روشنگری
يادبگير، ساده‌ترين چيزها را براي آنان كه بخواهند يادبگيرند هرگز دير نيست

اقتصاد سياسي به زبان ساده(33)

شرایط شيوه‌ي توليد سرمايه‌داري

گفتيم که کالا محصولي يا فراورده‌اي است که به منظور فروش و مبادله‌ توليد‌ مي‌گردد. قبل از اين که شيوه توليد سرمايه‌داري‌ در جامعه حاکم گردد، دوران بسيار طولاني شيوه‌هاي توليد متفاوتي در اعصار گذشته (جامعه‌ نخستين، برده‌داري و فئودالي) رواج داشت که در همه‌ي آن‌ها، يک هدف و انگيزه‌ي اصلي تولید اين بود که نيازهاي مادي انسان‌ها را برطرف سازد. بدين معني که در جوامع گذشته توليد‌ در جهت مصرف صورت مي‌گرفت نه به خاطر فروش و مبادله‌. البته منظور اين نيست که هيچ محصولي يا فراورده‌اي به فروش نمی‌رفت و یا با فرآورده‌ی دیگری مبادله نمي‌گرديد. بلکه بعد از متلاشي شدن جامعه‌ نخستين‌، در کنار توليد‌ براي مصرف شخصي، توليد‌ فرآورده يا محصول اضافی که مورد نیاز نبود، فروخته و یا با فرآورده‌ی مورد نیاز مبادله می‌گردید.‌ توليد‌ فرآورده يا محصول‌ به منظور مصرف شخصي نه فقط در عصر ‌برده‌گي و فئوداليسم‌ بلکه در مراحل ابتدايي ‌سرمايه‌داري‌ هم، به عنوان پايه و اساس اقتصاد جامعه‌، حکم‌فرمايي مي‌کرد. اما در جريان رشد و تکامل سرمايه‌داري‌ است که ضربه‌ي قطعي بر توليد‌ براي مصرف شخصي وارد مي‌گردد و بدين ترتيب شيوه توليد براي مصرف شخصي از ميان مي‌رود و شيوه توليد سرمايه‌داري‌ يعني توليد‌ براي فروش برتري يافته و جاي آن را مي‌گيرد و به عنوان پايه و اساس اقتصاد سرمايه‌داري‌ عمل مي‌کند، هر چند ممکن است که بقاياي شيوه توليد گذشته هم در کنار آن وجود داشته باشد.

براي پيدايش شيوه توليد سرمايه‌داري‌ شرايطي لازم است که يکي از مهم‌ترين آن‌ها تقسيم اجتماعي کار مي‌باشد.

اما پرسش اين است که مگر در گذشته، مثلا" در جامعه‌ نخستين، برده‌داري و فئوداليسم‌، تقسيم کار وجود نداشته است؟ پاسخ بله است. همان طور که قبلا" گفتيم در طول تاريخ جامعه‌‌ي بشري، يکمين و دومين تقسيم بزرگ کار اجتماعي صورت گرفت؛ اين تقسيم‌ها به خاطر تکامل کشاورزي، دامداري و صنعت‌گران کارگاهي‌ به وجود آمد. با وجود اين دو تقسيم کار بزرگ اجتماعي، توليد‌ براي فروش، يعني شيوه توليد سرمايه‌داري‌ وجود نداشته است.

تقسيمِ کار، شرط لازم توليد‌ِ کالاست، مي‌گوييم کالا نه فرآورده يا محصول‌ توليد‌ اعصار گذشته که جهت مصرف بود نه فروش. اما توليد‌ِ کالا، شرطِ لازمِ تقسيمِ کار نيست. يعني اين که براي توليد‌ِ کالا، حتما" تقسيم کار لازم است؛ اما براي وجود تقسيم کار در جامعه‌، حتما" لازم نيست که کالا توليد‌ شود.

چرا نمي‌توانيم بدون تقسيم کار، کالا توليد‌ نماييم؟ براي اين که هرگاه در جامعه‌ هر خانواده خودش کشاورزي کند، دام‌داري کند، گندم درو کند، گندم را خود با آسياب دستي، آسياب کند، نان به پزد، خانه بسازد، چرم تهيه نمايد، لوازم منزل و ابزار کار بسازد، پوشاک تهيه کند، آهنگري و نجاري کند و به طور کلي همه‌ي افراد جامعه هر کس همه‌ي نيازهاي مادي خود را توليد‌ نمايد، ديگر توليد‌ کالا به منظور فروش، مفهومي نداشت، زيرا خريداري وجود ندارد، همه توليد‌کننده هستند. بنابراين‌ کالا چيزي است که براي فروش توليد‌ مي‌شود، و هنگامي که در جامعه‌ تقسيم کار وجود نداشته باشد و به همين خاطر هرکس به تنهايي همه‌کارهاي تولیدی را انجام دهد، توليد‌ کالايي‌ امکان‌پذير نيست.

شرط دومي که براي شيوه توليد سرمايه‌داري‌ لازم است، مالکيت خصوصي بر ابزار توليد مي‌باشد؛ به عنوان مثال هنگامي که شخصي به منظور فروش کالايي‌ توليد‌ مي‌کند، در صورتي مي‌تواند اين کار را انجام دهد که آن کالا مال خودش باشد تا بتواند آن را به فروش برساند. و همچنين در صورتي که کالا مال خودش است که ابزاري که با آن، کالا توليد شده است، مال خودش باشد. به بيان ديگر توليد‌کننده وقتي مي‌تواند محصول‌ توليد‌ي خود را به عنوان کالا به فروش برساند، که ابزار توليد‌ از آن خودش باشد يعني مالک ابزار توليد‌ باشد. مثلا" در جامعه‌ نخستين چون ابزار توليد‌ ساده و مالک نداشت، توليد‌ فرآورده يا محصول‌ براي فروش نبود بلکه براي مصرف بود. اما در دوره‌ي برده‌گي و فئوداليسم‌ ابزار توليد‌ تکامل يافت اما همانند امروز ماشيني نبود، بلکه بيشتر از حيوانات براي توليد‌ استفاده مي‌شد و داراي مالک شد و در نتيجه فرآورده يا محصول‌ هم جهت فروش و مبادله‌ به طور بسيار ضعيف و محدود، توليد‌ مي‌گرديد اما اساس و پايه‌ي اقتصاد را تشکيل نمي‌داد.

بنابراين‌ به طور خلاصه و مفيد نتيجه‌اي که به دست مي‌آوريم اين است که شرط لازم براي شيوه توليد سرمايه‌داري‌ عبارت است از:

1-تقسيم کار اجتماعي

2-مالکيت خصوصي بر ابزار توليد‌.  

ادامه دارد




تاریخ: جمعه 23 ارديبهشت 1393برچسب:,
ارسال توسط امید

ارکستر

ببین!

با توام کله پوک!

ول کن این قارقارک تو دستت را!

این سه‌تاری که

در سه‌تارش سه بلبل ریقو

                                      ناله سر می‌دهند

                                                            برازنده‌ی تو نیست.

ببین

با توام کله پوک

سازی که در سه‌تارش سه بلبل ریقو نشسته

توده‌ها را

با کوه‌ها

           با موج‌ها

                       پیش نمی‌راند. 

سه‌تار تو

نمی‌تواند بخنداند

                         بگریاند

میلیون‌ها دهانی را

               که نیرو گرفته‌اند

                          از شهرها و روستاها

                                          و از رودهایی که سر تغییر بستر دارند.

ببین

هی!

سه بلبل ریقو

که در سه‌تار این ساز

                               ناله می‌کردند، مردند.

من آن ساز را به گوشه‌ای انداختم

هی!

ببین!

از چوب آن ساز

برای تریاکی‌ها دیوانه

                وافور و حقه ساختند!

ببین!

ببین!

شروع شد ارکستر،

                   با کوه‌ها با کوه‌ها، کوه‌ها

                                 با موج‌ها با موج‌ها، موج‌ها

ببین!

پتک‌های سنگین صدا

           بر سندان‌های سنگین گوش

                                                    فریاد می‌زنند.

خیش‌ها با کشاورزها

                             کشاورزها با خیش‌ها کشتی می‌گیرند

رهبر ارکستر در هیجان

ارکستر در تلاطم

               با کوه‌ها با کوه‌ها

                             با موج‌ها با موج‌ها

                                                       کوه‌ها – موج‌ها.

                                 

منبع:دستان تو کجاست؟ مجموعه‌ای از اشعار ناظم حکمت / ص 55 ترجمه‌ی احمد پوری/ تهران/انتشارات نگاه 1391        

+ نوشته شده توسط سیاوش در شنبه 1393/02/27 و ساعت 0:5 | نظر شما

اقتصاد سياسي به زبان ساده(32)

4.شيوه توليد سرمايه‌داري

توليد کالا

کالا چيست؟

امروزه اگر از ما پرسش شود که کالا چيست؟ بلافاصله انبوه چيزهايي که در مقابل چشمان خود مي‌بينيم مانند تلويزيون، يخچال، راديو، کامپيوتر، موبايل، خودروهاي سواري و باري، فرش و مبل و ... را به عنوان کالا در نظر و ذهن خود مجسم مي‌کنيم.

با وجود اين‌که اين نظر و ديدگاه ما درست است اما بايد بدانيم که آن‌چه را مردم در دوران‌هاي گذشته (فئودالي، برده‌داري، جامعه اوليه) مورد مصرف قرار مي‌دادند کالا نبود. چيزهايي که توليد‌ مي‌شد به منظور مصرف بود نه فروش. اگر هم چيزهاي توليد‌ي خود را مي‌فروختند با پول‌ آن چيزهايي که مورد نياز داشتند، مي‌خريدند. اين چيزهايي توليد‌ شده محصول تلاش و کوشش آن‌ها به منظور بقا است. اما زماني فرا مي‌رسد که محصولات توليد‌ي آن‌ها داراي ارزش ديگري مي‌گردد و ديگر نام محصول با خود را همراه ندارد. چه موقع محصول کار انسان به کالا تبديل شد؟ براي رديابي موضوع به عصر فئوداليسم برمي‌گرديم.

بسياري از افراد بزرگ خانواده‌ها هم اکنون به ياد دارند که در عصر فئوداليسم، دهقان يا رعيت گندم مي‌کاشت و از محصول کار خود که گندم باشد، آرد و نان براي خود و خانواده تهيه مي‌کردند. شايد هم اکنون هم در بعضي از روستاها بقاياي اين عمل وجود داشته باشد که در آن از گندمي که پوست آن کنده نشده آرد تهيه مي‌کنند و با آن ناني به دست مي‌آيد که علاوه بر خوشمزه ‌بودن، داراي ويتامين‌هايي از گروه ب نيز مي‌باشد.

ناني را که دهقان مي‌پخت، يکي از نيازهاي او را رفع مي‌کرد. يعني نان داراي خصوصياتي است که شکم گرسنه‌ي انسان را سير مي‌کند؛ (ارزش مصرف) بنابراين، نان دهقان داراي ارزش مصرف بود. به عبارت ديگر ناني که دهقان توليد مي‌کرد فقط و فقط براي مصرف بود و نه چيز ديگر. يعني دهقان نان را به مصرف خود و خانواده مي‌رساند و آن را نمي‌فروخت. (فروختني نبود بلکه مصرف کردني بود.)

اما امروزه، دهقان ديگر نان را در خانه نمي‌پزد، بلکه نان را نانوا مي‌پزد، دهقان ما همراه با بقيه‌ي مردم بايد براي خريد و تهيه نان لواش، به نانويي لواشي و براي تهيه نان سنگک و يا نان ماشيني به کارگاه‌هاي توليد اين نان‌ها مراجعه نمايد.

ناني را که کارگاه نانوايي و يا کارخانه‌ي نان ماشيني مي‌پزد هم يکي از نيازهاي انسان را رفع مي‌کند؛ (ارزش مصرف) و داراي همان خصوصياتي است که نان دهقان داشت. يعني داراي خصوصياتي است که شکم گرسنه‌ي انسان را سير مي‌کند. بنابراين نان کارگاه نانوايي و کارخانه‌ي نان ماشيني هم داراي ارزش مصرف است. اما اين کارگاه و اين کارخانه توليدکننده نان، هدف ديگري را نيز دنبال مي‌کنند و آن فروش نان است. به عبارت ديگر هدف اصلي اين‌ها مصرف نيست، بلکه فروش است. (ارزش مبادله‌اي)

از مقايسه ناني که دهقان مي‌پخت با ناني که کارگاه نانوايي مي‌پزد متوجه مي‌شويم که:

دهقان نان را براي مصرف خود مي‌پخت، اما کارگاه نانويي و کارخانه‌ي نان ماشيني، نان را براي فروش (مبادله) مي‌پزند. نان کارگاه نانويي و کارخانه‌ي نان ماشيني براي مبادله توليد مي‌شود، داراي ارزش مبادله‌اي مي‌باشد، در حالي که نان دهقان که نه براي مبادله، بلکه براي مصرف شخصي خود توليد شده بود، داراي ارزش مبادله‌اي نبود.

بنابراين نان دهقان فقط ارزش مصرفي داشته است، اما نان کارگاه نانويي و کارخانه‌ي نان ماشيني، هم ارزش مصرفي دارد و هم ارزش مبادله‌اي. نان دهقان محصولي بود که براي مصرف شخصي توليد مي‌شد، و نان کارگاه نانويي و کارخانه‌ي نان ماشيني محصولي(کالايي) است که براي مبادله توليد مي‌شود؛ و چون براي مبادله توليد مي‌شود به آن کالا مي‌گوييم. به آن محصول نمي‌گوييم.

حال هر چيزي که توليد مي‌شود، براي اين که بتواند کالا باشد، بايد داراي دو مشخصه باشد:

1-ارزش مصرفي داشته باشد؛ يعني يکي از نيازها و يا احتياجات انسان را برآورده کند.

2-ارزش مبادله‌اي داشته باشد؛ يعني براي مبادله (فروش) توليد شده باشد.

بنابراين هر کالايي داراي دو خصوصيت است؛ يکي داشتن ارزش مصرفي و ديگري داشتن ارزش مبادله‌اي(و يا به عبارت ديگر: داشتن ارزش) است.

فردريک انگلس در کتاب "منشاء خانواده، مالکيت خصوصي و دولت" چگونگي تبديل محصولات توليد‌ي به کالا اين چنين بيان مي‌کند:

"از هنگامي که توليدکننده‌گان محصولِ خود را ديگر به طور مستقيم مصرف نمي‌کردند، بل‌که آن را در جريان مبادله از دست مي‌دادند، ديگر کنترلي بر آن نداشتند. آن‌ها ديگر نمي‌دانستند که بر سر آن چه مي‌آيد، و اين امکان به وجود آمد، که محصول روزي(زماني) در برابر توليدکننده، هم‌چون وسيله‌يي براي استثمار و سرکوب او، به کار گرفته شود. از اين‌رو، هيچ‌جامعه‌يي، در هيچ زماني نمي‌تواند بر توليد خود چيره باشد و به کنترل پي‌آمدهاي اجتماعي روند توليد آن ادامه دهد، مگر اين‌که مبادله‌ي ميان افراد را برچيند."

"ولي آتني‌ها به زودي آموختند، پس از اين‌که مبادله‌ي فردي برقرار شد و محصولات تبديل به کالاها شدند، محصول با چه سرعتي چيره‌گي خود را بر توليدکننده آشکار مي‌کند. هم‌راه با توليد کالا، کشت زمين به دست کشاورزان، براي خود، به وجود آمد، و بي‌درنگ پس از آن مالکيت فردي زمين. سپس پول ظاهر شد، آن کالاي جهاني که همه‌ي کالاهاي ديگر با آن قابل مبادله‌اند. ولي هنگامي که انسان پول اختراع کرد، هرگز گمان نمي‌کرد دارد يک نيروي اجتماعي نوين مي‌آفريند- يگانه نيروي جهاني که همه‌ي جامعه بايد در برابر آن کرنش کند- اين نيروي نوين را، که بدون خواست يا آگاهي پديدآورنده‌گانش، به هستي درآمده بود، آتني‌ها، در تمام خشونت روزگار جواني‌اش احساس مي‌کردند1."

ادامه دارد

 

1 - فردريک انگلس؛منشاء خانواده، مالکيت خصوصي و دولت؛ صص136- 135ترجمه خسرو پارسا، نشر ديگر 1




تاریخ: جمعه 23 ارديبهشت 1393برچسب:,
ارسال توسط امید

قتصاد سياسي به زبان ساده(31)

 قيام‌هاي دهقانان

در عصر فئوداليسم که رو به اضمحلال مي‌رفت، شورش‌هايي که عمده‌ترين شرکت‌کنندگانش، دهقانان بودند در سراسر جهان بر عليه ظلم، ستم و اخذ ماليات‌هاي سنيگن توسط فئودال‌ها، برپا گرديد.

 در ايران قيام و شورش‌ دهقانان به رهبري بابک خرمدين برعليه حاکمان و فئودال‌هاي عرب، قيام سربداران بر عليه فئودال‌ها و مغول‌هاي مهاجم و نيز قيام‌هاي بسياري در زمان شاهان صفوي، قاجاري و پهلوي به وقوع پيوست.

و در ديگر کشورهاي جهان مانند فرانسه در قرن چهاردهم ميلادي، شورش بزرگي به نام شورش "ژاکري" شمال فرانسه را در بر گرفت. و در انگلستان در اواخر قرن چهاردهم، شرق انگلستان را قيام‌هاي دهقاني فرا گرفت. در روسيه در قرن هفدهم شورش‌هاي دهقاني گسترش زيادي يافت و موفقيت‌هاي فراواني هم به دست آوردند. در چين هم، شورش‌هاي دهقاني فراواني روي داد و در آن به موفقيت‌هاي فراواني نايل گشتند. اين شورش‌هاي دهقاني در سراسر جهان، همگي بر عليه فئودال‌ها و دريافت ماليات‌هاي سنگين از طرف آن‌ها بود.

ارزش و اهميت شورش‌هاي دهقاني که همانند تغييرات کمي‌ عمل مي‌کرد که در آينده به تغييرات کيفي بي‌انجامد، در اين بود که پايه‌هاي نظام فئودالي را به لرزه در آورد و زمينه‌ي لازم را براي فروپاشي عصر فئوداليسم فراهم نمود. گذار از عصر فئوداليسم به سرمايه‌داري، ابتدا در کشورهاي اروپاي غربي و با انقلاب‌هاي بورژوايي(سرمايه‌داري) همراه بود که برجسته‌ترين آن‌ها انقلاب کبير فرانسه در سال 1789 ميلادي، رخ داد که نقطه عطفي (تغييرات کيفي) بود که در آن پايان عصر فئوداليسم را به کشورهاي ديگر و جايگزيني آن با سرمايه‌داري را به سراسر جهان نويد مي‌داد.

ادامه دارد




تاریخ: جمعه 16 ارديبهشت 1393برچسب:,
ارسال توسط امید

روز جهانی کارگر روز همبستگی بین‌المللی کارگران‌

وبلاگ آموختن: امروز نخستین روز ماه مه 2014 روز جهانی کارگران‌ است. روز کارگر (اول ماه مه) نماد اتحاد و همبستگی بین المللی کارگران در مبارزه جهانی علیه سرمایه داری است. "روزی که کارگران تمامی سرزمین ها، باز شدن چشمان­شان را به سوی یک زندگی آگاهانه، همبستگی­شان را در مبارزه علیه تمامی اشکال اجبار و اضطرار و ستم انسان به دست انسان، یعنی مبارزه برای رها ساختن میلیون ها زحمتکش از گرسنگی، فقر و حقارت را جشن می گیرند. در این پیکار سترگ، دو جهان چهره به چهرۀ یک دیگر می ایستند: جهان سرمایه و جهان کار؛ جهان استثمار و بردگی، و جهان برادری و برابری." در این روز میلیونها کارگر در سراسر جهان با برپایی متینگ و تظاهرات و راهپیمائی، قدرت متحد و همبسته خود را در مقابل دنیای پر از ستم و استثمار سرمایه داری به نمایش می گذارند. در این روز طبقه کارگر با نمایش قدرت جهانی خود این پیام سرنوشت ساز را به گوش جهانیان می رساند که سرانجام نظام سرمایه داری با دستان توانای طبقه کارگر فرو خواهد پاشید و نظم نوین سوسیالیستی جایگزین آن در راه است.
در ماه نوامبر سال ۱۸۸۱ فدراسیون کار آمریکا مرکب از ۶ اتحادیه تشکیل گردید. این فدراسیون که در ابتدا پنجاه هزار کارگر را در صفوف خود متشکل ساخته بود، در کنگره خود در سال ۱۸۸۴ روز کار هشت ساعته را تصویب کرد و مبارزات وسیع و گسترده ای را حول کاهش ساعات کار از ۱۶ تا۱۲ساعت را، به ۸ ساعت سازمان داد.
در سال ۱۸۸۶، نمایندگان ۲۵ اتحادیه کارگری که سیصد هزار عضو داشتند، در اجلاس خود ۸ ساعت کار روزانه را تصویب نمود و بدنبال این تصمیم موج گسترده اعتصابات کارگری شهرهای مختلف آمریکا را در بر گرفت. در روز اول ماه مه سال ۱۸۸۶ بیش از ۳۵۰ هزار کارگر در شهرهای بزرگ آمریکا مانند: "سن لوئیز، شیکاگو، میلواکی" و برخی دیگر از شهرها دست به راهپیمایی زدند. بخشی از کارگران آمریکا توانستند خواستهای خود را بر سرمایه داران تحمیل کنند، اما در شهر شیکاگو به روی کارگران تیراندازی شد و  پلیس سرمایه داران خون شش کارگر را بر زمین ریختند و دهها کارگر را زخمی ساختند.
بدنبال این رویداد خونین فدراسیون کار آمریکا، در کنگره ای که در اواخر ۱۸۸۸ در شهر "سن لوئیز" برگزار نمود، تصمیم گرفت که در روز اول ماه مه سال ۱۸8۹ به یاد کارگران جانباخته و برای پیگری خواست 8 ساعت کار روزانه اعتصاب و راهپیمایی انجام شود و تاریخ حرکت بعدی کارگران را هم اول ماه مه 1890 تعیین نمود.

 در سال ۱۸۸۹ به ابتکار "فردریک انگلس" از رهبران بزرگ طبقه کارگر گنگره ای با شرکت ۳۹۱ نماینده از ۲۰ کشور در شهر پاریس برگزار گردید. این کنگره، از اعتصاب پیشنهادی فدراسیون کار آمریکا که قرار بود به یادبود جانباختگان کارگر و برای پیگیری خواست ۸ ساعت کار در روز، در اول ماه مه سال ۱۸۹۰ صورت بگیرد، حمایت کرد. مهمترین تصمیم کنگره نیز در همین رابطه تصویب قطعنامه ای بود که بر اساس آن روز اول ماه مه به عنوان روز جهانی کارگر و روز همبستگی بین المللی کارگران شناخته شد.
قطعنامه چنین اعلام می کرد که: «کنگره تصمیم دارد تطاهرات بین المللی عظیمی به راه بیاندازد به طوری که در تمام کشورها و در تمام شهرها در یک روز مقرر توده های رنجبران از مقامات دولتی تقلیل ساعات کار روزانه را به هشت ساعت و همچنین اجرای سایر قرارهای کنگره پاریس را مطالبه کنند.» فردریک انگلس در آن موقع پیرامون اول ماه مه، کاهش ساعت کار روزانه و اراده طبقه کارگر برای نابودی تمایزات طبقاتی نوشت: «تظاهرات اول ماه مه به خاطر هشت ساعت کار روزانه باید ضمنا نمایانگر اراده طبقه کارگر برای نابودی تمایزات طبقاتی از طریق دگرگونی اجتماعی باشد.»
نتیجه این تلاشها آن شد که در اول ماه مه ۱۸۹۰ صدها هزار کارگر در کشورهای مختلف جهان سرمایه داری به خیابانها ریختند و با تظاهرات و راهپیمایی های عظیم و باشکوه اتحاد و همبستگی بین المللی خود را در مبارزه علیه سرمایه داری، به نمایش گذاشتند.
از آن تاریخ به بعد است که کارگران در سراسر جهان روز اول ماه مه را به عنوان روز جهانی کارگر درشکل های مختلفی جشن می گیرند و همبستگی و هم سرنوشتی و قدرت خویش را در برابر دنیای پر از ظلم و ستم و استثمار، به نمایش می گذارند و نوید روز رهایی بشریت از چنگال نظام سرمایه داری را به گوش جهانیان می رسانند.  




تاریخ: جمعه 11 ارديبهشت 1393برچسب:,
ارسال توسط امید

مفهوم علمی جامعه‌ی مدرن

جامعه مدرن در حدود دو قرن پيش در اروپاي غربي و با وقوع انقلاب صنعتي در انگلستان و انقلاب کبير فرانسه شکل گرفت و از آن‌جا طي يک پروسه تاريخي به ساير بخش‌هاي جهان بسط يافت. تاريخ کشورهايي چون ايران در 150 سال گذشته را بدون اين پروسه نمي‌توان به درستي درک کرد. در زبان فارسي کلمه‌ي "تجدد" را نخستين هواخواهان گذار جامعه سنتي ايران به جامعه نوع مدرن را به کار مي‌بردند.

ويژگي‌هاي جامعه مدرن را در چهار سطح اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي بايد جستجو کرد. مدرنيته در هر يک از اين عرصه‌ها با چنين خصوصياتي مشخص مي‌شود: در سطح اقتصادي با اقتصاد بازار و سرمايه‌ صنعتي؛ انحصارات، بازارهای مالی و بورس‌بازی؛ و در سطح سياسي با حکومت قانون و آزادي‌هاي دمکراتيک و نظام پارلماني؛ در سطح اجتماعي با رشد عظيم شهرنشيني، کوج روستاييان به شهرها، شکل‌گيري طبقات اجتماعي جديد، عروج خانواده هسته‌اي، تغيير مناسبات بين مرد و زن و ...؛ و در سطح فرهنگي با منسوخ شدن ارزش‌ها و پيوندهاي قبيله‌اي و خويشاوندي، شکل‌گيري فرديت و محوري شدن هويت فردي، جايگزيني خردگرايي به جاي ذهنيت سنت‌گرا، تضعيف ارزش‌ها و باورهاي سنتي و مذهبي و پيدايش و غلبه ارزش‌هاي اخلاقي سکولار، و غیره.

سوسياليسم آزادتر، پیشرفته‌تر، انسانی‌تر،دوست طبیعت، به دور از جنگ و خونریزی، بدون فقر و گرسنگی و با نگاه علمی به همه‌ی‌ پدیده‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی؛ نقد جامعه‌ی مدرنيته و نقد تفکرات توجيه کننده مدرنيته است.




تاریخ: جمعه 9 ارديبهشت 1393برچسب:,
ارسال توسط امید

***

 

تو را دوست مي‌دارم

        چون ناني که با نمک خورده شود

چون لبان خشکيده از التهابِ تب

که شب هنگام در هواي نوشيدن يک جرعه،

                                  بر شيرِ آب چسبيده شود

چون بسته‌اي

که نمي‌داني چيست يا از کيست

                              با شوق و ترديد و اضطراب گشوده شود

تو را دوست مي‌دارم

چون نخستين پروازي که بر فرازِ درياها با هواپيما پيموده شود

چون لرزه و جنبشِ چيزهايي در اندرونم

      بدان هنگام که تاريکي آرام آرام بر استانبول چيره شود

تو را دوست مي‌دارم

       چون کلامي که به شُکرانه‌ي زيستن گفته شود.

                                                                                   27 اوت 1960

تاريکي صبح، ناظم حکمت، ترجمه پروين همتي ص474 نشر دنياي نو، 1383

دوست عزیزی متن زیر را برایم فرستاده است با سپاس فراوان از او:

تو را دوست دارم

تو را دوست دارم
چون نان و نمک
چون لبان گر گرفته از تب
که نیمه شبان در التهاب قطره‌ای آب
بر شیر آبی بچسبد

تو را دوست دارم
چون لحظه‌ی شوق، شبهه، انتظار و نگرانی
در گشودن بسته‌ی بزرگی
که نمی دانی در آن چیست

تو را دوست دارم
چون سفر نخستین با هواپیما بر فراز اقیانوس
چون غوغای درونم
لرزش دل و دستم
در آستانه دیداری در استانبول
تو را دوست دارم چون گفتن: ‌"شکر خدا زنده‌ام"

از كتاب "تو را دوست دارم چون نان و نمک"
ناظم حکمت
ترجمه احمد پوری
و نشر چشمه آن را منتشر کرده




تاریخ: جمعه 23 ارديبهشت 1393برچسب:,
ارسال توسط امید
آخرین مطالب