرد، اما سوسیالیست‌ها به مثابه انسان‌هایی مسئول در قبال سرنوشت جامعه بشری نمی‌توانند نسبت به این مسئله حیاتی بی تفاوت باشند. آن‌ها نه تنها در محدوده و حریم کار و زندگی خود خواهند کوشید تا سهمی در حفاظت از محیط زیست داشته باشند، بلکه قاطع‌ترین مبارزین راه مقابله با ویران‌گری‌های زیست محیطی در نظام سرمایه‌داری هستند. آن‌ها که در هر عرصه‌ای از فعالیت‌های اجتماعی، پیشرو و منشاء تغییراند، نمی‌توانند نسبت به محیط طبیعی پیرامون بی‌تفاوت باشند.

نباید گذاشت سرمایه‌داران، بی‌توجه به نیاز انسان‌ها و در خدمت حرص سوداندوزی صاحبان خودشان زمین را تخریب کنند، آب‌ها را آلوده نمایند، زیبایی طبیعت را از بین ببرند. محیط‌های طبیعی را بی‌ریخت و ویران کنند و جامعه بشری را در مقابل پاره شدن لایه اوزون و آب شدن کوه‌های یخ، بالا آمدن آب دریاها و سیل و طوفان و گردباد و فجایع ناشی از آن رها کنند. 

محیط زیست ما با همه منابع و با همه جلوه‌های زیبای طبیعی‌اش، میراثی بجا مانده برای ماست که باید آن را پاس داشت و آن‌را با همه جلوه‌های زیبایش برای نسل‌های بعدی بجا گذاشت! 

نویسنده : سهراب نینا : ٩:۱۸ ‎ق.ظ ; شنبه ٢۱ آذر ۱۳٩٤



تاریخ: چهار شنبه 14 بهمن 1394برچسب:,
ارسال توسط امید
آخرین مطالب