ضرب و شتم پیمانکار قطار شهری اهواز توسط کارگر اخراجی
یک کارگر اخراجی کارگاه مرکزی قطار شهری اهواز (مترو) صبح امروز (سه شنبه ۲۹ مهر) به این کارگاه وارد شده و مدیران شرکت پیمانکاری این پروژه عمرانی - شرکت کیسون - را با ضربات چوب کتک زده است.
هنگامی که این کارگر اخراجی به دفتر مدیریت وارد شده است، دست مدیرعامل و پای یکی از مدیران داخلی را با ضربات پی در پی چوب شکسته و دو یا سه نفر دیگر را مجروح کرده است اما دیگر مدیران موفق شدهاند از دفتر خارج شوند.
این کارگر که از اخراج و تعویق چندین ماهه حقوق خود عصبانی بوده بعد از ضرب و شتم مدیرانی که مقصر اخراج خود میدانسته کارگاه را ترک کرده است.
آنطور که همکاران او روایت کردهاند مدیران شرکت کیسون این کارگر را در حالی اخراج کردهاند که حقوق او از ابتدای تیر ماه امسال پرداخت نشده است.
بر اساس این گزارش، این کارگر اخراجی به صورت «پیمانی» و با قرارداد کار «یک ماهه» تحت مسئولیت شرکت پیمانکاری کیسون در پروژه قطار شهری اهواز کار میکرده است.
او تاکید کرده این کارگر اخراجی با یک شرکت پیمانکاری که هر چند وقت یکبار نامش عوض میشود و زیر مجموعه یک نهاد نظامی به شمار میرود قرارداد کار داشته است.
این کارگر در عین حال گفته مدیرعامل پیمانکاری کیسون از چند ماه پیش به این سمت منصوب شده است.
گفتنی است ایلنا پیشتر خبر داده بود پیمانکار قطار شهری اهواز نام ۱۵ کارگر این پروژه عمرانی که در اعتراضات صنفی ماههای گذشته فعال بودند را در لیست اخراج قرار داده و در گام اول ۴ کارگر را اخراج کرده است.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=215872
تجمع اعتراضی کارگران مخابرات روستایی زیر باران تهران
حدود ۷۰۰ کارگران معترض مخابرات روستایی که با سفر به تهران صبح امروز در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی تجمع کرده بودند از دقایقی پیش ادامه اعتراضشان را در مقابل ساختمان شرکت مخابرات ایران پی گرفتند.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=215757
تجمع کارگران و بازنشستگان نساجی مازندران مقابل استانداری
صبح امروز جمعی از کارگران شاغل و بازنشسته نساجی مازندران در اعتراض به آنچه بلاتکلیفی در پرداخت مطالباتشان عنوان میکنند در مقابل استانداری مازندران تجمع کردند.
«محمد نوبخت» نماینده کارگران شاغل و بازنشسته نساجی مازندران درباره اعتراض امروز به ایلنا گفت: اجتماع ۲۰۰ نفره امروز کارگران بازنشسته و شاغل نساجی مازندران در واکنش به محقق نشدن وعده مسئولان وزارت خانههای صنعت، معدن و تجارت، اقتصاد و دارایی و همچنین تعدادی از نمایندگان مجلس در پی تجمع روز ۱۳ اردیبهشت ماه سال جاری در تهران مقابل ساختمانهای مجلس و ریاست جمهوری صورت گرفته است.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=215725
انفجار کارخانه ترقهسازی در هند ۱۳ قربانی گرفت
بر اثر انفجار در یک کارخانه ترقه سازی در جنوب کشور هند دستکم ۱۳ کارگر کشته و هفت نفر دیگر نیز به شدت مجروح شدند.
به دلیل برگزاری جشنوارههای مختلف مذهبی در هند، مصرف ترقه و وسایل آتش بازی در این کشور بسیار زیاد است.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=215511
اجاره خانه، شبی 20 میلیون تومان!
وقتی مجبوری برای برگزاری مراسم در هتل هزینه های سرسام آور داشته باشی یا زیر بار قوانین تالارها که بیشتر از 10 و 11شب اجازه ادامه میهمانی را نمی دهند، بروی، آن وقت به فکر راه سومی می افتی. در چندسال گذشته هم تعداد آنهایی که راه سوم به ذهنشان رسیده روزبه روز بیشتر شده است. یک واحد 200 یا 300متری اجاره می کنی، مبله. برای این واحدها هشت تا 10میلیون تومان بسته به منطقه و امکانات موجود پرداخت می کنی. خانه هایی با سالن های بزرگ تر و در منطقه های بالاتر هم نهایت شبی 20میلیون تومان از شما می گیرند.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/361741
لرستان: سیل، معلم و دانشآموزانش را بلعید
مدیرکل جمعیت هلالاحمر لرستان درباره غرقشدن معلم و چند دانشآموز لرستانی گفت: جستوجو برای یافتن مفقودان در سیلاب همچنان ادامه دارد.
حسینرضا مرادی در گفتوگو با ایسنا، بیان کرد: دیشب یک خودروی پژو با سه سرنشین در بخش ویسیان از توابع شهرستان خرمآباد در سیلاب غرق شد.
وی اضافه کرد: بر اساس اعلام مدیرکل آموزش و پرورش عشایری این افراد یک معلم به همراه دو دانشآموز بودهاند.
مرادی ادامه داد: تا به حال تنها سپر این خودرو کشف شده و جستوجوهای بیشتر برای یافتن مفقودان در سیلاب ادامه دارد.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/361712
مرگ 2 کودک در سیل کرمانشاه
طی یک هفته اخیر بارش باران در سطح شهرستان ثلاث باباجانی به صورت مداوم و با شدت ادامه داشته، به گونهای که میزان بارشها به 54 میلی متر رسیده است.
وی افزود: متاسفانه شب گذشته که شاهد شدت بارش باران بودیم، در حوالی یک از روستاهای حومه شهرستان ثلاث باباجانی برای یک خانواده عشایر که در کپر زندگی میکردند، حادثه ناگواری رخ داد و این خانواده دو فرزند خود را بر اثر وقوع سیل از دست دادند.
فرماندار شهرستان ثلاث باباجانی تصریح کرد: شب گذشته وقتی که اعضای این خانواده در خواب بودند، سیل وارد کپر آنها شده و یک نوزاد هفت ماهه و یک کودک چهار ساله این خانواده عشایر خفه شدند.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/361787
به جای قرص برنج از سیر استفاده کنید
استنشاق گاز قرص برنج بسیار سمی و کشنده است و پیشنهاد می شود مردم از سیر برای آفت زدایی غلات استفاده کنند.
دکتر سهیلا قاسمی روز سه شنبه در آستانه هفته پیشگیری از مسمومیت ها اظهار داشت: قرص برنج که مردم برای حفظ برنج مصرفی خود از گزند حشرات استفاده می کنند، بسیار خطرناک بوده و می تواند منجر به بروز مسمومیت های حاد و کشنده شود.
سم «فسفید آلومینیوم» یا قرص برنج یک کالای قاچاق محسوب می شود و عرضه آن توسط فروشنده های سم و عطاری ها ممنوع و غیرقانونی است.
برای پیشگیری از آفت زدگی غلات و حبوبات در منازل خانگی به جای استفاده از قرص برنج که بسیار سمی و کشنده است می توان از سیر که کاملاً بی خطر است، استفاده کرد.
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/443601
بورسیه دانشگاههای آمریکا به فرزندان مقامات
«فرزندان برخی مقامات و دیپلماتهای ایرانی با وجود شعارهای ضدغربی مشغول تحصیل در آمریکا هستند.»
به نوشته کیهان، امانوئل اتولنگی پژوهشگر بنیاد دفاع از دموکراسی ضمن انتشار این مطلب در بزینس اسنایدر، از جمله به اسامی فرزندان و بستگان نزدیک «حسین-ف»، «غلامعلی-خ»، «م-ظ» و... اشاره کرد و نوشت: مریم دختر حسین-ف در مقطع کارشناسی دانشگاه کلمبیا در آمریکا تحصیل کرده و پس از آن با دریافت بورس تحصیلی « لرد دارندورف» (Lord Dahrendorf) که از جمله بورسهای «دویچه بانک» آلمان است در کالج «مدرسه اقتصاد لندن» به تحصیل پرداخت و در حال حاضر نیز در شعبه لندن «دویچه بانک» مشغول به کار است. وی در زمان دانشجویی در نیویورک نیز زمان کوتاهی را به عنوان کارآموز (انترن) در «کمیسیون وضعیت زنان» سازمان ملل متحد مشغول بود که به نظر نمیرسد این موقعیت نیز بدون نسبت خانوادگی قابل دسترس میبود.
اتولنگی اهدای بورسیه دویچه بانک با توان مالی مناسب به خانم ف را تعجببرانگیز توصیف کرد و افزود: سجاد-خ همسر خانم ف، پسر غلامعلی ]خ[ از سفیران سابق ایران است. سجاد که دانش آموخته حقوق «دانشگاه شهید بهشتی» در ایران است، فوقلیسانس خود را در رشته فایننس بینالملل در مدرسه حقوق دانشگاه هاروارد آمریکا گذرانده و هماینک نیز دانشجوی مقطع دکترا در رشته مطالعات حقوقی-اجتماعی در دانشگاه آکسفورد انگلستان است. او زمانی به عنوان مترجم، محمد خاتمی را در برخی سفرهای خارجیاش از جمله سفر به نیویورک جهت شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد همراهی میکرد.
امانوئل اتولنگی در ادامه با اشاره به تحصیل مهدی-ظ در «دانشگاه شهری نیویورک»، مینویسد: مهدی بیش از ده سال در آمریکا تحصیل و زندگی کرده و هر چند که در بازگشت به کشور مدعی شد که در آمریکا به عنوان «تحلیلگر دادهها» برای شرکت معتبر ارتباطاتی «ورایزن» (Verzion) کار میکرده اما براساس اعلام این شرکت، وی تنها در یکی از شرکتهای پیمانکار ورایزن مشغول به کار بوده است.
اتولنگی همچنین به تحصیل ناتمام «مهدی- ه» اشاره میکند که مدتی به عنوان دانشجوی دکترا در دانشگاه آکسفورد مشغول به تحصیل بود اما سرانجام در میانههای تحصیل به ایران بازگشت و مدتی را در زندان گذراند.
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/443187
خودکشی دسته جمعی ایرانی ها با مواد غذایی!
*روغن، نمک، شکر؛ خودکشی دستجمعی ایرانی ها
ایرانی ها در مصرف این سه قلم موادغذایی که مصرف زیادشان مضر است رکوردهای ویژه ای دارند. سرانه مصرف شکر ایرانی ها بین 21 تا 24 کیلوگرم است. در حالی که میانگین جهانی آن، فقط 5 کیلو گرم است. این، یعنی ایرانی ها 5 برابر مردم جهان از شکر استفاده می کنند.ایرانی ها علاوه بر شکر، در نمک هم زیاده روی می کنند. سازمان جهانی بهداشت، میانگین مصرف نمک را برای هر فرد در جهان، 10 گرم عنوان کرده و این میزان را دو برابر میزان توصیه شده این سازمان دانسته است. اما ایرانی دو تا سه برابر بیشتر نمک مصرف می کنند.
در مورد مصرف روغن نیز ایران آمار خیره کننده ای دارد. طبق گفته «رسول دیناروند» معاون غذا و دارو وزرات بهداشت، سرانه مصرف روغن در کشور 21 کیلوگرم است.این در حالی است که وزیر بهداشت روز چهارشنبه 23 مهرماه از اضافه شدن سالانه 3 کیلوگرم روغن به سرانه مصرف ایرانی ها خبر داده است. چیزی شبیه فاجعه.
*نوشابه؛ یک سم همیشگی کنار غذا
ایرانی ها در نوشیدن مضرترین نوشیدنی جهان نیز با اقتدار در صدر ایستاده اند. مصرف سرانه نوشابه در کشور ما 42 لیتر است. در حالی که مردم جهان به زور 10 لیتر نوشابه در سال می خورند. اگرچه این آمار فقط مخصوص نوشابه های غیر الکی و گازدار است. اما باز هم مصرف نوشابه در ایران بسیار بالاست.
کمبود کلسیم در کشور ما بسیار جدی است و نوشابه مانع جذب کلسیم مواد غذایی می شود. ایرانی ها سالانه حدود 3 میلیارد تومان برای نوشابه پول خرج می کنند. در حالی که یک قاشق روغن زیتون هم نمی خورند.
*شیر؛ پالم و دوستان
سرانه مصرف شیر در ایران 70 کیلوگرم اعلام شده است. اما طبق آمار جهانی متوسط مصرف شیر در جهان 190 کیلوگرم و در کشورهای اروپایی بین 300 تا 450 کیلوگرم اعلام شده است. این آمار در کشورهای توسعه یافته جهان به 500 کیلوگرم هم می رسد. البته مصرف شیر در استان های چهارمحال بختیاری، آذربایجان غربی و شرقی از متوسط کشور بیشتر است. اما در کشور فرانسه که متعادل ترین رژیم غذایی در ارتباط با بیماریهای قلبی و طول عمر را داراست سرانه مصرف شیر 400 کیلوگرم است.
مصرف شیر در کشور با اخباری نظیر وجود روغن پالم، سفید کننده ها و دیگر مواد غیرمجاز همواره با چالش روبرو بوده است.
با دقت در آمار مصرف مواد غذایی کشور و میانگین های جهانی به روشنی پیداست که ما در وضعیت غذایی درستی قرار نداریم. حتی می توانیم عنوان بدغذا ترین کشور جهان را از آن خود کنیم. آمارها از وضعیت غذایی کشور و رغبت مردم به مواد غذایی کم ارزش و حذف مواد غذایی مفید در برنامه غذایی به گونه ای است که انگار ایرانی ها در آستانه یک خودکشی دسته جمعی قرار دارند.
و آخرین پرسش: آیا حواس مان به الگوی مصرف خانوار هست؟
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/361325
مرگ دردناک یک کارگر در سقوط 7 طبقه ای آسانسور
مرد جوان، وقتی وارد آسانسور شد، فکر نمیکرد، پیامد آخرین عزیمت او، سقوط و مرگی سخت و دردناک و ندیدن دوباره چهره همسر و فرزندانش خواهد بود، اتفاقی ناگوار که در پاساژ «لالهزاری گرگان» و برای نگهبان این پاساژ تجاری روی داد.
«ابراهیم تجری»، نام نگهبانی بود که به دلیل غیراستاندارد بودن آسانسور در محل واقعه، بر اثر سقوط از طبقه هفت پاساژ لالهزاری جان خود را از دست داد.
آسانسور مورد نظر ویژگی مناسب یک آسانسور را نداشته، بلکه تنها یک بالابر بوده و عامل اصلی این اتفاق ناگوار نیز بیتوجهی به موضوع ایمنی و استاندارد در نصب و راهاندازی آن بوده است.
منبع: http://www.asriran.com/fa/news/361445
۱۱ ماه بدون دستمزد پس از اخراج توهینآمیز/ ۷ ماه بلاتکلیفی ۸۰ کارگر باسابقه
۸۰ نفر از کارگران دائمی کارخانه «فولاد سازان فرآیند» در شهرستان ملارد که با اقدام ناگهانی کارفرما در روز ۲۵ فروردین ماه به طرز توهینآمیزی اخراج شده بودند، با وجود شکایت در اداره کار و دریافت حکم بازگشت به کار و توقیف اموال، پس از گذشت ۷ ماه بدون حقوق بلاتکلیفاند.
«میرولی حاجیزاده» نماینده این کارگران به خبرنگار ایلنا گفت: کارفرمای کارخانه فولاد سازان فرآیند برای رهایی از کارگران رسمی کارخانه و پرداخت نکردن مطالبات معوقهشان، از روز ۲۵ فروردین ماه، درهای کارخانه به روی کارگران رسمی و قرار دادی بست و از ورود آنان به کارخانه ممانعت کرد که در نهایت کارگران ناچار شدند با طرح شکایت در اداره کار ملارد برای بازگشت به کار خود اقدام کنند.
نماینده کارگران درباره نتایج شکایت به اداره کار گفت: با وجود آنکه اداره کار در اردیبهشت ماه برای کارگران اخراجی حکم بازگشت به کار صادر کرد اما کارفرما در مقابل این حکم مقاومت میکند و اجازه ادامه کار را به ما نمیدهد.
بنا بر ادعای این کارگر، با وجود آنکه کارگران بابت حقوق معوقه حکم توقیف اموال کارخانه را به ارزش مالی ۳۷۰ میلیون تومان دریافات کردهاند اما کارفرما با اعمال اعتراض به این حکم، مانع اجرای حکم میشود و از جانب دیگر به کارگرانی که پس از ماهها زندگی بدون حقوقی در شرایط مالی سختی به سر میبرند پیشنهاد پرداخت دو ماه از حقوق معوقهشان را در صورت انصراف از شکایت داده است و در مقابل اعتراض آنان میگوید «اگر به روش پیشنهادی من اعتراض دارید میتوانید کفش آهنی بپوشید و بدنبال حقتان بدوید».
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=215251
اعتصاب جمعی از کارگران پیمانی عسلویه از سر گرفته شد
به دنبال محقق نشدن وعده پرداخت مطالبات معوقه جمعی از کارگران پیمانکاری فازهای ۱۷ و ۱۸ عسلویه، تعدادی از این کارگران صبح امروز دست از کار کشیدند.
منابع خبری ایلنا در منطقه عسلویه گزارش کردهاند کارگران معترض که تعدادشان ۱۰۰ نفر برآورد میشود در یکی از شرکتهای پیمانکاری برقرسانی پروژههای در حال ساخت فازهای ۱۷ و ۱۸ به نام «گل صافر» مشغول به کارند.
به گفته این منابع، مطابق وعدهای که در جریان اعتراض 22 مهرماه از سوی مسئولان به معترضان داده شده بود، قرار بود حقوق تیر و مرداد این کارگران امروز (دوشنبه ۲۷ مهرماه) پرداخت شود.
این منابع حجم معوقات مزدی کارگران را نزدیک به ۴ ماه برآورد کردهاند و به ایلنا گفتهاند: متوسط دریافتی ماهانه هر یک از کارگران معترض از ۹۰۰ تا یک میلیون تومان در ماه متغییر است.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=215381
مخالفت سهامداران «کاشی گیلانا» با پرداخت دو ماه حقوق کارگران
در سی و چهارمین روز از شروع اعتراضات صنفی کارگران کارخانه «کاشی گیلانا»، روز گذشته سازمان صنعت، معدن و تجارت استان که با تصمیم شورای تامین شهرستان رودبار متولی رسیدگی به مشکلات این واحد تولیدی شده است جلسهای را برای بررسی وضعیت کارخانه و کارگرانش برگزار کرد.
او با بیان اینکه این جلسه با حضور ۴ نفر از سهام داران کارخانه (از ۷ سهامدار) به همراه معاون سازمان صنعت گیلان برگزار شد، افزود: همچنین به دعوت سازمان صنعت دو نفر از کارگران کاشی گیلانا به همراه مدیر تولید و حسابدار کارخانه در این جلسه حضور پیدا کردند.
به گفته این منبع خبری، حاضرین در جلسه، راهکارهای مختلفی را پیرامون احیاء کارخانه، معوقات حقوقی و بیمهای کارگران، اقلام تولیدی و تامین مواد اولیه تولید مورد ارزیابی قرار دادند و حاضرین تصمیم گرفتند کارخانه به ازای پرداخت ۲ ماه حقوق ۱۶۰ کارگر، مجددا راه اندازی شود که مورد توافق سهام داران قرار نگرفت.
بر اساس این گزارش، مجموع مطالبات کارگران شاغل و بازنشسته کاشی گیلانا، ۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان است اما با این وجود سهام داران حاضر در جلسه دیروز با پرداخت ۱۰ درصد از مطالبات کارگران موافقت نکردند.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=215490
مفقود شدن ۳ صیاد چابهاری در دریا
هنوز از سرنوشت سه صیاد اسکله بریس چابهار که روز جمعه قایقشان ناپدید شده است اطلاعی در دست نیست.
یک فروند شناور صیادی فایبرگلاس با سه سرنشین از ساعت ۱۵ روزجمعه ۲۵ مهر برای صید ماهی تن از اسکله صیادی بریس عازم دریا شدهاند که لاشه قایق آنان امروز پیدا شده است.
اسامی این سه کارگر صیاد «عبدالماجد تباشیده»، «طاهر تجار» و «قنبر تجار» اعلام شده است.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=215377
اقتصاد سياسي به زبان ساده(44)
فرق قيمت با ارزش چيست؟
قيمتها همیشه تحت تاثیر عرضه و تقاضا، مقداری بالاتر و یا پایینتر از ارزش واقعی کالاها قرار میگیرد. مگر در یک شرایط تصادفی این دو با هم برابر باشند.
در گروندریسه جلد یکم آمده است:
"قيمت با ارزش فرق دارد و اين فرق فقط فرق چيزهاي اسمي با چيزهاي واقعي، يا فرق بر مبناي پول طلا و نقره نيست چرا كه ارزش به منزلهي قانون حركت قيمتهاست. اين دو مدام از يكديگر متفاوتاند و هرگز با يكديگر موازنه نميشوند و يا موازنهشان فقط و فقط استثنايي و تصادفي است. قيمت يك كالا مدام بالا يا پايين ارزش كالا قرار ميگيرد و ارزش كالا هم خود تنها در همين بالا و پايين رفتن قيمت كالاهاست؛ عرضه و تقاضا مدام قيمت كالاها را تعيين ميكنند و هرگز با هم معادل نيستند مگر به تصادف. نوسانهاي عرضه و تقاضا به سهم خود تحت تأثير هزينهي توليد تعيين ميشوند. طلا يا نقرهاي كه بيانگر قيمت يك كالا و ارزش بازار آن است، خود كميت معيني از كار انباشته شده، مقدار معيني از زمان كار ماديت يافته است. به فرض اين كه هزينههاي توليد يك كالا و هزينههاي توليد طلا و نقره ثابت بمانند خيز و افت قيمت بازار آنها بيش از اين معنايي ندارد كه يك كالا با x زمان كار دائما" معادل بيشتر يا كمتر از x زمان كار در بازار است. به اين معني كه بالاتر يا پايينتر از ارزش ميانگين خود، كه با زمان كار تعيين ميشود، قرار ميگيرد."
"تفاوت قيمت با ارزش موجب ميشود كه ارزشها به صورت قيمت با معياري متفاوت از معيار خود اندازهگيري شوند. شكل متمايز از ارزش ناگزير شكل قيمت پولي است از اينجا پيداست كه تفاوت اسمي قيمت و ارزش بيانگر تفاوت واقعي آنهاست."
کارل. مارکس؛ گروندريسه جلد يکم ص72-70ترجمه باقر پرهام و احمد تدين
ادامه دارد
کسی مراقب چشمان قربانی اسیدپاشی هست؟
گفتوگو با دومین قربانی
«تمام تنم میسوخت و از درد فریاد میزدم، فقط تنها کاری که کردم این بود که لباسهایم را از تنم خارج کنم، اما مردمی که دورم جمع شده بودند بهجای اینکه رویم آب بریزند میگفتند چرا لخت شدهای؟ لباسهایت را تنت کن.»
سهیلای 27 ساله اینها را در حالی میگفت که تمام صورتش باندپیچی شده بود و به سختی حرف میزد. چشم چپش اگر عفونت نکند و عمل جراحی موفقی داشته باشد، 20 درصد بینایی خواهد داشت و چشم راستش بهطور کامل نابینا شده است. روی یکی از تختهای بخش زنان بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری خوابیده بود و هر دو دست، دو پا و تمام صورتش با باند پوشیده شده بود. به گفته مادرش، دکتر قریشی که در اصفهان او را ویزیت کرده بود دستور داده هر پنج ساعت یک بار حتما چشم چپش شستوشو شود، این در حالی است که میگفتند حدود 16 ساعت پس از شستوشوی قبلی چشم سهیلا، هنوز چشم او را شستوشو نکردهاند و این موضوع باعث رنجش سهیلا و پدر و مادرش بود.
ساعت هفت شب چهارشنبه گذشته بود که سهیلای 27 ساله دو نفر از دوستانش را در خیابان بزرگمهر اصفهان از خودرو پیاده کرد و بلافاصله صدای یک موتوری را در نزدیکی خود شنید. سهیلا به محض دیدن موتورسیکلتی که کنارش توقف کرده بود احساس کرد چشمان و صورتش بهشدت میسوزد و پس از چند ثانیه متوجه شد او قربانی جدیدترین اسیدپاشیهای سریالی شده که این روزها در اصفهان در حال وقوع است.
سهیلا سعی میکند روی تخت بنشیند، اما سوختگیهای کمر و دستش این اجازه را به او نمیدهد. نالهای از ته دل میکشد و ادامه میدهد: «داشتیم از استخر برمیگشتیم.در خیابان بزرگمهر دوستانم از خودرویم پیاده شدند و بلافاصله این اتفاق افتاد.من هم فوری لباسهایم را از تنم خارج کردم و روی آسفالت خیابان افتادم.» او با اشاره به اینکه مردمی که دورش جمع شده بودند افراد بسیار کماطلاعی بودند، گفت: «هیچیک از افرادی که دورم جمع شده بودند رویم آب نریختند و فقط سعی داشتند لباسهایم را رویم بیندازند و میگفتند بدنش معلوم است.» او ادامه داد: «دو نفر مرا بلند کردند و روی صندلی عقب خودرویم گذاشتند، در صورتی که روی صندلی عقب پر از اسید بود و دوباره در آنجا کمرم هم با اسید سوخت.»
به گفته سهیلا، اولین بیمارستانی که او را پس از حادثه به آنجا منتقل کردند بیمارستان سوختگی کاوه بود. از بیمارستان کاوه نیز سهیلا به بیمارستان فیض اصفهان منتقل شد و اولین جایی که چشمان و صورت او را شستوشو دادند، همین بیمارستان بود. سهیلا در اینباره به خبرنگار ما گفت: «در بیمارستان فیض که بودم، شنیدم پزشکان گفتند صورت و چشمانش هم سوخته، آنها را هم شست و شو بدهید. و تازه آنجا بود که چشم و صورتم را شست و شو دادند.»
برای آیندهام هزار نقشه داشتم
مادر سهیلا که همراه او در بیمارستان است، عکسی از دخترش به ما نشان میدهد. سهیلا ادامه میدهد: «میبینید؟ من وکیل بودم، زیبا بودم، مانند خود شماها درس میخواندم و برای آیندهام هزاران نقشه داشتم. من فقط 27 سال دارم و نمیدانم به کدام گناه باید اینطور مجازات میشدم.» او با بیان اینکه شنیده است این اتفاق برای دختران بدحجاب اصفهان افتاده است، ادامه داد: «میگویند بدحجابان قربانی اسیدپاشی هستند، اما من حجاب عادی داشتم و کاملا هم معمولی بودم.» او با اشاره به اینکه داییاش شهید شده است، گفت: «ما خانواده شهید هستیم. آن روز هم یک مانتوی بلند سورمهای تنم بود.»
کسی مراقب چشمان سهیلا نیست
مادر سهیلا درباره وضعیت کنونی دخترش گفت: «بیمارستان چشم نمیتوانیم او را بستری کنیم، چون تمام بدنش نیاز به پانسمان و شستوشوی مداوم دارد و این کار را در بیمارستانهای تخصصی چشم انجام نمیدهند؛ از طرفی دیگر او اکنون در بیمارستان سوانح و سوختگی بستری است و برای چشمان او هیچ کاری نمیکنند.» وی افزود: «مراقبت نکردن از چشمان سهیلا در این بیمارستان در حالی است که چشمانش باید مرتب شستوشو داده شود و پمادی که پزشک تجویز کرده به چشمانش بزنند، اما در این بیمارستان باید چندین بار برای پماد زدن به چشمان دخترم از آنها خواهش کنم تا این کار را انجام بدهند.»
پدر سهیلا نیز در ارتباط با وضعیت دخترش گفت: «حالا که این اتفاق افتاده من از مسئولان تقاضا میکنم حداقل کاری بکنند که همین 20 یا 30 درصد بینایی که به گفته پزشکان امکان دارد برای چشم چپ دخترم بماند، از بین نرود.» دخترم زیبایی، صورت، بینایی یک چشم، بخشی از یک دست و یک پا و اعصاب خود را از دست داده است. تو را به خدا امکاناتی فراهم کنید که این چشم چپش کمی دید داشته باشد.» او در همین رابطه افزود: «به پرستار چشمی که میخواستیم از بیرون بیاوریم تا از چشمان سهیلا تا زمان عمل مراقبت کند، اجازه ورود ندادند، اما از طرفی خودشان هم مراقبت نمیکنند و بدون شستوشو دادن فقط برای دردهای نفسگیر چشمان دخترم مرفین تزریق میکنند.»
کوبانی پر است از
دخترانی که زن را معنایی دیگر می آغازند
دخترانی که موهایشان پیداست
حجاب ندارند
انگشتانشان لاک ندارد
لبهایشان پروتز ندارد
رژ غلیظ ندارد
اما پر است از سرود نجابت
...
دختران کوبانی
هیچکدامشان لباس مارک دارندارند
اما تا زنده اند هر شب موهایشان را شانه می کنند
وهر صبح می بافند
دستان ظریفشان سنگینی کلاشینکف را تاب می آورد
با اینهمه
دختران کوبانی آنقدر زن هستند
که همه مردان دنیا عاشقشان باشند
...
کوبانی دارد به همه ی ما درس می دهد
تا بدانیم
هیچ دختری نصف یک مرد نیست
هیچ بی حجابی فاحشه نیست
وهستند هنوز دخترانی که
تنشان ، را به کنیزی مردان هوسران نمی سپارند
...
کوبانی خانه به خانه سقوط می کند
ودختران کرد یکی پس از دیگری
با آخرین نرمی گلوله هایشان
عروس خاک می شوند
تا آرزوی دست یافتن داعشیان بر تن پاکشان را
بر دل های کثیفشان حک نمایند
آری ...
تن دختر کوبانی ،تنها در آغوش خاک کوبانی
تا ابد دلبری خواهد کرد.
درود بر مقاومت کوبانی
که جهان را حیرت زده کرد .نشان دادند نه که تروریست نیستند بلکه ضد تروریست هستند و پوزه امریکای فاسد را به خاک مالیدن
امریکایی که نصف جهان را تروریست و خود را مدافع حقوق بشر میداند چنان رسوا شد که دیدگانش بر کورد بلند نمی شود
اگر امریکا نبود پ ک ک تروریست لقب نمیخورد و امروز جهان شاید با ازادی بیشتری به کمک کوبانی میشتافت
حتی دوستانمان از ترس همین گفته امریکا با ترس ببا ما حرف میزنند
شهرت جهانی کوبانی
وبلاگ آموختن: امروز 34 روز از مقاومت قهرمانانه مردم کوبانی در نبردی نابرابر علیه تهاجم نیروهای فوق ارتجاعی داعش میگذرد. این مقاومت و فداکاریها با ساز و برگ جنگی محدود در برابر امکانات عظیم مالی و تسلیحاتی و لجستیکی که دولتها و حاکمان مرتجع و عقبمانده خاورمیانه دراختیار نیروی جهل و جنایت داعش قراردادهاند، کوبانی را از یک شهر کوچک بی نام ونشان به یکی از نمادهای دفاع سرسختانه و تا پای جان از آزادی و آزادگی در سراسردنیا تبدیل کرده است.نام و آوازهی كوبانی نه به خاطر مورد هجوم قرار گرفتن، نه به خاطر مظلوم واقع شدنش و نه به خاطرآواره شدن ساکنانش، بلکه بخاطر استقامت و پایداری و دفاع جانانه از آزادگی در برابر بردگی است. بخاطر دفاع ازحق حاکمیت و اعمال اراده بر سرنوشت خود در برابر انقیاد وسرسپردگی و تسلیم است.اینک نام کوبانی درفرهنگ انسانهای آزاده، دفاع از ارزشهای انسانی، دفاع از برابری زن و مرد، دفاع ازآزادی و دفاع از زحمات و دستاورد مبارزه معنی میدهد. کوبانی یعنی ایستادگی دربرابرهجوم جریانی با افکار پوسیده و از گور برخاسته چهارده قرن پیش که امروز به ابزاری در خدمت منافع قدرتهای سرمایهداری معاصر تبدیل شده است. داعش که افراطیگری در جنایت را به عنوان یک تاکتیک سیاسی و جنگی با هدف وحشت پراکنی در پیش گرفته،به خدمت اجرای نقشههای حکومتهای ارتجاعی خاورمیانه و توجیه نظامیگری قدرتهای جهانی در آمده است.
ایستادگی و سرکشی مردم ازجان گذشتهی کوبانی در برابر دشمن و در دفاع از آزادی و ارزشهای انسانی از یک طرف و توطئه و تجاوز و تعرض عاملان جهل و سرمایه به حق آزاد زیستن انسان از طرفی دیگر، صفبندیها وعکسالعملهای متفاوتی را برانگیخته است.به عبارت دیگر دوستان راستین و دشمنان کوبانی و مدافعین شرمگین آن کدامها هستند؟
تمام مردم زحمتکش، زنان، مردان، دختران و پسران مترقی و پیشرو سراسر جهان که طی این مدت در کشورهای خود، نشان دادهاند جزء دوستان راستین مردم کوبانیاند که با آنها احساس همبستگی و یگانگی دارند.
همه آنها درهرگوشهای از این جهان مستقل از رنگ و نژاد و ملیت و جنسیت، مدافع و پشتیبان مادی و معنوی کوبانی هستند.به طرفداری و پشتیبانی از مقاومت و مبارزۀ مردم کوبانی تظاهرات میکنند، قلم میزنند، شعر میسرایند، مینوازند، کمک مالی جمعآوری میکنندو به یکی از اشکال ممکن دین خود را ادا میکنند.
در مقابل این جبهه عظیم انسانی طرفدار مقاومت کوبانی، صف دشمنان کوبانی، جبهه قدرتهای بزرگ سرمایهداری جهان و حکومتهای ارتجاعی متحد آنها در منطقه قرار دارند که به دنبال منافع کثیف خود هستند.
آنها برای رسیدن به این هدف، طالبانها، القاعدهها و داعشها و بوکوحرامها را دردامان خود میپرورانند و بکارمیگیرند. از براه انداختن جنگ و کشتار مردم و آوارگی و ویرانی شهرها باکی ندارند.
و نیز احزاب و گروههای سیاسی ناسیونالیست و کاغذی منطقه تحت فشار افکارعمومی مردم کشور خود، با تأخیر و شرمگینانه به دفاع از کوبانی موضع گرفتند.
داعش این جرثومهی فساد و دارودسته فوق ارتجاعی به کارت سوختهای تبدیل خواهد شد و سرنوشتی جز نابودی ندارد، اما مبارزۀ متحد و یک پارچه مردم کوبانی و دستاوردهای این مقاومت قهرمانانه به درس و تجربه و اندوختهای گرانبها برای مبارزات مردم ستمدیده در سراسر جهان تبدیل میشود. گرامیباد یاد جانباختگان کوبانی
تظاهرات کارگران انگلیسی در اعتراض به دستمزد
دهها هزار نفر از اعضای اتحادیههای کارگری انگلیس، در اعتراض به دستمزد کم و فشارهای اقتصادی راهپیمایی میکنند.
ده ها هزار نفر از کارگران بخش دولتی انگلیس و اعضای اتحادیه های کارگری و حامیان آنها قرار است امروز شنبه، با برگزاری تظاهرات در شهرهای سراسر این کشور از جمله لندن، درخواست خود برای دریافت حقوق بهتر را به تصویر بکشند.
این راهپیمایی در اعتراض به پیشنهاد دولت لندن مبنی بر افزایش 1 درصدی حقوق کارگران صورت می گیرد.
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/442889
انفجار در پالایشگاه «فجر جم» سه کشته و مصدوم برجا گذاشت/ کارگران قربانی رکوردزنی گازی
در پی وقوع انفجار لوله گاز در پالایشگاه فجر جم در استان بوشهر یک کارگر کشته و دو کارگر مصدوم شدند.
روز گذشته (شنبه ۲۶ مهر ماه) سه کارگر شاغل در یکی از شرکتهای پیمانکاری پالایشگاه «فجر» درشهرستان جم واقع در استان بوشهر حین انجام تعمیرات به دلیل ترکیدگی لوله گاز از ارتفاع سقوط کردند.
با سقوط این سه کارگر از ارتفاع یکی از کارگران به نام عبدالله استادی 35 ساله با ده سال سابقه کار در این پالایشگاه بر اثر ضربه مغزی در دم جان باخت اما دو کارگر دیگر با نامهای حاتم زرافشان و سعادتی که دچار آسیب دیدگی شده بودند به بیمارستان توحید در استان فارس (بیمارستان زیر مجموعه بهداشت درمان صنعت نفت) انتقال یافتند.
منابع خبری ایلنا در بوشهر شرایط سلامت آقای زرافشان را وخیم گزارش کردهاند.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=214886
۲۰۰کارگر «نخ پارسیلون» ۳ ماه حقوق نگرفتهاند
این واحد تولید کننده الیاف نخ نایلون نخسینبار در سال ۸۲ سوی دولت وقت به بخش خصوصی واگذار شد و دقیقا مشکلات این واحد صنعتی بعد از واگذاری آغاز شد.
پرداخت حقوق سه ماه گذشته ۲۰۰ کارگر کارخانه نخ پارسیلون، واقع در استان لرستان به دلیل آنچه کمبود منابع مالی خوانده میشود به تأخیر افتاده است.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=214994
سرویس کارگران:واژگونی وانت با 30 سرنشین!
محسن جلیلی در گفتوگو با فارس از واژگونی خودروی وانت با 30 سرنشین و 9 زخمی در شهرستان دنا خبر داد.
معاون فنی اورژانس 115 کهگیلویه و بویراحمد گفت: سرنشینان این وانت برای سیبجینی به سوی باغات روستای توتسیاه شهرستان دنا در حال حرکت بودند که این خودروی وانت واژگون شده و تعداد 9 نفر از این سرنشینان مجروح و روانه بیمارستان شدند که خوشبختانه تاکنون گزارشی مبنی بر فوت کسی گزارش نشده است.
منبع: http://www.asriran.com/fa/news/361352
واکنش اصغر فرهادی به اسیدپاشی زنجیره ای اصفهان
از جامعه پزشکی ایران، متخصصان در داخل و خارج از کشور خواهشمندم از هر طریق ممکن همه همت و توان خود را در این لحظات سخت برای کمک به بانوان آسیب دیده فاجعه غیرقابل باور این روزهای شهر غم آلود اصفهان به کار بندند.
من پیشاپیش تلاش همه کسانی که مرهمی بر زخم بیپایان این عزیزان میگذارند را صمیمانه قدر مینهم و سپاس میگویم.»
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/361370
وبلاگ آموختن: آقای فرهادی چرا نباید رفتار بغایت وحشیانهی و فوق ارتجاعی داعشیان ایرانی را محکوم کرد؟ آیا اگر انسانی ذرهای و یا بویی از انسانیت برده باشد دست به چنین اعمال زشت و ننگینی میزند که با میل خود زندگی را از دیگران بگیرید؟ این رفتار دستوری پست فطرانه باید از روی کرهی زمین برچیده شود.
پای درد دل قربانیان اسیدپاشی های اصفهان
"ندا- م" 27 ساله مورد اسید پاشی قرار میگیرد، بدون اینکه بداند گناهش چیست و چه کسی با او خصومت داشته است؟
پدر ندا میگوید: ندا ماشین را گوشه خیابان متوقف میکند تا جواب تلفن مادرش را بدهد، اما یک موتور با دو سرنشین به ندا اسید میپاشند و فرار میکنند و او اکنون از ناحیه چشم، گوش چپ، گردن، دست و پاها آسیب دیده است.
او میافزاید: وقتی اسید به صورت ندا پاشیده میشود از ماشین پیاده شده و همچون کبوتری خود را به شمشادهای اطراف میزده و از مردم کمک میخواسته اما متاسفانه دیگران نمیدانستند، چگونه باید به او کمک کنند و منتظر اورژانس میمانند. متاسفانه مردم ایران کوچکترین اطلاعی درباره کمک به قربانیان اسیدپاشی ندارند.
او با بیان اینکه روحیه ندا از این جنایت بسیار آسیب دیده است، ادامه میدهد: دیروز دخترم چهار ساعت در اتاق عمل بوده است در این دو هفته مرتب حالت تهوع داشته و غذا نمیخورد تازه امروز کمی از تخت پایین آمده و چند قدمی راه رفته است.
پدر قربانی میگوید: گناه ندا چه بوده است؟ هیج کسی تاکنون از این دختر کوچکترین خلافی ندیده است، او همیشه آبرومندانه زندگی کرده و با هیچ کسی خصومت شخصی نداشته است.
این پدر با بیان اینکه ندا روحیه خاص خود را دارد، ادامه میدهد: صندوق عقب ماشین ندا را که بالا زدم یک ساک پر از لباس بود که میخواسته برای کمک به دختری که پدرش در زندان بوده است، ببرد.
او میگوید: ندا باید چهار مرحله عمل شود دکترها از یک چشم او کاملا نا امید شدهاند و چشم دیگرش 20- 30 درصد شانس بینایی دارد. تاکنون او را پیش چندین پزشک بردهایم تا شاید رسیدگی کنند.
پدر ندا با بیان اینکه دختر من تنها قربانی اسید پاشی یک ماه اخیر در اصفهان نبوده است، ادامه میدهد: ندا همیشه با روحیه قوی و مردانه در جامعه حضور داشت و مطمئن هستم امروز هم با همان روحیه در برابر این آسیب مقاومت میکند و امیدوارم آنها که چنین جنایتی را مرتکب شدند، هر چه زودتر نتیجه اعمال قبیح خود را ببینند و شهر برای دیگر خانمها امن شود.
"مریم- د"
مریم در اولین جمله خود به خبرنگار ایسنا میگوید: فقط خدا را شکر میکنم که پسرم با من نیامد، چون اگر صندلی کنار من نشسته بود، معلوم نبود چه بلایی بر سر او میآمد؟
او ادامه می دهد: یک موتورسوار نزدیک به دو لیتر اسید از شیشه پایین ماشین و سمت راننده به صورت، دست، پا و همه بدنم پاشید. تا کنون در خصوص این اسیدپاشی زنجیرهای در اصفهان نشنیده بودم و فکر میکنم جزء اولین افرادی هستم که قربانی شدم.
این خانم جوان میگوید: من بارها سوختن دست را با بخار آب یا قابلمه و ... تجربه کردم اما این سوختن متفاوت بود، لباسهایم در تنم پودر شد. مردم من را به مغازهای بردند و سریع به صورتم آب پاشیدند.
او میافزاید: یکی از قرنیههایم را از دست دادم و باید پیوند قرنیه انجام دهم. بدنم به شدت آسیب دیده، یک قسمت از سر من سوراخ شده و هنوز شوک هستم که چطور یک نفر با انسان این کار را میکند؟ آیا او هم انسان است؟!
مریم با بیان اینکه تا کنون با هیچ کسی خصومت شخصی نداشته است، میگوید: در آگاهی متوجه شدم تنها من نیستم که قربانی این جنایت شدهام و چندین نفر دیگر از نقاط مختلف شهر مورد این جنایت مشابه قرار گرفتهاند.
او با اشاره به اینکه گفته میشود خانمهای بد حجاب مورد اسیدپاشی قرار گرفتهاند، ادامه میدهد: من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدهام و هیچ وقت به خود اجازه ندادهام که با پوشش نامناسب از منزل بیرون بیایم. من آن روز فرم دانشگاه را به تن داشتم.
این قربانی اسیدپاشی زنجیرهای در اصفهان با انتقاد از بیمارستان سوانح و سوختگی میگوید: متاسفانه آن شب هیچ کسی رسیدگی نمیکرد و با من مانند یک بیمار معمولی برخورد میشد.
آیا این جنایت کاران فکر نمیکنند شاید یک زن راننده باردار باشد؟ کاش زودتر پلیس، امنیت را به زنان این شهر بازگرداند.
"سارا- ق" 25 ساله و متاهل، چهارشنبه گذشته (23 مهرماه) برای مراجعه به دندان پزشک قربانی اسید پاشی مهاجمان ناشناس شده است. زن جوانی که یکی از چهار قربانی قطعی اسید پاشی در اصفهان، از دو هفته پیش تاکنون است، جنایتهایی که اگرچه تاکنون برخی مسئولان آن را خصومت شخصی عنوان کردهاند، اما قربانیان وجود هرگونه خصومت شخصی را به جد رد میکنند و تاکید دارند در زمان حادثه غافل گیر شدهاند.
ملاقات با سارا به دلیل شرایط روحی و جسمی او ممکن نیست. "علی- ع" همسر او در خصوص شب حادثه میگوید: حادثه حدود ساعت 6 بعد از ظهر اتفاق افتاده است، سارا مهاجمان را ندیده اما احتمالا موتورسوار بودهاند.
مرد جوان که به نظر هنوز شوکه است، ادامه میدهد: سارا در بخش مراقبتهای ویژه بستری و از ناحیه چشم چپ دچار آسیب جدی است، بینایی او کاهش یافته و پزشکان برای بررسی آسیب باید تا زمان از بین رفتن التهاب چشم منتظر بمانند.
"علی- ع" با وجود شایعات در خصوص اسید پاشی به زنان بد حجاب، اصرار دارد نامی از همسرش برده نشود با این حال تاکید دارد که همسرش نه قربانی بد حجابی است و نه خصومت شخصی. این دو مورد را تمام آشنایانی که به ملاقات سارا آمدهاند نیز بیان میکنند.
12 درصد سوختگی! اما به گفته همسر سارا 12 درصد حیاتی. این زن جوان نیمی از صورت خود را از دست داده است و مانند چهار قربانی دیگری که خبرنگار ایسنا با آن ها گفت وگو کرده (یکی از قربانیان حاضر به انتشار مصاحبهاش نشد) و یا در جریان جنایت انجام شده بر علیه آنها قرار گرفته هنوز نمیداند قربانی چه شده است؟!
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/442876
نگرانیها از فقر، فساد و تبعيض
حال بايد به دنبال پاسخ اين پرسش بود که آسانترين و در عين حال کمهزينهترين راه براي جلوگيري از افزايش فساد و همچنين پيگيري موارد موجود چيست؟
راه حلّي منطقيتر و همچنين آسانتري که وجود دارد، نظارتهاي غيررسمي است که از سوي نهادهاي مدني و به نمايندگي از جامعه اِعمال ميشود.
همچنين نهادهاي عمومي همچون سازمانهاي مردمنهاد نيز جزئي لاينفک از جامعه مدني است که بخشي مهمّي از اين راه حل را شامل ميشود. مراقبت مطبوعات مستقل که چشم بيدار مردم در نظارت بر مسئولان و مجريان هستند؛ بهترين راهي است که هم به سرعت فساد را افشا نموده و از تعميق آن جلوگيري کرده و هم امکان رسيدگي به فساد در پيشگاه ملّت را تسهيل مينمايد. منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/442681
عابدینی: جادوگرها از من ۲۰۰ میلیون خواستند
متاسفانه حضور رمالها و جادوگرها در فوتبال ایران زیاد شده است و برخی از تیمها به جای اینکه به دنبال مسایل فنی بروند به رمالها رو آوردهاند.
فصل گذشته جادوگرها از من 200 میلیون تومان خواستند تا مثلا دعا کنند و تیم در لیگ برتر بماند و سقوط نکند و وقتی این خواسته را قبول نکردم پیامکهای تهدید آمیزی دریافت کردم.
منبع: http://www.tabnak.ir/fa/news/442641
۴ کارگر معترض «قطار شهری اهواز» اخراج شدند/ ۱۱ کارگر دیگر در انتظار
شرکت پیمانکاری کیسون، مجری ساخت قطار شهری اهواز ۴ کارگر شاغل در پروژه قطار شهری اهواز را به دلیل آنچه کارگران مدعیاند پیگیری مطالبات صنفی آنان بوده است بعد از اتمام قرار داد کاریشان اخراج کرد.
منابع خبری ایلنا در پروژه ساخت قطار شهری اهواز هویت و سابقه کار کارگران اخراجی شرکت پیمانکاری کیسون را «علی بارانی» راننده بیل مکانیکی با ۸ سال سابقه کاری «غلامرضا نوروزی» کارگرتعمیرگاه با ۵ سال سابقه کاری، «توماج بهرامی» کارگر کمک تراشکار با ۵ سال سابقه کاری و «مهدی بدوی» نیروی شاغل در بخش حراست اعلام کردند.
این منابع کارگری به ایلنا گفتهاند که شرکت پیمانکاری کیسون اسامی ۱۵ نفر از کارگران پروژه قطار شهری اهواز را که در تجمعات اخیر پی گیر مطالبات خود و سایر همکارانشان بودند در لیست اخراج قرار داده است که در مرحله نخست ۴ کارگر با وجود مستمر بودن ماهیت شغلیشان پس از خاتمه قرارداد اخراج شدهاند.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=214463
کارگران گیلانا خواستار تشکیل نهاد کارگری شدند
صبح امروز، در سی و سومین روز از آغاز اعتراضات صنفی کارگران کارخانه «کاشی گیلانا»، حدود ۱۰۰ کارگر با تجمع در سالن غذا خوری این واحد تولیدی خواستار شکل گیری «تشکل کارگری» در این واحد تولیدی شدند.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=214543
کارگران عسلویه ناکارآمدی تامین اجتماعی را جبران کردند/ جمعآوری پول درمان فرزند ۴ ساله یک همکار
کارگران و متخصصان فنی فاز ۱۷ و ۱۸ عسلویه به جبران ناکارآمدی سازمان تأمین اجتماعی در پرداخت هزینه درمان فرزند ۴ سالهی یکی از همکارانشان، خود دست به کار شدند و با جمعآوری ۲۰ میلیون تومان هزینه درمان او را تقبل کردند.
منابع خبری ایلنا در عسلویه گزارش کردهاند که فرزند ۴ ساله یکی از کارگران فاز ۱۷ و ۱۸ عسلویه که در بیمارستان بستری شده بود، به دلیل ناتوانی پدرش در تامین هزینه ۲۰ میلیون تومانی درماناش مکان معالجه نداشت اما کارگران و مهندسان فاز ۱۷ و ۱۸ عسلویه که خود نیز به صورت پروژهای و در فقدان کامل امنیت شغلی مشغول به کارند امکان معالجه او را فراهم آوردند.
بر اساس این گزارش، این کارگر داربست بند اهل چهار محال و بختیاری، بیمه شده سازمان تامین اجتماعی است اما به دلیل ناکارامدی سازمان تامین اجتماعی در تامین هزینههای درمانی، این کارگر از پس تامین هزینه ۲۰ میلیون تومانی درمان فرزند چهارسالهاش برنمیآمد.
پس از اینکه کارگران از این پیشامد مطلع شدند، کارگران، مهندسان، تکنسینها با یک همیاری جمعی، کلیه هزینههای درمان فرزند این کارگر را به بیمارستان پرداخت کردند.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=214486
تعویق دو ماه حقوق ۱۸۰ کارگر قطعات بتنی گیلان
پرداخت حقوق ۱۸۰ کارگر پیمانی کارخانه «قطعات بتنی گیلان» دو ماه به تاخیر افتاده است.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=214118
فیروز نادری از ناسا و پروژه مریخ می گوید
۱۳۹۳/۰۷/۲۴
دکتر فیروز نادری، مدیرکل اکتشافات منظومه خورشیدی در«ناسا» میهمان برنامه «گفت وگو با نامداران» بود. این گفت وگو در دو بخش انجام شده و در آن آقای نادری خاطرات ورودش به سازمان هوا - فضای آمریکا، ناسا، و طرح های کنونی این سازمان برای کاوش مریخ صحبت می کند.
فیروز نادری به مدت ۳۰ سال در سازمان ناسا و در حوزه های متفاوت کار کرده و در حال حاضر مدیرکل اکتشافات منظومه خورشیدی است. وی در پاسخ به این که چرا علاقمند به این رشته شده، گفت: «من بعد از پایان دوران دبیرستان در ایران به آمریکا آمدم که در دانشگاه تحصیل کنم و می خواستم معماری بخوانم. ولی به رشته مهندسی تغییر رشته دادم و در زمان گرفتن دکترا با ناسا آشنا شده و دیدم دو رشته کار دارد، حوزه نظامی و حوزه علمی. دوست داشتم کار علمی کنم و بعد به ناسا پیوستم.»
آقای نادری در این گفت وگوی اختصاصی با سایت وزارت خارجه آمریکا به زبان فارسی، از برنامه بعدی به مریخ گفته و خبر داد تا سال ۲۰۱۶ قرار است کاوشگر دیگری به مریخ فرستاده شود که کارش بررسی امواج زلزله در مریخ خواهد بود.
فیروز نادری در مورد هدف برنامه های مریخ در ناسا می گوید: «این برنامه قرار است به این پرسش پاسخ دهد که آیا مریخ هیچ وقت در چهار و نیم میلیارد سال سابقه اش شاهد حیات بوده یا آمادگی داشتن حیات را داسته است یا نه. و اگر آمادگی داشته، آیا زندگی و حیات روی زندگی در آن جریان داشته یا نه.»
وی در این گفت وگو می گوید: «روشی که ما توانستیم با آن لایه های زمین را بررسی کرده و بفهمیم، با کمک امواج زمین لرزه بوده است.و قدم بعدی این است که بتوانیم امواج زلزله در مریخ را هم ررسی کرده و بتوانیم درک بهتری از لایه های مریخ به دست آوریم.»
فیروز نادری همچنین در مورد ماموریت کاوشگر «کیوریاسیتی» که دو سال است روی مریخ انجام می شود گفت: « کیوریاسیتی روی یک گودال خیلی بزرگ و وسیع فرود آمده و در حال بالا رفتن و نمونه برداری از لایه هاست. چرا که هر لایه مثل برگی از کتاب تاریخ است و می توان ساختار مریخ را شناخت.»
ویدیوها از صفحه وزارت خارجه آمریکا به زبان فارسی در فیس بوک:
https://www.facebook.com/USAdarFarsi
منبع: دانش و فن فارسی RF
سهم غذا در هزینه هر خانوار ایرانی چقدر است؟
رییس سازمان غذا و داروی کشور گفت: بخش عمدهای از حیات و سلامت مردم وابسته به غذاست.
دکتر دیناروند امروز در حاشیه همایش بزرگداشت روز غذا در جمع خبرنگاران افزود : غذا یک بحث جدی در تمام دنیاست و تقریبا در بسیاری از کشورها سهم غذا از هزینه خانوار بیش از 50 درصد است که در ایران این رقم به 25 درصد میرسد.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/360871
زندگی 9 میلیون نفر در سکونتگاههای غیررسمی کشور
مشاور امور بانوان مدیر عامل شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران گفت: 9 میلیون نفر در سکونتگاه های غیر رسمی و حاشیه ای 77 شهر مطالعه شده کشور ساکن هستند.
بر اساس بررسی های انجام شده تعداد کل واحدهای مسکونی نیازمند بهسازی در سکونتگاه های غیر رسمی 1،5 میلیون واحد می باشد که برای بهسازی تدریجی این مناطق و خروج آن ها از وضعیت کنونی حدود 300 میلیارد ریال مورد نیاز است.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/360845
ماجرای دردناک دختر ایزدی
ثمیا از روزی میگوید که داعش به دهکدهشان حمله کرد. در خانه بوده که آنها هجوم آورده و او را همراه با سایر دختران جوان روستا بهزور بردهاند. همهشان را سوار اتوبوسی کردهاند. دوروز بعد او را بهعنوان هدیه به مردی در «فلوجه» دادند؛ جایی که او 25 روز را در یک اتاق به اسارت گذرانده. مرد فلوجهای از او میخواست به اسلام روی آورد و همسرش شود، اما او نمیخواست با مرد ازدواج کند. حالا ثمیا دارد میگوید که در فلوجه یکروز ناگهان صدای تیراندازی به گوش رسید و مرد داعشی بیرون دوید تا سروگوشی آب بدهد، اما فراموش کرد در را پشتسرش قفل کند. ثمیا از این فرصت استفاده کرد و همراه سمیرا، دختر دیگری که همراهش بود، گریخت. آنها در بزرگراه فلوجه دویدند تا به یک باجه تلفنعمومی رسیدند و از آنجا ثمیا با خانوادهاش تماس گرفت. یکی از بستگانش که در آن نزدیکی زندگی میکرد به کمکش شتافت و او را به بغداد رساند.
مرد داعشی هرروز به ثمیا مخدر میداده و چندینمرتبه به او تجاوز میکردهاند.
او میگوید: وقتی داعش به ما حمله کرد، مرا بهزور به اتاقی فرستادند و در را بهرویم قفل کردند و بعد پسرانم را در اتاق کناری با گلوله کشتند؛ چطور با چنین چیزی کنار بیایم؟
واگذاری مسئولیت «کاشی گیلانا» به سازمان صنعت/ بازگشت به نقطه صفر
همزمان با گذشت یک ماه از شروع اعتراضات صنفی کارگران کارخانه «کاشی گیلانا»، روز گذشته شورای تامین شهرستان رودبار سازمان صنعت، معدن و تجارت استان را متولی رسیدگی به مشکلات این واحد تولیدی و کارگرانش کرد.
به گزارش منابع خبری ایلنا در کارخانه کاشی گیلانا، شورای تامین شهرستان رودبار بعد از ظهر روز چهارشنبه (23 مهرماه) با حضور یکی از معاونان سازمان صنعت، معدن و تجارت استان گیلان در ساختمان فرمانداری رودبار تشکیل جلسه داد و تصمیم گرفت سازمان صنعت، معدن و تجارت استان گیلان متولی رسیدگی به مشکلات کارخانه کاشی گیلانا و ۳۰۰ کارگر آن شود.
بر اساس این گزارش، با معلوم شدن موضع کاررفرمای فعلی این کارخانه مبنی بر انصراف از خرید، پیگیری وضعیت کارخانه، پیدا کردن خریدار جدید، پرداخت مطالبات معوقه کارگران و... بر عهده سازمان صنعت، معدن و تجارت استان قرار گرفته است.
نماینده کارگران با بیان اینکه کارگران با وجود تعویق 16 ماه مطالبات حقوقی از سال 88 تا کنون، این روزها بلحاظ مالی در شرایط نامناسبی به سر میبرند، تاکید کرد: سازمان صنعت، معدن و تجارت باید هر چه سریعتر به وضعیت کارخانه کاشی گیلانا رسیدگی کند، چرا که طولانی شدن روند بررسی وضعیت کارخانه مشکلات کارگران را افزونتر میکند.
به گفته این کارگر کاشی گیلانا، به همین دلیل صبح پنجشنبه (۲۴ مهر ماه) کارگران شیفت صبح با تجمع در محوطه کارخانه خواستار تسریع در روند پی گیری مطالبات خود شدند.
ما به اعتراض صنفی خود برای سرعت بخشیدن به مطالباتمان در روزهای آینده همچنان ادامه خواهیم داد
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=214023
این خوراکیها سرطانزا هستند!
انواع خوراکیهای دودی مانند ماهی، برنج، گوشت، سوسیس، کالباس، سس و پنیرهای دودی حاوی موادشیمیایی مختلف ساطعشده از دود مانند هیدروکربنها هستند و میتوانند خطر ابتلا به سرطان را افزایش دهند.
ترکیبهای شیمیایی که در قسمتهای سوخته خوراکیهای کبابی یا سرخشده مانند تهدیگ، بلال، جوجه کباب، سیبزمینی سرخشده و... وجود دارد، حاوی مواد سرطانزاست و احتمال ابتلا به انواع سرطان را در مصرفکننده افزایش میدهد.
برخی شیرینکنندههای مصنوعی مانند اسپارتام حاوی ترکیبهای سرطانزا هستند و مصرف آنها نه تنها برای بیماران دیابتی مفید نیست بلکه میتواند خطر ابتلا به سرطان را هم در آنها افزایش دهد.
عادت به خوردن غذاهای چرب، سرخکردنی و پرکالری میتواند احتمال ابتلا به سرطان را در خانمها بالا ببرد.
سدیم، نیتریت، نیترات و نیتروزامین موجود در گوشتهای فرآوریشده مانند سوسیس و کالباس، آنها را به موادغذایی سرطانزا تبدیل کرده است. اگر در مصرف این خوراکیها افراط شود، احتمال ابتلا به سرطانهایی در مصرفکننده بالا میرود.
حتی اگر خوراکیهای مفیدی مانند ماهی و میگو هم درون روغن بسیار داغ و با حرارت بسیار بالا سرخ شوند، ترکیبهای سرطانزایی در آنها آزاد میشود که خطر ابتلا به انواع سرطان را بالا میبرند.
بیشتر افرادی که در مصرف چربیهای حیوانی و گوشت قرمز افراط میکنند و رژیم غذاییشان از نظر میوهها و سبزیها فقیر است، در معرض ابتلا به سرطان روده قرار دارند.
هرچه میزان مصرف گوشتهای کبابی و نیمپز در برنامه غذایی بیشتر باشد، شانس ابتلا به سرطان پروستات و پستان بیشتر خواهدشد.
افرادی كه میوه، سبزی و موادغذایی تازه و سالم در برنامه غذایی خود ندارند و اهل الکل و دخانیات هم هستند، به اندازه كافی ویتامین و موادمعدنی دریافت نمیكنند بیشتر در معرض ابتلا به سرطان مری قرار میگیرند.
شانس ابتلا به سرطان پروستات با مصرف فراوان غذاهای چرب و پرکالری تا حد قابلتوجهی بالا میرود.
احتمال افزایش ماده سمی و سرطانزای آکریلامید در اثر سرخ کردن شدید و با حرارت بالا در سیبزمینی وجود دارد.
ارتباط مستقیمی بین مصرف نوشیدنیهای الکلی و ابتلا به سرطان حنجره وجود دارد.
مصرف روغنهای جامد و هیدروژنه خطر ابتلا به سرطان را برای مصرفکننده در پی دارد.
محققان انگلیسی معتقدند افرادی که بیشتر موادغذایی شور و نمکسود استفاده میکنند، 2 برابر سایر افراد در معرض خطر ابتلا به سرطانهای دستگاه گوارش مانند سرطان معده قرار دارند.
ماهی و گوشتهای خشک و دودی حاوی نیتروزامین هستند و مصرف مداوم آنها خطر ابتلا به سرطانهای گوارشی مانند سرطان معده و روده را افزایش میدهد.
مصرف بیش از حد چربیهای حیوانی، احتمال ابتلا به سرطان را در خانمها و آقایان افزایش میدهد.
مصرف فراوان انواع خوراکیهای حاوی چربی ترانس مانند چیپس، پفک یا اسنکهای دیگر میتواند خطر ابتلا به انواع سرطان را تا حد چشمگیری بالا ببرد.
مصرف بیش از حد غذاهای تند، ترش و شور میتواند باعث از بین رفتن تدریجی دیواره داخلی معده و افزایش خطر ابتلا به سرطان معده شود.
شانس ابتلا به سرطان معده در افرادی که کمتر میوه و سبزی میخورند و در خوردن غذاهای سوخاری، دودی، کبابی، کنسروی و سرشار از نمک افراط میکنند، بیشتر از سایرین است.
دود حاصل از زغال که روی کبابهای زغالی مینشیند، حاوی مواد سرطانزایی مانند ترکیبهای معطر هیدروکربنی است و خطر ابتلا به سرطان، بهخصوص سرطانهای دستگاه گوارش را بالا میبرد.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/354835
مگس؛ حشره کثیفی که حالا ممکن است به کمک بیاید
دانشمندان نقشه کامل سلسله ژن های مگس را تهیه کرده اند و می گویند این دستاورد می تواند به کشف درمان های تازه برای بیماری های انسانی کمک کند.
مگس می تواند حامل حدود ۱۰۰ نوع بیماری از جمله یک نوع بیماری عامل کوری باشد.
تیم محققان در دانشگاه کورنل آمریکا می گویند که با مقایسه دی ان ای مگس خانگی با "مگس میوه" توانسته اند ژن هایی که مگس خانگی را در برابر بیماری هایی که ناقل آنهاست مصون می کند شناسایی کنند.
آنها همچنین یک کد ژنتیکی منحصر به فرد را که به مگس کمک می کند فضولاتی مانند مدفوع را تجزیه کند کشف کرده اند.
دکتر جف اسکات و همکارانش از کورنل به نشریه "ژنوم بیولوژی" گفتند که اطلاعات مربوط به این ژن ها می تواند برای دفع آلودگی های انسانی و بهبود محیط زیست به ما کمک کند.
مگس های خانگی در انتقال بیماری نقش فوق العاده ای دارند. آنها مرتبا با لاشه حیوانات، زباله و سایر مواد آلوده آکنده از باکتری، ویروس ها و سایر منابع بیماری در تماسند.
مگس ها هم از خیلی از غذاهایی که ما می خوریم تغذیه می کنند و چون چابک هستند فرصت زیادی برای تغذیه از خوراکی های خانگی دارند.
به عقیده کارشناسان تغذیه آنها از مواد مایع یا نیمه مایع - مثل مدفوع - تغذیه می کنند و همین دلیل اصلی حمل این همه عامل بیماری زا توسط مگس هاست.
به تغذیه بی وقفه مگس ها به این معنی است که مدفوع زیادی تولید می کنند و هرجا بیش از چند ثانیه بنشینند عوامل بیماری زا را هم با مدفوع خود دفع می کنند.
اما برخلاف انسان، این زندگی کثیف آنها را مریض نمی کند.
دکتر اسکات و تیمش کنجکاو بودند بدانند چرا چنین است و اینکه آیا ممکن است این نقطه قوت را به نفع انسان به کار برد.
آنها آرایش پایه ژن های شش مگس ماده را تعیین کردند. حجم اطلاعات جمع آوری شده ۶۹۱ مگابایت بود.
آنها سپس این را با ۱۲۳ مگابایت داده های ژنتیکی مگس میوه (Drosophila melanogaster) مقایسه کردند تا دریابند کدام بخش های دی ان ای منحصر به مگس خانگی است و باید مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد.
مگس خانگی ژن های ایمنی خیلی بیشتری از مگس میوه داشت و به علاوه ژن های ایمنی اش خیلی متنوع تر بود - تا ظاهرا بهتر بتواند در برابر عوامل بیماری زایی که حامل آنهاست محافظت شود.
منبع: دانش و فن بی بی سی فارسی
پاهای یک کارگر کارخانه چرم در داکا بنگلادش
افزایش افسردگی در زنان،افراد بیکار و ...
مجری طرح پیمایش ملی سلامت روان گفت: یافتههای پیمایش سلامت روان کشور نشان داد که افسردگی در زنان، شهرنشینان، بیکاران، افراد مطلقه یا کسانی که از یکدیگر جدا شده، اما هنوز به طور رسمی طلاق نگرفتهاند، افرادی که همسر خود را از دست دادهاند و عدهای که از وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایینی برخوردارند، به طور معناداری بیش از سایرین است.
77 درصد کل بیماران دچار افسردگی یا اساسا درمانی را دریافت نمیکنند یا اینکه از حداقل کیفیت درمان محرومند. با توجه به طولانی بودن فرآیند درمانهای روانپزشکی به ویژه افسردگی، حتی بیمارانی هم که برای درمان مراجعه و دارو دریافت میکنند نیز درمان را رها میسازند.
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/442109
مرگ یک کارگر ساختمانی بر اثر سقوط از ارتفاع ۶ متری
یک کارگر ساختمانی حین انجام کار در یک ساختمان ۲ طبقه در شهرستان لامرد سقوط کرد و جان باخت.
«هادی شیرافکن» هنگام سیمان کاری دیواره راه پله در ساختمانی واقع در شهرستان لامرد در استان فارس به دلیل رعایت نشدن اصول ایمنی تعادلش را از دست داد و از ارتفاع شش متری بر روی راه پلههای ورودی ساختمان سقوط کرد.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=213727
کشته شدن یک کارگر برقکار در سقز
کارگر یک واحد تولیدی در شهرستان سقز استان کردستان، به علت برق گرفتگی جان خود را از دست داد.
کارگر ۳۲ ساله شاغل در یک واحد تولیدی (که نامش گزارش نشده است)، در حال شستشوی دستگاه «پیکسل» بوده است.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=213701
واژه ها را به پناهگاه ببریم!
سرپرست گروه موسیقی «آرون» از لغو کنسرت این گروه در مشهد خبر داده و در یادداشتی که در ایسنا منتشر شده آورده است: از او خواسته اند لغو برنامه را با استفاده از واژه «اجرای پژوهشی» به جای کلمه «کنسرت» اطلاع دهند.
امروز یک شخص یا یک نهاد از واژه کنسرت خوشش نمی آید و فردا دیگری خود واژه موسیقی را برنمی تابد. اما چه کسی این صلاحیت را به برخی داده که دست به واژه تکانی بزنند و بگویند از چه کلمه ای خوش شان می آید و از چه کلمه ای نه؟
اوایل انقلاب آقایی به نام مصطفی داوودی رییس سازمان تربیت بدنی شد و گفت از کلمه «جام» خوشش نمی آید و بد آموزی دارد و مردم را به یاد جام شراب می اندازد.
هر چه گفتند دیوان شاعران و عارفان ما نه تنها پر از «جام» است که از « می » نیز سخن به میان آمده به خرجش نرفت که نرفت و در نتیجه «جام تخت جمشید» تبدیل شد به «مسابقات فوتبال- بزرگداشت شهدای 17 شهریور». به او گفتند می توان یاد شهیدان 17 شهریور را در همان جامی که در نهایت به تیم قهرمان اعطا می شود زنده نگاه داشت و «جام» معادل «کاپ» است و اگر نگوییم جام دست آخر به آنچه هدیه می دهیم چه بگوییم؟!
او اما با کلمه «جام» مشکل داشت و جام شد بزرگداشت. یکی دیگر در تلویزیون اعلام کرد «آگهی» مربوط به فرهنگ سرمایه داری است و ما آگاهی می دهیم و اسم آگهی را گذاشتند «پیام بازرگانی» که هنوزهم هست.
اگر تغییر کلماتی چون «بهره بانکی» به «کارمزد» یا «سود»، همچنین «رقص» به «حرکات موزون» توجیه شرعی دارد و برای کاهش حساسیت هاست معلوم نیست « کنسرت» چه ربطی به « اجرای پژوهشی» دارد و با کلمات چه کار دارند؟
کنسرت، کنسرت است. ابداع و اختراع ما هم نیست. امروز این کلمه را ممنوع می کنند و فردا لابد اگر در رمانی یکی نوشت «رفته بودم کنسرت» می گویند خط بزن و بنویس: رفته بودم اجرای پژوهشی موسیقی!
منبع: http://www.asriran.com/fa/news/360530
چطور از پوسیدگی دندان کودکان جلوگیری کنید
برای کاهش دادن احتمال پوسیدگی دندان در میان خردسالان چه می توان کرد؟
پرهیز از تنقلات و نوشیدنی های حاوی شکر و شیرینی
اداره بهداشت عمومی انگستان می گوید که یکی از دلایل اصلی پوسیدگی دندان خوردن بیش از حد نوشیدنی ها و تنقلات شیرین و دارای قند است.
در گزارش این نهاد هشدار داده شده: "اگر با این مشکل که به نوع تغذیه و روش زندگی خانواده ها مربوط می شود، برخورد جدی نشود عارضه پوسیدگی دندان در این خردسالان ادامه خواهد یافت و در مراحل بعدی زندگی آنها به یک مشکل دایمی بدل خواهد شد."
بنیاد تغذیه بریتانیا نیز در توصیه های خود می گوید که خانواده ها باید سعی کنند مواد غذایی و نوشیدنی های شیرین و حاوی قند را فقط به موقع صرف وعده های اصلی غذا محدود کنند.
این نهاد اضافه می کند:"هر چه فرزندان خردسال شما مواد غذای و نوشیدنی های دارای قند بیشتری مصرف کنند خطر پوسیدگی دندانهای آنها افزایش می یابد. توصیه دندانپزشکان این است که کودکان نباید در طول روز بیشتر از چهار بار مواد غذایی شیرین مصرف کنند."
بنیاد تغذیه بریتانیا یادآوری می کند که مواد غذایی حاوی قند مثل شیرینی، مربا، کیک، بیسکویت و بستنی را نباید به کرات به کودکان داد و خوردن آنها را باید به زمان صرف وعده های اصلی غذا محدود کرد.
این نهاد در توصیه های خود می افزاید: "میوه های خشک نیز می توانند به دندان آسیب بزنند و خوردن آنها را نیز باید به زمان صرف وعده های اصلی غذا محدود کرد."
بخش خدمات و درمان بریتانیا نیز در راهنمای خود برای خانواده ها می گوید: "به جای شیرینی و مواد حاوی قند بهتر است کودکان خود را عادت بدهید که در فاصله وعده های اصلی غذا میوه و سبزیجات خام مثل موز، نارنگی، خیار و هویج بخورند. تنقلات خوب دیگر عبارتند از نان تُست، بیسکویت برنجی و یا زرت بو داده بدون شکر و نمک."
نوشیدن آب و شیر
به کودکان خود خوردنیهای سالمی مثل نارنگی بدهیدمل ویکمن کارشناس تغذیه در دانشگاه بیرمنگهام می گوید:"آب میوه های شکرداری که برای کودکان خردسال تولید شده و به بازار می آیند اصلا برای تغذیه کودکان لازم نیست و باید از مصرف آن پرهیز کرد. بهترین نوشیدنی برای کودکان خردسال آب و شیر است."
اداره بهداشت عمومی انگستان نیز می گوید کودکان خردسال باید از نوشیدنی های شکر دار پرهیز کنند و می افزاید:" برای نوزادان شیر مادر بهترین منبع تغذیه است و برای کودکان یک تا دو ساله آب و شیر پرچرب بهترین نوشیدنی است. از سن دو سالگی به بعد نیز بهترین نوشیدنی آب و شیر کم چربی است."
نهادهای بهداشت و سلامت عمومی تاکید می کنند که برای تشویق خردسالان به خوردن مواد غذایی به هیچ وجه نباید به آنها شکر و شیرینی اضافه کرد.
کودکان را از سن یک سالگی به نوشیدن از لیوان عادت دهید.
نوشیدن نوشابه های دارای قند از بطری و یا لیوان هایی که سوراخ مکیدن دارند باعث می شود که خطر پوسیدگی دندانهای خردسالان و به خصوص دندانهای جلوی آنها افزایش یابد.
اداره بهداشت عمومی انگلستان می گوید که والدین باید از سن شش ماهگی نوزادان خود را تشویق کنند تا به جای بطری از لیوان استفاده کنند و از سن یک سالگی نوشیدن از بطری را باید متوقف کرد.
میل ویکمن کارشناس تغذیه می گوید:"حالت مطلوب این است که کودکان خردسال را از سن یک سالگی به لیوان عادت بدهیم. اما این تغییر عادت برای برخی از خردسالان و در نتیجه برای والدین آنها دشوار است چون برای کودکان خردسال معمولا بطری تاثیر آرام بخش دارد و برای والدین نیز شیوه کم دردسرتر و تمیز تری از غذا دادن به کودکان است. عادت دادن کودکان به استفاده از نی برای نوشیدن می تواند تا حدی کمک کند."
مسواک زدن دو بار در روز
بنیاد تغذیه بریتانیا توصیه می کند که همه کودکان حداقل دو بار در روز و هر بار به مدت دو دقیقه دندانهای خود را مسواک بزنند. مسواک زدن قبل از خواب به خصوص در جلوگیری از پوسیدگی دندان بسیار موثر است.
اداره بهداشت عمومی انگلستان نیز این توصیه ها را دارد:
• به محض رشد اولین دندان کودکان خود را عادت بدهید که مسواک بزنند و تا سن هفت یا هشت سالگی بر نحوه مسواک زدن آنها نظارت و دقت کنید. کودکان باید حداقل روزی دو بار دندانهای خود را مسواک بزنند و مسواک زدن قبل از خواب بسیار مهم است . باید از خمیر دندانهای حاوی فلوراید استفاده کرد.
• برای کودکان زیر سن سه سال به اندازه یک عدس خمیر دندان کافی است و از سه سالگی به بعد به اندازه یک نخود.
منبع: دانش و فن بی بی سی فارسی
حکم نهایی استیون هاوکینگ: خدایی در کار نیست
استیون هاوکینگ، کیهانشناس و فیزیکدان نظری برجسته بریتانیایی، در اظهار نظری جنجالی و جدید با قطعیت و یقین اعلام کرد که «خدایی وجود ندارد».
به گزارش وبسایت «سینت»، سابق بر این و بر پایه نوشتههای پیشین هاوکینگ تصور بر این بود که این نابغه جهان معاصر در پهنه اندیشه خود روزنهای هر چند کوچک را برای وجود نوعی الوهیت باقی گذاشته است.
با این همه، این پژوهشگر و نویسنده سرشناس اینک در اظهار نظری تازه، در گفتوگو با نشریه «ال موندو» چاپ اسپانیا تصریح کرده است که به باور وی «ال موندو حاصل پدیدههای علمی قابل توضیح است». توضیح آن که «ال موندو» در زبان اسپانیایی به معنای «جهان» است.
آقای هاوکینگ این بار آشکارتر از همیشه در پیشگاه جهانیان میگوید که پیدایش جهان هستی نتیجه اعجاز و آفرینش به دست یک وجود برتر نیست.
این کیهانشناس نابغه در بخشی از مصاحبه فوق با «ال موندو» گفت: «طبیعی است که پیش از درک دانش به خلق هستی به دست یک خداوندگار باور داشته باشیم. اما اکنون و در این عصر، دانش توضیحی مجابکنندهتر در اختیار ما قرار میدهد.»
خبرنگار «ال موندو» در ادامه باز از نظریه پیشینِ هاوکینگ در کتاب «تاریخچه مختصر زمان» مبنی بر «کمک دانش به درک اندیشه خداوندگار توسط بشر» پرسیده است.
هاوکینگ در پاسخ توضیح داد: «منظور من در آنجا این بود که اگر بر همه چیز عالم شویم، به درک اندیشه خداوند نیز نائل خواهیم آمد، با این قید که اساساً خدایی وجود داشته باشد، که این چنین نیست. من خداناباور هستم.»
هاوکینگ در ادامه افزود: «دین به معجزه باور دارد، اما چنین رخدادهایی با علم ناسازگارند.»
بهرغم باور این دانشمند پرآوازه بسیاری در سراسر جهان همچنان به وجود خدا باور دارند. برای نمونه، بسیاری با تدقیق در چشم آدمی به تفکر فرو میروند که اگر نبود وجودِ یک خداوند دانا و توانا پدید آمدن «این گلوله چربی» را چگونه میتوان از دیدگاه علمی توضیح داد.
با این همه هاوکینگ بیاعتنا به چنین نظراتی چندی بود که در عالم اندیشه به سوی اعلام حکم قاطع خود در باب نیستی خدا حرکت میکرد.
هاوکینگ - که مدیر مرکز کیهانشناسی نظری دانشگاه کمبریج در بریتانیا نیز هست - طی یک سخنرانی معروف در سال گذشته توضیح داد که جهان هستی چگونه بدون وجود خدا به وجود آمده است: «خدا پیش از این خلقت مقدس چه میکرده؟ آیا در تدارک دوزخ برای مردمی بوده که چنین پرسشهایی دارند؟»
فیزیکدان نظری بریتانیایی همچنین به «ال موندو» گفت: «به نظر من، ورای دسترس ذهن بشر هیچ بُعدی از واقعیت وجود ندارد.»
استیون هاوکینگ پیشتر در سال گذشته نیز در حاشیه اکران فیلم مستندی درباره زندگی خود گفته بود که حیات پس از مرگ «افسانه» است؛ وی در عین حال زندگی ابدی بشر را از طریق «کپی کردن مغز بر روی رایانه» ممکن دانسته بود.
این نخستین بار نیست که هاوکینگ در دنیای رسانهها حضور پیدا میکند. پیشتر کتاب او به نام «تاریخچه مختصر زمان» جزء پرفروشترینها شده است و شخص هاوکینگ نیز در سریالهای تلویزیونی «پیشتازان فضا»، «خانواده سیمپسون» و سریال کمدی «بیگبنگ تئوری» در نقش خود ظاهر شده است.
منبع: دانش و فن بی بی سی فارسی
کوبانی برای همیشه جاودانی شد
وبلاگ آموختن:شگفتا که این کوبانیان، ازچه ابتکار، شجاعت و قابلیت و جانبازی درراه خود رهایی برخوردارند! آنان که زیر آتش و کاردهای سلاخی خونریزان وخونخوارانی همانند ارتش حکومت( خلافت) اسلامی، ترس به دل راه ندادند، تاریخ چه با غرورازآنان یاد خواهد کرد! تاریخ معاصرِدو دهۀ اخیر، نمونه ای والاترو قابل ستایش ترازاین پدیده کمتربه خود دیده است. مقاومت و ایستاده گی کوبانی و دلاورانش هر چه می خواهد بشود، حتی اگر به خون و خاکستر نشانیده شود، بزرگترین، با ارزش ترین و انکارناپذیرترین اقدام انقلابی و افتخار آمیز انسان آزادی خواه، و تن ناسپار به بردگی دراین برهه ی تاریخی می باشد. کوبانی برای همیشه درحافظه تاریخی و آگاهی تاریخی و در تاریخ مبارزات رهایی بخشِ ستم رسیدگان باقی و زنده خواهد ماند. کوبانی و زنان و مردان دلاورش، نمونه ی شکوهمند و با ارزش و کم مانند انسان هایی است که مبارزه و ایستادگی را به جای تن سپاری به ستم و ذلت برگزیده است. کوبانی الگویی برای تمامی شهروندان جهان.
آموزه ای برای آنانی که از خاکستر خویش برخاسته و هویت و حرمت خویش را می جویند. کوبانی در محاصره و یک تنه، همانند قلب تپنده ی تمامی مردم ستمدیده سراسر جهان دربرابر بربریت داعشیانِ انسان ستیز و بیرحم و ارتجاعی هزاروچهارصد سال پیش، ایستاده است. کوبانی برای همیشه جاودانی شد.
آخرین عکس «ارنستو چه گوارا»
روستای «لا ایگهرا»، دهکدهای در بولیوی و نزدیک کوههای آند (٨ اکتبر ١٩٦٧ میلادی).
ارنستو چه گوارا ساعتی پس از دستگیری، با دستان بسته، در محاصره سربازان ارتش بولیوی.
ارنستو روز بعد بهرغم میل ماموران سازمان سیا و افسران آمریکایی که در دستگیری او نقش بسزایی داشتند، به دستور باریه نتوس، دیکتاتور نظامی بولیوی کشته شد.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/359845
وبلاگ آموختن: همرزمان چگوارا در کوبانی علیه جهل و سرمایه راه او را پیگیرانه ادامه میدهند. یاد همهی جانباختگان کوبانی و چگوارا گرامی باد.
واگذاری مسئولیت «کاشی گیلانا» به سازمان صنعت/ بازگشت به نقطه صفر
همزمان با گذشت یک ماه از شروع اعتراضات صنفی کارگران کارخانه «کاشی گیلانا»، روز گذشته شورای تامین شهرستان رودبار سازمان صنعت، معدن و تجارت استان را متولی رسیدگی به مشکلات این واحد تولیدی و کارگرانش کرد.
به گزارش منابع خبری ایلنا در کارخانه کاشی گیلانا، شورای تامین شهرستان رودبار بعد از ظهر روز چهارشنبه (23 مهرماه) با حضور یکی از معاونان سازمان صنعت، معدن و تجارت استان گیلان در ساختمان فرمانداری رودبار تشکیل جلسه داد و تصمیم گرفت سازمان صنعت، معدن و تجارت استان گیلان متولی رسیدگی به مشکلات کارخانه کاشی گیلانا و ۳۰۰ کارگر آن شود.
بر اساس این گزارش، با معلوم شدن موضع کاررفرمای فعلی این کارخانه مبنی بر انصراف از خرید، پیگیری وضعیت کارخانه، پیدا کردن خریدار جدید، پرداخت مطالبات معوقه کارگران و... بر عهده سازمان صنعت، معدن و تجارت استان قرار گرفته است.
نماینده کارگران با بیان اینکه کارگران با وجود تعویق 16 ماه مطالبات حقوقی از سال 88 تا کنون، این روزها بلحاظ مالی در شرایط نامناسبی به سر میبرند، تاکید کرد: سازمان صنعت، معدن و تجارت باید هر چه سریعتر به وضعیت کارخانه کاشی گیلانا رسیدگی کند، چرا که طولانی شدن روند بررسی وضعیت کارخانه مشکلات کارگران را افزونتر میکند.
به گفته این کارگر کاشی گیلانا، به همین دلیل صبح پنجشنبه (۲۴ مهر ماه) کارگران شیفت صبح با تجمع در محوطه کارخانه خواستار تسریع در روند پی گیری مطالبات خود شدند.
ما به اعتراض صنفی خود برای سرعت بخشیدن به مطالباتمان در روزهای آینده همچنان ادامه خواهیم داد
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=214023
این خوراکیها سرطانزا هستند!
انواع خوراکیهای دودی مانند ماهی، برنج، گوشت، سوسیس، کالباس، سس و پنیرهای دودی حاوی موادشیمیایی مختلف ساطعشده از دود مانند هیدروکربنها هستند و میتوانند خطر ابتلا به سرطان را افزایش دهند.
ترکیبهای شیمیایی که در قسمتهای سوخته خوراکیهای کبابی یا سرخشده مانند تهدیگ، بلال، جوجه کباب، سیبزمینی سرخشده و... وجود دارد، حاوی مواد سرطانزاست و احتمال ابتلا به انواع سرطان را در مصرفکننده افزایش میدهد.
برخی شیرینکنندههای مصنوعی مانند اسپارتام حاوی ترکیبهای سرطانزا هستند و مصرف آنها نه تنها برای بیماران دیابتی مفید نیست بلکه میتواند خطر ابتلا به سرطان را هم در آنها افزایش دهد.
عادت به خوردن غذاهای چرب، سرخکردنی و پرکالری میتواند احتمال ابتلا به سرطان را در خانمها بالا ببرد.
سدیم، نیتریت، نیترات و نیتروزامین موجود در گوشتهای فرآوریشده مانند سوسیس و کالباس، آنها را به موادغذایی سرطانزا تبدیل کرده است. اگر در مصرف این خوراکیها افراط شود، احتمال ابتلا به سرطانهایی در مصرفکننده بالا میرود.
حتی اگر خوراکیهای مفیدی مانند ماهی و میگو هم درون روغن بسیار داغ و با حرارت بسیار بالا سرخ شوند، ترکیبهای سرطانزایی در آنها آزاد میشود که خطر ابتلا به انواع سرطان را بالا میبرند.
بیشتر افرادی که در مصرف چربیهای حیوانی و گوشت قرمز افراط میکنند و رژیم غذاییشان از نظر میوهها و سبزیها فقیر است، در معرض ابتلا به سرطان روده قرار دارند.
هرچه میزان مصرف گوشتهای کبابی و نیمپز در برنامه غذایی بیشتر باشد، شانس ابتلا به سرطان پروستات و پستان بیشتر خواهدشد.
افرادی كه میوه، سبزی و موادغذایی تازه و سالم در برنامه غذایی خود ندارند و اهل الکل و دخانیات هم هستند، به اندازه كافی ویتامین و موادمعدنی دریافت نمیكنند بیشتر در معرض ابتلا به سرطان مری قرار میگیرند.
شانس ابتلا به سرطان پروستات با مصرف فراوان غذاهای چرب و پرکالری تا حد قابلتوجهی بالا میرود.
احتمال افزایش ماده سمی و سرطانزای آکریلامید در اثر سرخ کردن شدید و با حرارت بالا در سیبزمینی وجود دارد.
ارتباط مستقیمی بین مصرف نوشیدنیهای الکلی و ابتلا به سرطان حنجره وجود دارد.
مصرف روغنهای جامد و هیدروژنه خطر ابتلا به سرطان را برای مصرفکننده در پی دارد.
محققان انگلیسی معتقدند افرادی که بیشتر موادغذایی شور و نمکسود استفاده میکنند، 2 برابر سایر افراد در معرض خطر ابتلا به سرطانهای دستگاه گوارش مانند سرطان معده قرار دارند.
ماهی و گوشتهای خشک و دودی حاوی نیتروزامین هستند و مصرف مداوم آنها خطر ابتلا به سرطانهای گوارشی مانند سرطان معده و روده را افزایش میدهد.
مصرف بیش از حد چربیهای حیوانی، احتمال ابتلا به سرطان را در خانمها و آقایان افزایش میدهد.
مصرف فراوان انواع خوراکیهای حاوی چربی ترانس مانند چیپس، پفک یا اسنکهای دیگر میتواند خطر ابتلا به انواع سرطان را تا حد چشمگیری بالا ببرد.
مصرف بیش از حد غذاهای تند، ترش و شور میتواند باعث از بین رفتن تدریجی دیواره داخلی معده و افزایش خطر ابتلا به سرطان معده شود.
شانس ابتلا به سرطان معده در افرادی که کمتر میوه و سبزی میخورند و در خوردن غذاهای سوخاری، دودی، کبابی، کنسروی و سرشار از نمک افراط میکنند، بیشتر از سایرین است.
دود حاصل از زغال که روی کبابهای زغالی مینشیند، حاوی مواد سرطانزایی مانند ترکیبهای معطر هیدروکربنی است و خطر ابتلا به سرطان، بهخصوص سرطانهای دستگاه گوارش را بالا میبرد.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/354835
مگس؛ حشره کثیفی که حالا ممکن است به کمک بیاید
دانشمندان نقشه کامل سلسله ژن های مگس را تهیه کرده اند و می گویند این دستاورد می تواند به کشف درمان های تازه برای بیماری های انسانی کمک کند.
مگس می تواند حامل حدود ۱۰۰ نوع بیماری از جمله یک نوع بیماری عامل کوری باشد.
تیم محققان در دانشگاه کورنل آمریکا می گویند که با مقایسه دی ان ای مگس خانگی با "مگس میوه" توانسته اند ژن هایی که مگس خانگی را در برابر بیماری هایی که ناقل آنهاست مصون می کند شناسایی کنند.
آنها همچنین یک کد ژنتیکی منحصر به فرد را که به مگس کمک می کند فضولاتی مانند مدفوع را تجزیه کند کشف کرده اند.
دکتر جف اسکات و همکارانش از کورنل به نشریه "ژنوم بیولوژی" گفتند که اطلاعات مربوط به این ژن ها می تواند برای دفع آلودگی های انسانی و بهبود محیط زیست به ما کمک کند.
مگس های خانگی در انتقال بیماری نقش فوق العاده ای دارند. آنها مرتبا با لاشه حیوانات، زباله و سایر مواد آلوده آکنده از باکتری، ویروس ها و سایر منابع بیماری در تماسند.
مگس ها هم از خیلی از غذاهایی که ما می خوریم تغذیه می کنند و چون چابک هستند فرصت زیادی برای تغذیه از خوراکی های خانگی دارند.
به عقیده کارشناسان تغذیه آنها از مواد مایع یا نیمه مایع - مثل مدفوع - تغذیه می کنند و همین دلیل اصلی حمل این همه عامل بیماری زا توسط مگس هاست.
به تغذیه بی وقفه مگس ها به این معنی است که مدفوع زیادی تولید می کنند و هرجا بیش از چند ثانیه بنشینند عوامل بیماری زا را هم با مدفوع خود دفع می کنند.
اما برخلاف انسان، این زندگی کثیف آنها را مریض نمی کند.
دکتر اسکات و تیمش کنجکاو بودند بدانند چرا چنین است و اینکه آیا ممکن است این نقطه قوت را به نفع انسان به کار برد.
آنها آرایش پایه ژن های شش مگس ماده را تعیین کردند. حجم اطلاعات جمع آوری شده ۶۹۱ مگابایت بود.
آنها سپس این را با ۱۲۳ مگابایت داده های ژنتیکی مگس میوه (Drosophila melanogaster) مقایسه کردند تا دریابند کدام بخش های دی ان ای منحصر به مگس خانگی است و باید مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد.
مگس خانگی ژن های ایمنی خیلی بیشتری از مگس میوه داشت و به علاوه ژن های ایمنی اش خیلی متنوع تر بود - تا ظاهرا بهتر بتواند در برابر عوامل بیماری زایی که حامل آنهاست محافظت شود.
منبع: دانش و فن بی بی سی فارسی
پاهای یک کارگر کارخانه چرم در داکا بنگلادش
افزایش افسردگی در زنان،افراد بیکار و ...
مجری طرح پیمایش ملی سلامت روان گفت: یافتههای پیمایش سلامت روان کشور نشان داد که افسردگی در زنان، شهرنشینان، بیکاران، افراد مطلقه یا کسانی که از یکدیگر جدا شده، اما هنوز به طور رسمی طلاق نگرفتهاند، افرادی که همسر خود را از دست دادهاند و عدهای که از وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایینی برخوردارند، به طور معناداری بیش از سایرین است.
77 درصد کل بیماران دچار افسردگی یا اساسا درمانی را دریافت نمیکنند یا اینکه از حداقل کیفیت درمان محرومند. با توجه به طولانی بودن فرآیند درمانهای روانپزشکی به ویژه افسردگی، حتی بیمارانی هم که برای درمان مراجعه و دارو دریافت میکنند نیز درمان را رها میسازند.
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/442109
مرگ یک کارگر ساختمانی بر اثر سقوط از ارتفاع ۶ متری
یک کارگر ساختمانی حین انجام کار در یک ساختمان ۲ طبقه در شهرستان لامرد سقوط کرد و جان باخت.
«هادی شیرافکن» هنگام سیمان کاری دیواره راه پله در ساختمانی واقع در شهرستان لامرد در استان فارس به دلیل رعایت نشدن اصول ایمنی تعادلش را از دست داد و از ارتفاع شش متری بر روی راه پلههای ورودی ساختمان سقوط کرد.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=213727
کشته شدن یک کارگر برقکار در سقز
کارگر یک واحد تولیدی در شهرستان سقز استان کردستان، به علت برق گرفتگی جان خود را از دست داد.
کارگر ۳۲ ساله شاغل در یک واحد تولیدی (که نامش گزارش نشده است)، در حال شستشوی دستگاه «پیکسل» بوده است.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=213701
واژه ها را به پناهگاه ببریم!
سرپرست گروه موسیقی «آرون» از لغو کنسرت این گروه در مشهد خبر داده و در یادداشتی که در ایسنا منتشر شده آورده است: از او خواسته اند لغو برنامه را با استفاده از واژه «اجرای پژوهشی» به جای کلمه «کنسرت» اطلاع دهند.
امروز یک شخص یا یک نهاد از واژه کنسرت خوشش نمی آید و فردا دیگری خود واژه موسیقی را برنمی تابد. اما چه کسی این صلاحیت را به برخی داده که دست به واژه تکانی بزنند و بگویند از چه کلمه ای خوش شان می آید و از چه کلمه ای نه؟
اوایل انقلاب آقایی به نام مصطفی داوودی رییس سازمان تربیت بدنی شد و گفت از کلمه «جام» خوشش نمی آید و بد آموزی دارد و مردم را به یاد جام شراب می اندازد.
هر چه گفتند دیوان شاعران و عارفان ما نه تنها پر از «جام» است که از « می » نیز سخن به میان آمده به خرجش نرفت که نرفت و در نتیجه «جام تخت جمشید» تبدیل شد به «مسابقات فوتبال- بزرگداشت شهدای 17 شهریور». به او گفتند می توان یاد شهیدان 17 شهریور را در همان جامی که در نهایت به تیم قهرمان اعطا می شود زنده نگاه داشت و «جام» معادل «کاپ» است و اگر نگوییم جام دست آخر به آنچه هدیه می دهیم چه بگوییم؟!
او اما با کلمه «جام» مشکل داشت و جام شد بزرگداشت. یکی دیگر در تلویزیون اعلام کرد «آگهی» مربوط به فرهنگ سرمایه داری است و ما آگاهی می دهیم و اسم آگهی را گذاشتند «پیام بازرگانی» که هنوزهم هست.
اگر تغییر کلماتی چون «بهره بانکی» به «کارمزد» یا «سود»، همچنین «رقص» به «حرکات موزون» توجیه شرعی دارد و برای کاهش حساسیت هاست معلوم نیست « کنسرت» چه ربطی به « اجرای پژوهشی» دارد و با کلمات چه کار دارند؟
کنسرت، کنسرت است. ابداع و اختراع ما هم نیست. امروز این کلمه را ممنوع می کنند و فردا لابد اگر در رمانی یکی نوشت «رفته بودم کنسرت» می گویند خط بزن و بنویس: رفته بودم اجرای پژوهشی موسیقی!
منبع: http://www.asriran.com/fa/news/360530
چطور از پوسیدگی دندان کودکان جلوگیری کنید
برای کاهش دادن احتمال پوسیدگی دندان در میان خردسالان چه می توان کرد؟
پرهیز از تنقلات و نوشیدنی های حاوی شکر و شیرینی
اداره بهداشت عمومی انگستان می گوید که یکی از دلایل اصلی پوسیدگی دندان خوردن بیش از حد نوشیدنی ها و تنقلات شیرین و دارای قند است.
در گزارش این نهاد هشدار داده شده: "اگر با این مشکل که به نوع تغذیه و روش زندگی خانواده ها مربوط می شود، برخورد جدی نشود عارضه پوسیدگی دندان در این خردسالان ادامه خواهد یافت و در مراحل بعدی زندگی آنها به یک مشکل دایمی بدل خواهد شد."
بنیاد تغذیه بریتانیا نیز در توصیه های خود می گوید که خانواده ها باید سعی کنند مواد غذایی و نوشیدنی های شیرین و حاوی قند را فقط به موقع صرف وعده های اصلی غذا محدود کنند.
این نهاد اضافه می کند:"هر چه فرزندان خردسال شما مواد غذای و نوشیدنی های دارای قند بیشتری مصرف کنند خطر پوسیدگی دندانهای آنها افزایش می یابد. توصیه دندانپزشکان این است که کودکان نباید در طول روز بیشتر از چهار بار مواد غذایی شیرین مصرف کنند."
بنیاد تغذیه بریتانیا یادآوری می کند که مواد غذایی حاوی قند مثل شیرینی، مربا، کیک، بیسکویت و بستنی را نباید به کرات به کودکان داد و خوردن آنها را باید به زمان صرف وعده های اصلی غذا محدود کرد.
این نهاد در توصیه های خود می افزاید: "میوه های خشک نیز می توانند به دندان آسیب بزنند و خوردن آنها را نیز باید به زمان صرف وعده های اصلی غذا محدود کرد."
بخش خدمات و درمان بریتانیا نیز در راهنمای خود برای خانواده ها می گوید: "به جای شیرینی و مواد حاوی قند بهتر است کودکان خود را عادت بدهید که در فاصله وعده های اصلی غذا میوه و سبزیجات خام مثل موز، نارنگی، خیار و هویج بخورند. تنقلات خوب دیگر عبارتند از نان تُست، بیسکویت برنجی و یا زرت بو داده بدون شکر و نمک."
نوشیدن آب و شیر
به کودکان خود خوردنیهای سالمی مثل نارنگی بدهیدمل ویکمن کارشناس تغذیه در دانشگاه بیرمنگهام می گوید:"آب میوه های شکرداری که برای کودکان خردسال تولید شده و به بازار می آیند اصلا برای تغذیه کودکان لازم نیست و باید از مصرف آن پرهیز کرد. بهترین نوشیدنی برای کودکان خردسال آب و شیر است."
اداره بهداشت عمومی انگستان نیز می گوید کودکان خردسال باید از نوشیدنی های شکر دار پرهیز کنند و می افزاید:" برای نوزادان شیر مادر بهترین منبع تغذیه است و برای کودکان یک تا دو ساله آب و شیر پرچرب بهترین نوشیدنی است. از سن دو سالگی به بعد نیز بهترین نوشیدنی آب و شیر کم چربی است."
نهادهای بهداشت و سلامت عمومی تاکید می کنند که برای تشویق خردسالان به خوردن مواد غذایی به هیچ وجه نباید به آنها شکر و شیرینی اضافه کرد.
کودکان را از سن یک سالگی به نوشیدن از لیوان عادت دهید.
نوشیدن نوشابه های دارای قند از بطری و یا لیوان هایی که سوراخ مکیدن دارند باعث می شود که خطر پوسیدگی دندانهای خردسالان و به خصوص دندانهای جلوی آنها افزایش یابد.
اداره بهداشت عمومی انگلستان می گوید که والدین باید از سن شش ماهگی نوزادان خود را تشویق کنند تا به جای بطری از لیوان استفاده کنند و از سن یک سالگی نوشیدن از بطری را باید متوقف کرد.
میل ویکمن کارشناس تغذیه می گوید:"حالت مطلوب این است که کودکان خردسال را از سن یک سالگی به لیوان عادت بدهیم. اما این تغییر عادت برای برخی از خردسالان و در نتیجه برای والدین آنها دشوار است چون برای کودکان خردسال معمولا بطری تاثیر آرام بخش دارد و برای والدین نیز شیوه کم دردسرتر و تمیز تری از غذا دادن به کودکان است. عادت دادن کودکان به استفاده از نی برای نوشیدن می تواند تا حدی کمک کند."
مسواک زدن دو بار در روز
بنیاد تغذیه بریتانیا توصیه می کند که همه کودکان حداقل دو بار در روز و هر بار به مدت دو دقیقه دندانهای خود را مسواک بزنند. مسواک زدن قبل از خواب به خصوص در جلوگیری از پوسیدگی دندان بسیار موثر است.
اداره بهداشت عمومی انگلستان نیز این توصیه ها را دارد:
• به محض رشد اولین دندان کودکان خود را عادت بدهید که مسواک بزنند و تا سن هفت یا هشت سالگی بر نحوه مسواک زدن آنها نظارت و دقت کنید. کودکان باید حداقل روزی دو بار دندانهای خود را مسواک بزنند و مسواک زدن قبل از خواب بسیار مهم است . باید از خمیر دندانهای حاوی فلوراید استفاده کرد.
• برای کودکان زیر سن سه سال به اندازه یک عدس خمیر دندان کافی است و از سه سالگی به بعد به اندازه یک نخود.
منبع: دانش و فن بی بی سی فارسی
آخرین عکس «ارنستو چه گوارا»
روستای «لا ایگهرا»، دهکدهای در بولیوی و نزدیک کوههای آند (٨ اکتبر ١٩٦٧ میلادی).
ارنستو چه گوارا ساعتی پس از دستگیری، با دستان بسته، در محاصره سربازان ارتش بولیوی.
ارنستو روز بعد بهرغم میل ماموران سازمان سیا و افسران آمریکایی که در دستگیری او نقش بسزایی داشتند، به دستور باریه نتوس، دیکتاتور نظامی بولیوی کشته شد.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/359845
وبلاگ آموختن: همرزمان چگوارا در کوبانی علیه جهل و سرمایه راه او را پیگیرانه ادامه میدهند. یاد همهی جانباختگان کوبانی و چگوارا گرامی باد.
حکم نهایی استیون هاوکینگ: خدایی در کار نیست
استیون هاوکینگ، کیهانشناس و فیزیکدان نظری برجسته بریتانیایی، در اظهار نظری جنجالی و جدید با قطعیت و یقین اعلام کرد که «خدایی وجود ندارد».
به گزارش وبسایت «سینت»، سابق بر این و بر پایه نوشتههای پیشین هاوکینگ تصور بر این بود که این نابغه جهان معاصر در پهنه اندیشه خود روزنهای هر چند کوچک را برای وجود نوعی الوهیت باقی گذاشته است.
با این همه، این پژوهشگر و نویسنده سرشناس اینک در اظهار نظری تازه، در گفتوگو با نشریه «ال موندو» چاپ اسپانیا تصریح کرده است که به باور وی «ال موندو حاصل پدیدههای علمی قابل توضیح است». توضیح آن که «ال موندو» در زبان اسپانیایی به معنای «جهان» است.
آقای هاوکینگ این بار آشکارتر از همیشه در پیشگاه جهانیان میگوید که پیدایش جهان هستی نتیجه اعجاز و آفرینش به دست یک وجود برتر نیست.
این کیهانشناس نابغه در بخشی از مصاحبه فوق با «ال موندو» گفت: «طبیعی است که پیش از درک دانش به خلق هستی به دست یک خداوندگار باور داشته باشیم. اما اکنون و در این عصر، دانش توضیحی مجابکنندهتر در اختیار ما قرار میدهد.»
خبرنگار «ال موندو» در ادامه باز از نظریه پیشینِ هاوکینگ در کتاب «تاریخچه مختصر زمان» مبنی بر «کمک دانش به درک اندیشه خداوندگار توسط بشر» پرسیده است.
هاوکینگ در پاسخ توضیح داد: «منظور من در آنجا این بود که اگر بر همه چیز عالم شویم، به درک اندیشه خداوند نیز نائل خواهیم آمد، با این قید که اساساً خدایی وجود داشته باشد، که این چنین نیست. من خداناباور هستم.»
هاوکینگ در ادامه افزود: «دین به معجزه باور دارد، اما چنین رخدادهایی با علم ناسازگارند.»
بهرغم باور این دانشمند پرآوازه بسیاری در سراسر جهان همچنان به وجود خدا باور دارند. برای نمونه، بسیاری با تدقیق در چشم آدمی به تفکر فرو میروند که اگر نبود وجودِ یک خداوند دانا و توانا پدید آمدن «این گلوله چربی» را چگونه میتوان از دیدگاه علمی توضیح داد.
با این همه هاوکینگ بیاعتنا به چنین نظراتی چندی بود که در عالم اندیشه به سوی اعلام حکم قاطع خود در باب نیستی خدا حرکت میکرد.
هاوکینگ - که مدیر مرکز کیهانشناسی نظری دانشگاه کمبریج در بریتانیا نیز هست - طی یک سخنرانی معروف در سال گذشته توضیح داد که جهان هستی چگونه بدون وجود خدا به وجود آمده است: «خدا پیش از این خلقت مقدس چه میکرده؟ آیا در تدارک دوزخ برای مردمی بوده که چنین پرسشهایی دارند؟»
فیزیکدان نظری بریتانیایی همچنین به «ال موندو» گفت: «به نظر من، ورای دسترس ذهن بشر هیچ بُعدی از واقعیت وجود ندارد.»
استیون هاوکینگ پیشتر در سال گذشته نیز در حاشیه اکران فیلم مستندی درباره زندگی خود گفته بود که حیات پس از مرگ «افسانه» است؛ وی در عین حال زندگی ابدی بشر را از طریق «کپی کردن مغز بر روی رایانه» ممکن دانسته بود.
این نخستین بار نیست که هاوکینگ در دنیای رسانهها حضور پیدا میکند. پیشتر کتاب او به نام «تاریخچه مختصر زمان» جزء پرفروشترینها شده است و شخص هاوکینگ نیز در سریالهای تلویزیونی «پیشتازان فضا»، «خانواده سیمپسون» و سریال کمدی «بیگبنگ تئوری» در نقش خود ظاهر شده است.
منبع: دانش و فن بی بی سی فارسی
کوبانی برای همیشه جاودانی شد
وبلاگ آموختن:شگفتا که این کوبانیان، ازچه ابتکار، شجاعت و قابلیت و جانبازی درراه خود رهایی برخوردارند! آنان که زیر آتش و کاردهای سلاخی خونریزان وخونخوارانی همانند ارتش حکومت( خلافت) اسلامی، ترس به دل راه ندادند، تاریخ چه با غرورازآنان یاد خواهد کرد! تاریخ معاصرِدو دهۀ اخیر، نمونه ای والاترو قابل ستایش ترازاین پدیده کمتربه خود دیده است. مقاومت و ایستاده گی کوبانی و دلاورانش هر چه می خواهد بشود، حتی اگر به خون و خاکستر نشانیده شود، بزرگترین، با ارزش ترین و انکارناپذیرترین اقدام انقلابی و افتخار آمیز انسان آزادی خواه، و تن ناسپار به بردگی دراین برهه ی تاریخی می باشد. کوبانی برای همیشه درحافظه تاریخی و آگاهی تاریخی و در تاریخ مبارزات رهایی بخشِ ستم رسیدگان باقی و زنده خواهد ماند. کوبانی و زنان و مردان دلاورش، نمونه ی شکوهمند و با ارزش و کم مانند انسان هایی است که مبارزه و ایستادگی را به جای تن سپاری به ستم و ذلت برگزیده است. کوبانی الگویی برای تمامی شهروندان جهان.
آموزه ای برای آنانی که از خاکستر خویش برخاسته و هویت و حرمت خویش را می جویند. کوبانی در محاصره و یک تنه، همانند قلب تپنده ی تمامی مردم ستمدیده سراسر جهان دربرابر بربریت داعشیانِ انسان ستیز و بیرحم و ارتجاعی هزاروچهارصد سال پیش، ایستاده است. کوبانی برای همیشه جاودانی شد.
اقتصاد سياسي به زبان ساده(43)
رابطه قيمت با عرضه و تقاضا
قبلا" گفتيم که قيمت يا ارزش هر کالايي از روي مقدار کاري که براي توليد آن لازم است، تعيين ميشود. يعني ارزش هر کالا عبارت است از مقدار کار اجتماعا" لازم براي توليد آن کالا. اما واقعيت اين است که در هر جامعهاي که شيوه توليد سرمايهداري برقرار باشد، بحرانها، بينظميها، زياد و کم شدن کالاها و غيره جزء لاينفک اين شيوه توليد است که بر قيمتها تاثير ميگذارد.
بنابراين آنچه که در بالا در مورد تعريف قيمت کالاها بيان نموديم، مربوط به جوامعي است که اقتصادش در حال تعادل باشد. در غير اين صورت قيمت کالاها هميشه بيشتر يا کمتر از آن چيزي است که واقعا" بايد باشد.
زياد و کم شدن کالاهاي توليدي در سطح جامعه، سبب ميگردد که قيمت اصلي و پايهي کالا، زياد و کم شود. مثلا" قيمت کالايي 20 هزار تومان است اگر تقاضا براي آن کالا زياد و عرضهي آن کم باشد، قيمت از 20 هزار تومان بيشتر خواهد شد و اگر عرضهي کالا زياد باشد و خريداري کمي (تقاضا) داشته باشد، قيمت آن کالاها به زير 20 هزار تومان خواهد رسيد.
برخي عقيده دارند که قيمت کالاها، عرضه و تقاضا تعيين ميکند در حالي که در واقع چنين نيست. شايد تبليغات تلويزيونهاي ماهوارهاي را ديده باشيد که در شرايط بحران اقتصادي که با تورم کالا روبرو هستند و قاعدتا" بايد قيمت کالاهايشان را پايين بياورند (با وجود تقاضاي کم) اما آنها اين کار را به ظاهر انجام نميدهند ولي در عمل مجبور به انجام آن هستند به طوري که در اينگونه تبليغات خودرو فرضا" اعلام ميکنند که قيمت خودرو ما 12هزار يورو است که شما يک خودرو را بخريد و يک خودرو ديگر را هم جايزه به شما ميدهيم.
عرضه و تقاضا قيمت کالا را تعيين نميکند. بلکه هزينهي توليد (مجموع کار اجتماعا" لازم) قيمت کالا را تعيين ميکند.
"قيمت اگر چه ممکن است در نتيجهي تاثيرات عرضه و تقاضا تغيير کند، اما آنچه زير تاثير عرضه و تقاضا قرار دارد تغييرات قيمت است نه خود آن1."
از مطالب بالا نتيجه ميگيريم که قيمت فروش کالاها با ارزش واقعي آنها با هم تفاوت دارد. اگر عرضه يعني مقدار کالاها و تقاضا يعني تعداد مشتري يا خريدار، يکي باشند، قيمت و ارزش واقعي کالاها، چندان فرقي نخواهند داشت. اما اگر عرضه زياد و تقاضا کم و يا عرضه کم و تقاضا زياد باشد، قيمت بالاتر و يا پايينتر از ارزش واقعي همان کالاها خواهد بود.
ادامه دارد
1 - استادنيچنکو / نظام پولي بينالمللي و بحران مالي جهاني/ ترجمه ناصر زرافشان ص 15 چاپ اول 1389 انتشارات آزادمهر
آوارگان کرد سوری در مرز ترکیه
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/358504
وبلاگ آموختن: همهی دختران، پسران، مردان و زنان که توانایی مبارزه با مرتجعین داعش دارند در کوبانی از وجود و هستی خود مقاومت دلیرانهای را به راه انداختهاند. مبارزه و مقاومتی که نه تنها درس بزرگ چگونه زیستن را به آنها میآموزد، بلکه برای همهی مردم تحت ستم جهان نیز آموزنده است.
مبارزان کوبانی همه گی نیروهای داوطلبی هستند که برای دفاع از زنده گی و هستی اجتماعی خود و شلیک به عفونت تمام قد ارتجاع جهانی و منطقه یی مسلح شده اند و به یک اعتبار واقعی کوبانی نماد واقعی میلیشای مردمی است.
نبرد در کوبانی ، نبردی طبقاتی بین کار و سرمایه نیست. اما نبرد طبقاتی بین انسانیت و بربریت است. نبرد بین جامعه مدنی با وحشیگری و مرتجعین عقبمانده از تاریخ اجتماعی است.
آنان که مسلح شده اند همه گی به اردوی زحمت و کار تعلق دارند و داعش نیز نماد و نماینده ی بربریت و جهل دولتهای مرتجع منطقه با چراغ سبز آمریکا است.
همان طور که خودشان میگویند این نبرد می تواند تداعی گر جان فشانی های مردم استالین گراد باشد.
نبرد در کوبانی پیکار برای مرگ و زنده گی است . نبردی که یک سوی آن هستی اجتماعی مردمی متحد را شکل می دهد که برای جامعه یی آزاد و سکولار می جنگند و سوی دیگرش را تصاویر متعفنی از جهاد نکاح و تبهکاری تاریخ منقضی نقش می زند. نبردی برای پیوستن به جبهه ی زنان و مردان شاد و گسست از توحش داعش!
کم ترین دست آورد پیروزی این نبرد شکست جبهه ی بربریت است .
کوبانی انتخاب میان زنده گی و مرگ است.
شکست کوبانی ، شکست هستی اجتماعی مردم ستم دیده یی است که متحد و یک پارچه علیه ارتجاع و توحش و بربریت به پا خاسته اند .
خسروگلسرخی، شورشی آرمانخواه
روز ۱۰مهر۱۳۵۲ سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) اعلام کرد ۱۲نفر را که برای انجام سوءقصد علیه خانواده سلطنتی برنامهریزی کرده بودند، بازداشت کرده است؛ بازداشتی که بعد از 40سال با دفاعیات خسرو گلسرخی در دادگاه همچنان پر از ابهام و در عین حال جذاب است. دفاعیات گلسرخی در دادگاهی نمایشی قرار بود برگ برنده حکومت پهلوی باشد، اما در نهایت باید پذیرفت تنها برنده آن دادگاه، گلسرخی بود.
بازداشتشدگان که شامل گروهی از روزنامهنگاران و چهرههای فرهنگی بودند، به اتهام تلاش برای ترور شاه و ربودن فرح و ولیعهد بازداشت شدند. اطلاعیه ساواک این افراد را شامل طیفور بطحایی، خسرو گلسرخی، کرامتالله دانشیان، عباسعلی سماکار، رضا علامهزاده، رحمتالله جمشیدی، شکوه فرهنگرازی، ابراهیم فرهنگرازی، مریم اتحادیه، مرتضی سیاهپوش، منوچهر مقدمسلیمی و فرهاد قیصری که دارای زیربنای فکری مارکسیستی هستند، معرفی میکرد. اما از همه عجیبتر این بود: چرا گلسرخی که نه با سایر اعضای گروه که مدتی قبل بازداشت شده بود، نامش در کنار این بازداشتشدگان بیان شد و چرا در این میان او بود که بههمراه کرامتالله دانشیان به اعدام محکوم شد؟
خسرو گلسرخی، شاعر و نویسنده، روز دوم بهمن 1322 در شهر رشت متولد شد. پدرش قدیر گلسرخی و مادرش شمسالشریعه وحیدخورگامی، هردو از روشنفکران و آزادیخواهان گیلان بودند. در حالی که کمتر از پنجسال داشت، پدر را از دست داد و بعد از مرگ پدر، مادرش، خسرو و برادر دوسالهاش فرهاد را نزد پدربزرگشان حاجشیخ محمد وحید که در قم میزیست برد. پدربزرگ مرد مبارزی بود که در کنار میرزاکوچکخان جنگلی در نهضت جنگل جنگیده بود و بالطبع هنوز هم همان روحیه مبارزه در وجودش بود. خسرو در خانه پدربزرگ تعلیم دید و تحتتاثیر نظرات او قرار گرفت و حتی شعرهایی بهنام جنگلیها و دامون را در این رابطه سرود (دامون به معنی پناهگاه و انبوهی سیاهی جنگل است). در سال1341 پدربزرگش فوت کرد و آن زمان خسرو دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در مدارس حکیم سنایی و حکیم نظامی به پایان رسانده بود و بعد از فوت پدربزرگش باید چرخ معاش خانواده را میگرداند. او و برادرش فرهاد به تهران عزیمت کردند و در خانهای کوچک در محله امینحضور سکنا گزیدند. او روزها کار میکرد و شبها درس میخواند. خسرو در این سالها از ادبیات غافل نبود و طی اینسالها اشعار و مقالات و نقدهای بسیار بر آثار ادبی از سوی او با نامهای غیرواقعی و مستعاری چون دامون - خ، گ- بابک رستگار- افشین راد و خسرو کاتوزیان به چاپ رسید. در این زمان گلسرخی، با آموختن زبان فرانسه بهطور کامل و زبان انگلیسی در دوره دانشگاهی، دست به ترجمههای ادبی نیز میزد.
کار جدی او در شعر از سال45 شروع شد. در سال48 در حالی که سردبیر بخش هنری کیهان بود با عاطفه گرگین، شاعر و نویسنده همفکرش ازدواج کرد. زندگی در کنار عاطفه و تاثیرپذیری از افکار او آثار گلسرخی را غنیتر کرد بهطوری که دوران شکوفایی فکری و خلاقیت او در مطبوعات در سالهای 48 تا 51 است.
در سال۱۳۵۰، نوشتهای از او در ماهنامه نگین با سرنوشته «گرفتاری شعر در شبهجزیره روشنفکران» بهچاپ رسید که بسیار گفتوگوبرانگیز بود. گلسرخی در این نوشته شاعران آن روزگار را سرزنش میکرد که «شاعر که ناخواسته و نادانسته زیر نفوذ سیاست هنری روزگارش قرار گرفته است او از کلمات و شرایط عینی زندگی میترسد. شاعر در مقام تولیدکنندهای تکیه زده که منطبقشدن کالایش با ضوابط جاری حتمی مینماید. آیا شعر نمیتواند دهانبهدهان جریان و هستی گیرد و گردننهادن به ایجاد آنگونه کالا ضرورت دارد؟ شاعر جاخالی کرده است. او گوشهنشین، حاشیهپرداز و منزوی شده، به متلاشیکردن نقش تاریخی شاعر و حقیقت شعر نشسته است. شاعر چون در کوران واقعیات نیست، چون در زندگی روزمره در میان مردم دیده نمیشود، شعر او نه رنگی از مردم دارد و نه رنگی از زندگی.»
در مردادماه همان سال، بخش نخست نوشته دیگری از او با عنوان «سیاست هنر، سیاست شعر» در نگین به چاپ رسید. او در این نوشته گروهی از شاعران ازفرنگبرگشته آن دوران را سوداگران هنر و عروسکهای کوکی خواند و نوشت: «ما شاهدیم که این عروسکان کوکی! مشتی کلمات قصار از قلب پرعفونت سیاست هنر سوداگرانه حفظ کردهاند و هرجا که فرصتی دست میدهد، همانها را تکرار میکنند: هنر مردم یعنی حرف مفت، حالا هنگام آن ست که در بند معماری شعر باشیم.»
بخش دیگر این نوشته در شهریورماه در نگین چاپ شد. این مقاله سپس در کتابچهای از سوی انتشارات (کتابنمونه) به مدیریت بیژن اسدیپور منتشر شد و سپس ساواک از ادامه چاپ آن در نگین جلوگیری کرد. از دیگر نوشتههای مهم گلسرخی در نگین، میتوان به نوشتهیی در پنجمین سالمرگ فروغ فرخزاد اشاره کرد. او در اینباره نوشت: «او زیبایی را در بافت خشن زندگی جستوجو میکرد. شعر فروغ، شعرهای اجتماعی او، شاید مردمیترین شعر روزگار ما باشد.»هیچ اثری از گلسرخی در زمان حیاتش، بهجز آنچه در مطبوعات انتشار یافت بهصورت کتاب چاپ نشد و تنها چیزی که میتوان بهعنوان کتاب چاپشده در میان نوشتههای او سراغ گرفت، مقالهای است با عنوان «سیاستِ هنر، سیاستِ شعر». این مقاله برای اولینبار بهصورت جزوه از سوی انتشارات (کتاب نمونه) به مدیریت بیژن اسدیپور منتشر شد. بعدها کاوه گوهرین مجموعه آثار خسرو را در دو مجموعه به نامهای «دستی میان دشنه و دل» و «من در کجای جهان ایستادهام» چاپ کرد که این دفتر نیز در آن است. خسرو برای چاپ کتابهایش با (کتاب نمونه) قرارداد بسته بود که به انجام نرسید و بعدها یکی از این دو مجموعه، با نام انتخابی خود گلسرخی «ای سرزمین من» چاپ شد. انتخاب نام «پرنده خیس» برای مجموعه دوم به توصیه عمران صلاحی انجام شده است. عمران صلاحی و بیژن اسدیپور که از دوستان گلسرخی بودند تاکید کردهاند که خسرو قصد داشت این نام را بر مجموعهای از شعرهایش بگذارد. او چهارسال در کنار همسرش زندگی کرد و ثمره این ازدواج فرزندی بهنام دامون بود.
عاطفه گرگین سالها بعد در گفتوگویی دو قهرمان ذهنی خسرو گلسرخی را چهگوارا و میرزا کوچکخانجنگلی عنوان کرد و در ارتباط با نوع فعالیت خود و خسرو نیز گفت: «ما اصلا فکر نمیکردیم چنین اتفاقی بیفتد. چون کاری نمیکردیم. فعالیت ما فرهنگی بود. ما فقط مینوشتیم. نمیدانم چهجوری همهچیز دست به دست هم داد تا خسرو اونجوری برود و من بمانم و بچه هم چندسال با خانواده زندگی کند تا من آزاد شوم. کار ما نوشتن بود و چاپکردن آن. اما این کار ما هدفمند بود. هدفمان هم این بود که از همانموقع باید آزادی برای همه باشد تا کسی از چیزی نترسد. نویسنده از چاپ کتابش نترسد. وقتی میدیدیم برای چنین چیزی هم آزادی نداریم، دنبال بهدستآوردن همان بودیم. یعنی سعی میکردیم به هر قیمتی شده چیزهایی که میخواهیم بنویسیم و چاپ کنیم. حتی بهصورت پنهان. به نظر من یک روشنفکر باید جهتگیری مشخص داشته باشد و ما به هنر برای هنر اعتقاد نداشتیم. دنبال چاپ آثار کسانی هم بودیم که دنبال هنر متعهد باشند. اما به نظر خودمان حرف از هنر و ادبیاتمتعهدزدن چنین تاوانی نداشت. خسرو وقتی زندان بود برای من پیغام فرستاده بود که به عاطفه بگویید اینها هیچی در پرونده من ندارند و احتمالا من حتی زودتر از تو آزاد میشوم و میروم از دامون نگهداری میکنم تا تو بیایی. اما وقتی شکوه فرهنگ را دستگیر کردند، حرفهایی که او در زندان زد برای خسرو چنان پروندهای ساخت که اعدامش کردند.»
دستگیری و انتخاب سخت
خسرو گلسرخی در 10مهر سال1352 دستگیر نشده بود بلکه وی مدتی پیش از آن بازداشت شده بود و تنها نامش در اعلامیه ساواک در روزنامهها در کنار سایر اسامی قرار گرفت. علت دستگیری وی عضویت در محفلی بود که در زمان دستگیری، یکسال بود از این محفل جدا شده بود. او خود در زندان گفته بود که در اوایل ورود به آن محفل متوجه شده است که آنچه در این محفل بیان میشود جز حرف و خیالبافی و احیانا چپرویهای نمایشی و خطرناک هیچ نیست. در آغاز ورود به آن جمعیت کذایی برای اینکه همسر و تنها پسرش را از این گرداب دور کند، ظاهرا از خانواده خود برید و با عاطفه گرگین تبانی کرد و کوشید تا در انظار اینطور جلوه دهد که بهعلت اختلاف و عدم تفاهم جدا از خانواده خود زندگی میکند و این رشته خانوادگی در حال گسستن است. عاطفه در این ظاهرسازی مصلحتی او را یاری میداد. مدتی بعد از دستگیری گلسرخی، عاطفه گرگین نیز دستگیر و در دادگاه نظامی به چهارسال زندان محکوم شد. با بهزندانافتادن او، سرپرستی دامون به برادرخسرو، یعنی فرهاد گلسرخی سپرده شد. (هماکنون دامون همراه مادرش در پاریس زندگی میکند) اما اتفاقی که بهخاطر آن خسرو گلسرخی در مقابل جوخه اعدام قرار گرفت، نه عضویت در محفل کتابخوانی و نوشتن؛ که حادثهای بود که وی اصلا نمیتوانست در آن دخالتی داشته باشد.
سال1352 کرامتالله دانشیان با همراهی گروهی 12نفره تصمیم میگیرد رضا پهلوی، فرزند شاه وقت ایران را گروگان بگیرد و در مقابل آن درخواست آزادی زندانیان سیاسی را مطرح کند. ماجرا از این قرار بود که سماکار و علامهزاده که از کارمندان تلویزیون بودند و گرایش مارکسیستی داشتند، طرحی را میان خود مطرح میکنند که با مخفیکردن سلاح در دوربین فیلمبرداری تلویزیون و واردکردن آن به مراسم جشن سینمای کودک و نوجوان، فرح یا ولیعهد را که در برنامه شرکت میکردند گروگان بگیرند و آزادی زندانیان سیاسی را طلب کنند. سماکار از دوستش بطحایی میخواهد که برایشان اسلحه تهیه کند و بطحایی که خود با دانشیان، شکوه و ابراهیم فرهنگ، اتحادیه، جمشیدی و سیاهپوش گروهی برای مطالعات مارکسیستی تشکیل داده بود، پیشنهاد سماکار را میپذیرد. کرامت دانشیان سعی میکند از طریق رابطی که او را از زندان میشناخته یعنی امیر فطانت با سازمان چریکهای فدایی خلق تماس گرفته و اسلحههای مورد نیاز را تهیه کند. امیر فطانت بدون آنکه دانشیان از آن آگاهی داشته باشد، در هنگام گذراندن دوران زندان، با ساواک شروع به همکاری کرده و عملا به یکی از مهرههای آنان تبدیل شده بود. فطانت پس از آگاهیاش از قضیه گروگانگیری، اطلاعات لازم را در اختیار ساواک میگذارد. ساواک ترتیبی میدهد که اسلحهای در اختیارشان گذاشته شود و سپس در حین اجرای برنامه دستگیر شوند، اما عضو گروه، برای تحویلگرفتن اسلحه سر قرار حاضر نمیشود.
آنچه دانشیان نمیدانست این بود که امیرحسین فطانت، متعهد به همکاری با ساواک است. فطانت که خود را رابط دانشیان با چریکهای فدایی خلق معرفی میکرد مدتها بود که عامل نفوذی ساواک محسوب میشد و دانشیان حتی تا زمان مرگ نیز از این راز دوست صمیمی خود باخبر نشد. در نهایت طرح گروگانگیری که گردانندگان اصلی آن خود ساواک بودند لو میرود و همه اعضای گروهی که قصد این گروگانگیری را داشتند، بازداشت میشوند.
خسرو گلسرخی در 29بهمن 1352 به جرم شرکت در طرح گروگانگیری رضا پهلوی باوجود اینکه بهخاطر بودن در زندان ساواک هرگز نمیتوانست چنین کاری را انجام دهد و صرفا بهخاطر دفاع از عقایدش در دادگاه نظامی به اعدام محکوم و در میدان چیتگر تیرباران شد. در حقیقت خسرو گلسرخی تا زمانی که برای بازجویی میرود اصلا از ماجرای گروگانگیری اطلاعی نداشته است و نمیدانسته که تعدادی از دوستانش قصد انجام چه کاری را داشتهاند.
دادگاه و میراث گلسرخی
آنچه اکنون پس از گذشت 40سال از دادگاه خسرو گلسرخی به نظر میرسد این است که محاکمه این گروه، تلاشی از جانب ساواک بود تا خطر مخالفان حکومت را بزرگ جلوه داده و با تبلیغات، به یک جنگ روانی موفقیتآمیز، علیه جنبشهای در حال شکلگیری دست بزند. محاکمه این افراد در یک دادگاه نظامی در اواخر سال۱۳۵۲، برگزار شد و در ناباوری همگانی از تلویزیون ملی اجازه پخش یافت. اما نتیجه تصمیم برای پخش این محاکمهها به یک جنجال بزرگ تبدیل شد.
تعدادی از اعضای گروه به اتهامات خود که مدارک ناچیزی برای آن وجود داشت، اعتراف کرده و از شاه طلب بخشش کردند. اما در این میان پنجنفر شامل گلسرخی، دانشیان، طیفور بطحایی، عباسعلی سماکار و محمدرضا علامهزاده، حتی پس از شکنجه شدید، حاضر به اعتراف نشدند. به نظر میرسد گلسرخی ساواک را فریب داده باشد.
گلسرخی و دانشیان از این واقعیت که جریان دادگاه از تلویزیون پخش میشود استفاده کردند و بهجای اعتراف به اتهام موردنظر، رژیم را در تلویزیون ملی وقت و در مقابل افکار عمومی تقبیح و محاکمه کردند. آنان حاضر به طلب بخشش از شاه نشدند و در اقدامی عجیب بدون سیر مراتب قانونی اعدام شدند. جسارت گلسرخی در دفاع از خویش و نهایتا اعدام او، ستایش و محبوبیت بسیاری در سطح جامعه، حتی در بین افرادی که خط فکری سیاسی او را نمیپسندیدند، به ارمغان آورد. او در بخشی از دفاعیاتش در دادگاه شاه گفت: «من که یک مارکسیست- لنینیست هستم برای نخستینبار عدالت اجتماعی را در مکتب اسلام جستم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم.»
خسرو گلسرخی: من بهخاطر جانم چانه نمیزنم، زیرا فرزند خلق مبارز و دلاور هستم.
سرهنگ غفارزاده، رییس دادگاه: فقط از خودتان دفاع کنید. حاشیهرفتن و تبلیغات مرامی را کنار بگذارید.
گلسرخی: از حرفهای من میترسید؟
سرهنگ غفارزاده با عصبانیت: به شما دستور میدهم ساکت شوید. بنشینید! خسرو گلسرخی با صدایی بلندتر: به من دستور ندهید. بروید به سرجوخهها و گروهبانهایتان دستور بدهید. خیال نمیکنم صدای من آنقدر بلند باشد که بتواند وجدان خفتهای را بیدار کند. خوف نکنید. میبینید که در این دادگاه بهاصطلاح محترم هم سرنیزهها از شما حمایت میکنند.
عباس سماکار بعدها درباره تحلیل ساواک از دادگاه بازداشتشدگان سال۵۲ میگوید: «حدس ساواک در اونموقع این بود که هیچکدام از ما مقاومت چندانی در دادگاه نکنیم و این ماجرا با خوبی و خوشی و با دادن چندتا حکم اعدام در مرحله اول و بعد هم بخشش شاهانه و محکومیتهای 10، 15ساله و پایینتر و بعد از چندسال هم آزادکردن، یک وجه انسانی به رژیم بده که حتی کسانیرو که نسبت به جان شاه سوءقصدکردن چندان در زندان نگه نداشته و آزادشون کرده. علت این برداشت ساواک هم این بود که در وهله اول همونطور که گفتم تعداد زیادی از اعضای گروه ما از خودشون ضعف نشان دادند و فورا اعتراف کردند. یعنی بیشتر از همه ایرج جمشیدی و شکوه فرهنگ و ابراهیم فرهنگ و مریم اتحادیه و مرتضی سیاهپوش جزو کسانی بودند که خیلی زود وادادند. ساواک حدس میزد که مقاومت در دادگاه حداکثر توسط یکی، دونفر صورت بگیره. بهخصوص روی کرامت دانشیان زیاد حساب میکرد. چون که کرامت در مقابل توهینهای بازجوها دست به مقابله زده بود. در مورد خسرو گلسرخی ساواک چون فکر میکرد که خسرو در هیچکدام از این طرحها شرکت نداشته، حداکثر مقاومتش یک دفاع حقوقی باشه که بگه من اصلا شرکت نداشتم و این حرفها بیخوده.»
عباس سماکار در رابطه با علنیشدن دادگاهها میگوید: «تا مقطع دادگاه که کسی باز فکر نمیکرد به اونشکل علنی بشه، این موضوع در سطح یکی از پروندههای موجود قلمداد میشد. انگیزه ساواک هم برای علنیکردن جریان دادگاه چیزی جز همون عدم مقاومت اکثر اعضای گروه که گفتم، نبود. اما اگر مقاومت واقعا جانانه خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان نبود، هم ساواک به اهدافش نزدیک میشد و هم جامعه به یقین در مورد حدسش در مورد ما و ماهیت این پرونده میرسید.»
در جریان محاکمات دستگیرشدگان در دادگاه اول، هفتنفر به اعدام (گلسرخی، دانشیان، سلیمی، بطحایی، سماکار، علامهزاده، جمشیدی)، دونفر به پنجسال حبس (اتحادیه، سیاهپوش) و سهنفر به سهسال حبس (میرزادگی، فرهنگ، قیصری) محکوم میشوند. در دادگاه تجدیدنظر که در دوم بهمنماه1352 تشکیل شد، حکم اعدام دونفر از محکومان دادگاه اول یعنی سلیمی به 15سال و جمشیدی به 10سال تغییر پیدا کرد و پنجنفر از متهمان (بطحایی، گلسرخی، دانشیان، سماکار و علامهزاده) همچنان به اعدام محکوم شدند. به فرمان شاه که در روزنامههای روز 28بهمنماه1352 انتشار یافت. سهنفر از محکومان (بطحایی، سماکار و علامهزاده) از اعدام عفو و به حبس ابد محکوم شدند. حکم اعدام دانشیان و گلسرخی هیچ تغییری نکرد و آنان در بامداد 29بهمن1352 در مقابل جوخه اعدام قرار گرفتند. محبوبیت گلسرخی و دانشیان ترس ساواک را برانگیخت. آنها از او تقاضای ندامتنامه میکنند تا در نتیجه دادگاه تخفیف دهند. او میگوید: «هیچکس از زندگی در کنار زن و فرزند گریزان نیست. من مثل هر انسانی زندگی را دوست دارم و دوست دارم مثل هر پدری رنگ چشمان فرزندم را ببینم اما راهی را که انتخاب کردهایم باید به پایان ببریم. مرگ ما حیات ابدی است ما میرویم تا راه و رسم مبارزه بماند اگر من ندامتنامه بنویسم کمر مبارزان را خرد نکردهام؟» در نهایت وی حتی نمیپذیرد که فرزندش دامون را ببیند و در سحرگاه 29بهمن بدون دیدار با همسر و تنها فرزندش در میدان چیتگر تهران مقابل جوخه اعدام قرار میگیرد.
علم را هم میشود خرید!
«یک مدرسه ابتدایی در تهران، اقدام به تفکیک دانشآموزان در کلاسهای هوشمند و غیر هوشمند برمبنای پرداخت یا پرداخت نکردن کمک مالی والدین برای هوشمندسازی کلاسها کرد. براین اساس، دانشآموزانی که هزینه هوشمندسازی کلاسها از سوی والدین آنها پرداخت نشده باشد، در کلاسهای عادی یا غیر هوشمند تحصیل خواهند کرد...»
با این همه باید گفت پدران ما با زندگی و معیشت ساده روستایی، دارای این بخت بلند بودند که فرزندانشان را با تخصیص اندکی از امکانات متوسط خود برای تحصیل به شهرهایی روانه کنند که در مدارس آنها، امکانات آموزشی برای پایینترین اقشار طبقاتی تا بالاترین آن به یک اندازه فراهم بود. ثروتمند و فقیر، روستایی و شهری، دهقان و بازاری، همه در یک نوع مدرسه جمع بودند. شمع معلم برای همه یکسان میسوخت و چراغ همه مدارس برای دانشآموزان به یک اندازه روشنایی میبخشید. در آن سالهای نه چندان دور، از مدرک تحصیلی ضمن خدمت و مدیریت، آموزش از راه دور، مدرک غیر حضوری، ورود به دانشگاهها و مدارس به مدد شهریههای سنگین و متکی به حسابهای فربه بانکی و خلاصه از این جور چیزها خبری نبود. بنگاههایی به نام دانشگاه در بخشها و قصبههای کوچک کشور آگهی پذیرش نزده بودند که آشکارا دارای این مفهوم ضمنی باشد که پول بیاور و ثبتنام کن.
بخت فقط با زحمت یار بود، اینگونه بود که روستازادهای که راه آسانی هم به شهر نداشت، به مدد مدارسی که در و دیوارش رنگ ثروت و فقر نگرفته بود و با تابلوی دولتی و غیرانتفاعی از هم متمایز نشده بود، وارد بهترین دانشگاه کشور میشد. شگفتا، فرزندان آن پدران که ما باشیم، با وجود زندگی شهری و طی مدارجی از تحصیل در دانشگاهها، فاقد چنین بخت و اقبالی در مورد فرزندان خود هستیم. نه که فرزندانمان استعدادی کمتر از ما دارند، نه. بلکه نظام آموزشی این بخت را از امثال ما و فرزندانمان گرفته و به دیگران داده است. این دیگران، 10 درصد جامعه هم نیستند اما گویی از فضایی دیگرند.
حکایت فوق، گویای نابرابری در نظام آموزشی ماست اما آیا هیچ فکر کردهایم که به این طریق چه آسیبی بر همبستگی ملی خود میزنیم؟ چگونه جوانان و فرزندان خود را با معیار ثروت و طبقهبندی اجتماعی چنین از هم جدا میکنیم؟
میگویند که تشکیل و راهاندازی مدارس غیرانتفاعی در برنامه آموزشی کشور با این هدف انجام گرفت که سرمایهها و توانمندیهای مردمی در پیشبرد اهداف آموزشی به کار گرفته شود. صد افسوس که چنین نشد. هیچ کس حساب سود را از سرمایه جدا نکرد. باید از اول میدانستیم که اینگونه خواهد شد و سرمایه از قاعده معروف «منفعت» تبعیت خواهد کرد. صاحبان ثروت همانگونه که چند سال پیش بر اساس قانونی، خدمت سربازی را برای فرزندان عزیزشان خریداری کردند، از این رهگذر هم سهم بیشتری از دانش ملی را برای فرزندان خود مطالبه کردند. بدین گونه بود که موهبت علم برای آنان که قدرت خرید بیشتری داشتند، به مثابه هر کالای ارزشمند دیگری فروخته شد و بالاخره موضوع معروف انشا که «علم بهتر است یا ثروت؟» پاسخ دیگری یافت. «علم قابل خریداری به وسیله ثروت است.» چقدر عریان و بیرحمانه!
منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/437453
وبلاگ آموختن: در جوامع طبقاتی در سراسر جهان همه چیز بر مبنای "کالا" سنجیده میشود. در جوامع سرمایهداری همه چیز کالایی شده است. علم و عاطفه انسانی هم از آن استثنا نیست و آنها هم کالایی شده است. این کالای عجیب چیست؟ پول. همه چیز پولی شده است. پول روابط انسانی را به روابط پولی تبدیل میکند. پول علم میخرد. پول دانشمند میخرد. "پول پیرزن را به عروس تبدیل میکند". پول عاطفه انسانی را از بین میبرد و جای آن را میگیرد. مگر اخبار حوادث را دنبال نمیکنید که در آن فرزندی به خاطر ثروت پدرش را میکشد. مگر نمیبینید به خاطر طلا(پول) هر فرد جنبندهای در هنگام سرقت به رگبار میبندند. در نظام سرمایهداری پول و سود حاصل از آن حرف اول و آخر را میزند. بزرگ فرزانه قرن نوزده در سال 1844 مینویسد:
"از اينرو اقتصاد سياسي عليرغم ظاهر دنيوي و لاابالياش، علمالاخلاقي واقعي و با اخلاقترين علمهاست. ترك نفس خويشتن، چشمپوشي از مال دنيا و تمام نيازهاي انساني، تز بنيادي آن ميباشد. هرچه كمتر بخوري، كمتر بياشامي، كمتر كتاب بخري، كمتر به تئاتر، مجلس رقص و سالن تفريح بروي، كمتر فكركني، عشق بورزي، نظريه ببافي، آواز بخواني، نقاشي كني و تفريح داشته باشي، بيشتر ميتواني پس انداز كني و گنجت كه نه بيد و نه زنگ برآن كارگر نخواهد بود، بيشتر به سرمايهات تبديل خواهد شد. هرچه كمتر باشي و كمتر از زندگيت بهره بگيري، زندگي از خود بيگانهات بيشتر خواهد بود؛ هرچه بيشتر داشته باشي، اندوختهي وجود بيگانهات بيشتر خواهد بود. به همان ميزان كه اقتصاددان سياسي از زندگي و انسانيت تو بر ميدارد، به همان ميزان پول و ثروت را جايگزين آن ميكند. كاري را كه از انجام دادنش ناتوان هستي، پولت انجام ميدهد. پول ميتواند بخورد، بياشامد، به سالن رقص و تئاتر برود، ميتواند سفر رود و هنر، انديشهها و گنجينههاي گذشتگان، قدرت سياسي، همهي اينها را ميتواند از آن تو كند، ميتواند همهي اينها را برايت بخرد. پول موهبتي راستين است. با اين همه، گرايش پول به آن است كه كاري جز خلق خويش و خريدن خويش نكند زيرا اساسا" چيزها خدمتكار او ميباشند. اگر اربابي داشته باشم، خدمتكاري نيز از آن خودم دارم و به خدمتكار او نيازي ندارم. بنابراين تمام شور و شوقها و فعاليتها در حرص و طمع ذوب ميشوند. كارگر بايد فقط آن اندازه طمع داشته باشد كه زنده بماند و فقط ميخواهد زنده بماند كه طمع داشته باشد."
دستنوشتههاي فلسفي اقتصادي و فلسفي1844 / ماركس كارل؛ صص 193-194ترجمه حسن مرتضوي انتشارات آگاه 1387
"پول با تصاحب توانايي خريد هرچيز، با تصاحب توانايي تملك همهي اشيا، ابژهي تصاحبي آشكار و معلوم است. جهان شمولي توانايي آن، همانا بيانگر قدرقدرتي آن است. بنابراين، پول چون قادري مطلق عمل ميكند. پول دلال محبت ميان نياز آدمي و ابژه، ميان زندگي او و ابزار حياتش است. اما آنچه براي من ميانجي زندگيم است، در مورد هستي اشخاص ديگر نيز حكم ميانجي را برايم دارد. پول برايم، شخص ديگري است."
همان منبع ص218
"آنچه كه از طريق واسطهاي به نام پول برايم انجام ميشود و بابت آن ميتوانم وجهي بپردازم(يعني چيزي كه پول ميتواند بخرد)، خودم هستم: صاحب پول. حدود قدرت پول، حدود قدرت من است؛ ويژگيهاي پول، ويژگيها و قدرتهاي ذاتي من است: ويژگيها و قدرتهاي صاحب آن. بنابراين آنچه كه هستم و آنچه كه قادر به انجام دادنش هستم ابدا" براساس فرديت من تعيين نميشود. زشت هستم اما ميتوانم براي خود زيباترين زنان را بخرم. بنابراين زشت نيستم زيرا اثر زشتي، قدرت بازدارندهي آن، با پول خنثي ميشود. چلاق هستم اما پول بيستوچهار پا (اشاره به شعر شكسپير: اگر من بتوانم شش نريان نيرومند داشته باشم ... كه تو گويي بيستوچهار پاي آنان همه از من است.) در اختيارم ميگذارد بنابراين چلاق نيستم. آدم رذل، دغل، بيهمه چيز و سفيه هستم اما پول و طبعا" صاحب آن عزت و احترام دارد. پول سرآمد تمام خوبيهاست پس صاحبش نيز خوب است. علاوه براين پول مرا از زحمت دغلكاري نجات ميدهد بنابراين فرض براين قرار ميگيرد كه آدم درستكاري هستم. آدمي سفيه هستم اما اگر پول عقل كل همهي چيزهاست، آن وقت چطور صاحبش سفيه است؟ علاوه براين او ميتواند آدمهاي با استعداد را براي خود اجير كند آن وقت كسي كه چنين قدرتي بر آدمهاي با استعداد دارد، از آنها با استعدادتر نيست؟ آيا من كه به يمن داشتن پول قادرم كارهايي بكنم كه قلوب تمام بشر مشتاق آن هستند، تمام امكانات انساني را در اختيار نميگيرم؟ بنابراين آيا پول من، تمام ناتوانيهايم را به عكس خود تبديل نميكند؟"
"اگر پول زنجيري است كه مرا به زندگي انساني، جامعه را به من، من و طبيعت و آدمي را به يكديگر پيوند ميدهد، آيا زنجير زنجيرها نيست؟ آيا پول نميتواند تمام بندها را باز كند و از نو ببندد؟ بنابراين آيا پول عامل جهانشمول جدايي نيست؟ پول نمايندهي راستين جدايي و نيز نمايندهي راستين پيوندهاست- قدرت(جهانشمول) الكتريكي-شيميايي جامعه"
"به هم ريختگي و وارونه شدن تمام ويژگيهاي انساني و طبيعي، اخوت ناممكنها و قدرت الهي پول ريشه در خصلت آن به عنوان سرشت نوعي بيگانهساز آدمي دارد كه با فروش خويش، خويشتن را بيگانه ميسازد. پول، توانايي از خود بيگانهي نوع بشر است."
"كاري كه به عنوان يك انسان قادر به انجام دادن آن نيستم و بنابراين نيروهاي ذاتي فرديام از انجام دادن آن ناتوان هستند، با پول به انجام دادن آن هستم. بدينسان پول هركدام از اين نيروهاي ذاتي را به چيزي تبديل ميسازد كه در ذات خود نيست يعني به ضد خود تبديل ميسازد."
"فرضا" اگر طالب غذايي باشم يا كالسكهاي بخواهم به اين دليل كه آنقدر قوي نيستم كه پياده بروم، پول غذا و كالسكه را برايم ميفرستد يعني پول آرزوهايم را از حيطهي تخيل به حيطهي واقعي ميآورد، آنها را از هستي تخيلي يا خواسته به هستي حسي و بالفعل ترجمه ميكند: از تخيل به زندگي و از وجودي تخيلي به وجودي واقعي تبديل ميسازد. پول به دليل نقش ميانجي كه در اين ميان دارد، قدرتي به راستي خلاق است."
"بيترديد حتي آن كه پولي در بساط ندارد، خواستههايي دارد اما خواستهي او فقط چيزي است تخيلي كه هيچ اثر يا موجوديتي براي من يا هر شخص ثالث و يا كلا" ديگران ندارد و بنابراين براي من غير واقعي و بدون ابژه است. تفاوت ميان خواستهي مؤثري كه به پول متكي است و خواستهي بيحاصلي كه به نياز، شهوت و آرزويم متكي است، همانا مانند تفاوت وجود و انديشه است، تفاوت ميان آن چيزي است كه صرفا" به عنوان تخيل من وجود دارد و آن چيزي كه به عنوان يك ابژهي واقعي خارج از من وجود دارد."
"اگر براي سفر پولي نداشته باشم، در واقع به معناي آن است كه نيازي واقعي و قابل تحقق براي سفر كردن ندارم. اگر گرايش به تحقيق داشته باشم اما پولي براي آن نداشته باشم، در عمل به معناي آن است كه گرايشي به تحقيق ندارم يعني هيچ گرايش مؤثر يا واقعي ندارم. از طرف ديگر اگر واقعا" هيچ تمايلي به تحقيق نداشته باشم اما اراده و پول آن را داشته باشم، آمادگي مؤثري براي آن دارم. پول به اين خاطر كه ابزار و نيرويي است خارجي و عام براي تبديل يك تصور به واقعيت و تبديل يك واقعيت به يك تصوير محض(نيرويي كه نه از بشر به عنوان بشر و يا از جامعهي انساني به عنوان جامعه مشتق شده است)، نيروهاي ذاتي واقعي آدمي و طبيعت را به آنچه كه صرفا" تصوري انتزاعي است و بنابراين ناقص يعني به وهمي عذابآور، تبديل ميسازد چنان كه نواقص واقعي و خيالهاي موهومي يعني نيروهاي ذاتي را كه واقعا" ناتوان هستند و صرفا" در تخيل فرد وجود دارند به نيروها و تواناييهاي واقعي تبديل ميسازد."
"بدينسان پول در پرتو اين خصيصه، بيانگر واژگوني عام فرديتهايي است كه به ضد خويش بدل ميشوند و ويژگيهاي متناقضي را به ويژگيهاي خود ميافزايند."
"بنابراين پول به عنوان نيرويي واژگون كننده ظاهر ميشود كه هم در برابر فرد و هم در برابر پيوندهايي در جامعه قد علم ميكند كه مدعياند به خودي خود، ذات و گوهر ميباشند. پول وفاداري را به بيوفايي، عشق را به نفرت، نفرت را به عشق، فضيلت را به شرارت، شرارت را به فضيلت، خدمتكار را به ارباب، ارباب را به خدمتكار، حماقت را به هوش و هوش را به حماقت تبديل ميكند."
"چون پول به مثابه مفهومي فعال از ارزش، تمام چيزها را درهم ميآميزد و معاوضه ميكند، خود نيز بيانگر درهم آميختگي و معاوضهي عام هم چيزها- جهاني وارونه- يا به عبارتي درهم آميختگي و معاوضهي همهي كيفيتهاي طبيعي و انساني است."
"آن كه شجاعت را ميخرد، شجاع است هرچند آدمي بزدل باشد. از آنجا كه پول نه با كيفيت مشخص يا چيزي مشخص يا نيروهاي ذاتي مشخص آدمي بلكه با سراسر جهان عيني آدمي و طبيعت معاوضه ميشود، از نقطه نظر صاحب آن در خدمت معاوضهي هرگونه توانايي با تواناييها و اشياي ديگر، حتي متناقض، ميباشد؛ پول اخوت ناممكنهاست؛ پول باعث ميشود اضداد همديگر را در آغوش گيرند."
"اگر انسان، انسان باشد و روابطش با دنيا روابطي انساني، آنگاه ميتوان عشق را فقط با عشق، اعتماد را با اعتماد و غيره معاوضه كرد. اگر بخواهيم از هنر لذت ببريم، بايد هنرمندانه پرورش يافته باشيم؛ اگر ميخواهيم بر ديگران تأثير گذاريم، بايد قادر به برانگيختن و تشويق ديگران باشيم. هركدام از روابط ما با بشر و طبيعت بايد نمود ويژهاي باشد كه با ابژههاي اراده و زندگي فردي واقعيمان منطبق باشد. اگر عشق ميورزي ولي ناتوان از برانگيختن عشق هستي يعني اگر عشقت، عشقي متقابل نميآفريند، اگر با نمود زندهي خود به عنوان آدمي عاشق، محبوب ديگري نميشوي، آنگاه عشقت ناتوان است و اين عين بدبختي است."
همان منبع صص 224-223-222-221-220
اقتصاد سياسي به زبان ساده(42)
پول نتيجهي تکامل مبادلهي کالاهاست
بيان کردن ارزش يک کالا به وسيلهي کالاي ديگر، سادهترين شکل ارزش است. يعني سادهترين شکل ارزش اين است که مثلا" بگوييم 5 کيلوگرم گندم به يک کيلوگرم پشم ميارزد. در جامعهي ابتدايي به طور اتفاقي چنين مبادلههايي صورت ميگرفته است؛ اما بعدها با تکامل مبادله، شکل بيان ارزش نيز تکامل يافت. در اين مرحله ديگر دو کالاها روبروي هم نميايستند، و هر کالا فقط با کالاي ديگر قابل مبادله نميباشد، بلکه ميتواند با کالاهاي بسياري مبادله شود. مثلا" در مثال بالا 5 کيلوگرم گندم نه تنها يا يک کيلوگرم پشم قابل مبادله است، بلکه ميتواند با کالاهاي ديگر، مانند برنج، نمک، پارچه و غيره مبادله شود. يعني:
5 کيلوگرم گندم مساوي است با يک کيلوگرم پشم
5 کيلوگرم گندم مساوي است با 50 کيلوگرم نمک
5 کيلوگرم گندم مساوي است با يک کيلوگرم برنج
5 کيلوگرم گندم مساوي است با يک متر پارچه
در بالا ارزش يک کالا(گندم) را به وسيلهي چندين کالا بيان کرديم. يعني کسي که گندم دارد به آساني ميتواند کالاهاي مورد نياز خود را به اين شيوه تامين نمايد. اما اگر کسي به جاي گندم، برنج داشته باشد و نيازي به گندم نداشته باشد چطور؟ او برنجش را با گندم عوض ميکند، و گندم را به عنوان معيار ارزش با کالاهاي ديگر مورد نيازش مانند نمک و پارچه تعويض ميکند.
به بیان ديگر کالايي را که هر دارندهي محصولي حاضر باشد، محصولش را با آن مبادله کند، گندم است، در اين حالت ارزش چندين نوع کالا به وسيلهي يک کالا يعني گندم بيان شده است. اين شيوه مبادله تا مدتها رواج داشت.
اما اين نوع مبادله به تدريج با موانعي روبرو شد، زيرا در مناطق مختلف، کالاهاي مختلفي مورد قبول صاحبان کالا بود؛ مثلا" در يک منطقه صاحبان کالا حاضر بودند که کالاهايشان را فقط با گوسفند عوض کنند، و در مکان ديگر صاحبان کالا حاضر بودند که کالايشان را فقط با گندم مبادله نمايند. در مکاني، پوست، نقش گوسفند و گندم را داشت و در جاي ديگر برنج. اين معضل به تدريج به وسيلهي آلياژهايي مانند مفرغ، برنج و فلزاتي مانند طلا و نقره که نقش بسيار مهمي در انجام مبادلات پيدا کردند؛ برطرف گرديد. اين شيوه به دليل آساني در حمل و نقل و نيز معيار کلي ارزش، هر کسي حاضر بود کالايش را با طلا و نقره مبادله نمايد. و بدين ترتيب شکل پولي ارزش به وجود آمد. و در مثال بالا پول جايگزين گندم گرديد. يعني :
نيم گرم طلا مساوي است با يک کيلوگرم پشم
نيم گرم طلا مساوي است با 50 کيلوگرم نمک
نيم گرم طلا مساوي است با 5 کيلوگرم برنج
نيم گرم طلا مساوي است با يک متر پارچه
ادامه دارد
سفینه میون در مدار مریخ قرار گرفت
یک سفینه ناسا، سازمان فضایی آمریکا ، پس از سفری هفتصد میلیون کیلومتری وارد مدار مریخ شد. این فضا پیما که میون نام دارد قرار است درباره جو مریخ اطلاعات جمع آوری کند.
میون در هفتههای آینده موقعیت خود را در مدار مریخ تغییر میدهد
سازمان فضایی آمریکا (ناسا) اعلام کرد سفینه میون (Atmosphere and Volatile Evolution, MAVEN) در ساعت پنج و پنجاه و شش دقیقه صبح دوشنبه به وقت تهران با موفقیت در مدار مریخ قرار گرفته است.
این سفینه که اختصاصا برای مطالعه جو فوقانی مریخ طراحی شده پس از ده ماه سفر به نزدیکی مریخ رسید و بعد رانشگر آن سی و سه دقیقه روشن شد تا آن را در مدار مریخ قرار دهد.
چارلز بولدن یکی از مدیران این پروژه در ناسا میگوید :"میون به عنوان نخستین مدارگردی که مختص بررسی جو مریخ طراحی شده، دانش ما را از تاریخچه جو مریخ افزایش خواهد داد، اینکه چگونه جو آن در گذر زمان تغییر کرده و چگونه تغییرات جوی بر تحولات سطح مریخ و احتمال وجود حیات در آن تاثیر گذاشته است."
"این سفینه همچنین اطلاعات بیشتری را برای اعزام انسان به این سیاره سرخ در دهه ۲۰۳۰ میلادی فراهم خواهد کرد."
به گفته مقامات ناسا از ایده اولیه میون تا رسیدن آن به مدار مریخ یازده سال طول کشیده است.
سفر ۷۰۰ میلیون کیلومتری سفینه میون به مریخ
این سفینه ۱۸ نوامبر سال گذشته (۲۷ آبان) از پایگاه فضایی کیپ کاناورال در فلوریدا به فضا پرتاب شد.
با قرار گرفتن میون در مدار، این سفینه در شش هفته آینده دستگاه ها و تجهیزات و فرمانهای ارسالی برای نقشه برداری از مریخ را تست خواهد کرد.
علاوه بر این میون خود را در موقعیت مناسب در مدار مریخ قرار خواهد داد. در حال حاضر میون هر ۳۵ ساعت یکبار به دور مریخ میگردد.
اما در هفتههای آینده میون در پنج مرحله به سمت سطح مریخ پایین میآید و خود را در مداری قراری میدهد که هر چهار ساعت و نیم یک دور به دور مریخ بزند و تقریبا بین لایه های فوقانی و تحتانی جو مریخ قرار بگیرد.
میون در این مدار در نزدیکترین فاصله ۱۵۰ و در دورترین فاصله ۶۲۰۰ کیلومتر از سطح مریخ فاصله دخواهد داشت.
جان گرانسفلد یکی دیگر از مدیران این پروژه میگوید: "میون مکمل دیگر روبوتهای کاوشگر مریخ و دیگر پروژههای هایی است که در سراسر دنیا به دنیال یافتن پاسخ پرسشهایی اساسی درباره مریخ و حیات بیرون کره زمین هستند."
۴۸ ساعت پس از قرار گرفتن میون در مدار مریخ، مدارگرد هند برای بررسی مریخ، به نام مانگالایان، نیز در مدار این سیاره قرار خواهد گرفت.
این مدارگرد ۱۴ آبان سال گذشته به فضا پرتاب شد.
این ماهواره اهدافی متفاوت با میون دارد و بویژه به بررسی گاز متان میپردازد. گاز متان از نشانگرهای فعالیت موجودات زنده در سطح سیارات است.
دانشمندان فکر می کنند چهار میلیون سال پیش جو مریخ بسیار غلیظ بوده و دی اکسید کربن آن مانع فرار گرما میشده بنابراین جو مریخ گرمتر و مرطوبتر بوده است.
اما پس از آن جو مریخ بیاندازه رقیق و سطح آن سرد و خشک شده است.
میون با نمونه برداری از جو مریخ به دانشمندان کمک خواهد کرد تا بفهمند چگونه جو مریخ اینقدر رقیق شده و این اتفاق با چه سرعتی رخ داده است.
اولین نتایج حاصل از بررسیهای میون بهار سال آینده به دست خواهد آمد.
اما پیش از آن دانشمندان منتظر عبور دنبالهدار "سایدینگ اسپرینگ" از نزدیکی مریخ هستند.
عبور این دنباله دار غبار زیادی را روانه مریخ خواهد کرد که بررسی آن هم اطلاعات زیادی به محققان خواهد داد.
منبع: دانش و فن بی بی سی فارسی
آيا ميشود جلوي تکنولوژي ايستاد؟
مقابله با وايبر دوام ندارد
در اين رابطه يک پژوهشگر حوزه روزنامهنگاري و رسانههاي آنلاين با اشاره به اينکه بحثهايي که امروز درباره ابزارهاي ارتباطي جديد مطرح ميشود، مشابه بحثهايي است که يک دهه پيش درباره وبلاگ جريان داشت، ميگويد: اين مقابلهها دواميندارد و نميشود جلوي تکنولوژي ايستاد. هميشه در جامعه ما همين بوده است؛ موج و مخالفتهايي ايجاد ميشود، ولي دوام نخواهد داشت. مصطفي قوانلو قاجار در گفتوگو با ايسنا، گفت: در حال حاضر نوع جديدي از ابزارهاي رسانهاي به بازار آمده که با استفاده از آنها دسترسي آزاد به اطلاعات براي کاربران بسيار راحتتر شده و به واسطه آنها فضاي جديدي براي انتقال اطلاعات ايجاد شده است. متأسفانه افراد تصميمگيرنده و ذي نفود توجه نميکنند که مسأله، محتواي رد و بدل شده در اين شبکهها نيست، مسألهي اصلي، ابزارهايي است که هر روز با شکل جديدي به اين عرصه ميآيند و نميشود آنها را متوقف کرد. او با تاکيد بر اينکه موج استفاده از وايبر هم بهزودي فرو مينشيند، گفت: امروز ديگر کسي درباره وبلاگ بحث نميکند و حتي نهادهاي رسمي و دولتي وبلاگ دارند. خاصيت بشر اين است که وقتي با ابزار جديدي روبهرو ميشود، ترس دارد چون به آن آگاهي ندارد و نداشتن آگاهي باعث ترس ميشود. در تاريخ ايران مثالهاي بسياري وجود دارد از فناوريهايي که وارد جامعه ايران شده و در ابتدا با ترس و واکنش منفي روبهرو بوده، اما بهتدريج پذيرفته شده است.
قوانلو قاجار درباره تأثير نرمافزارهاي ارتباطي بر رسانهها و جريان اصلي رسانهاي گفت: وايبر و ابزارهاي جديد نميتوانند رسانه و رقيب رسانههاي جريان اصلي باشند. در ايران هم «پرستيوي» از وايبر و واتسآپ استفاده ميکند و به بينندگانش ميگويد با استفاده از ابزارها براي اين شبکه خبر بفرستند.
اين مدرس روزنامهنگاري گفت: افرادي هستند که از اين طريق ارتزاق و براي محصولاتشان تبليغ ميکنند. اگر اين ابزارها متوقف شوند، تعداد زيادي از اين افراد ضرر ميکنند. از اين گذشته چرا به اين نکته توجه نميشود که ميتوان از طريق اين ابزارها، پيامهاي اجتماعي مثبتي منتقل کرد؛ مثلا در بحران آب با استفاده از ويدئوهاي آموزشي، روش درست الگوي مصرف آب را ترويج کرد.
او سپس درباره افراد و گروههايي که منافعشان با تکنولوژيهاي جديد به خطر افتاده است، گفت: وقتي شما ابزاري به نام وايبر داشته باشيد، به درآمد اساماس (پيامک) و بخشي از درآمد شرکتهاي اينترنتي که بر انتقالِ داده از طريق تلفن، متمرکز هستند، لطمه وارد ميشود. زماني کارتهاي اينترنتي وجود داشت که از طريق آنها با خارج از کشور صحبت ميشد. الآن با وجود وايبر، ديگر کسي از آن کارتها استفاده نميکند و منافع و درآمد شرکتي که آن را عرضه ميکرد، به خطر افتاده است. وي گفت: مطمئن باشيد تا 10 سال آينده، انواع ديگري از ابزارها به وجود ميآيند که سرعت گردش اطلاعات را آنقدر بالا خواهد برد که وايبر و واتسآپ را حذف خواهند کرد.
قوانلو قاجار درباره راهکار حل اين مسأله اظهار کرد: راهحل ساده اين است که اگر فکر ميکنند اين ابزارها کارکرد منفي دارد، نرمافزار ديگري بسازند که قابليتهايي داشته باشد و مردم از آن استفاده کنند.
کشف سیاهچالهای ۲۱ میلیون برابر خورشید
دانشمندان اخترشناس از کشف یک سیاهچاله فضایی کلان جرم خبر دادند که جرم آن ۲۱ میلیون بار بزرگ تر از جرم خورشید است و در یک کهکشان کوتوله فوق فشرده قرار دارد.
به گفته اخترشناسان، این کوچک ترین و در عین حال نورانی ترین شیئ فضایی کشف شده ای است که دارای یک سیاهچاله کلان جرم است و در کهکشان کوتوله فوق فشرده ای به نام «ام 60 یو سی دی یک M60-UCD1 » قرار دارد.
سیاهچاله های فضایی کلان جرم دارای جرم یک میلیون بار بزرگتر از خورشید هستند.
سیاهچاله ای که دانشمندان این بار به کمک رصدخانه جمینی و تصاویر ارسال شده از تلسکوپ فضایی هابل کشف کرده اند، دارای جرمی به بزرگی بیست و یک میلیون برابر جرم خورشید است.
جرم این سیاهچاله پانزده درصد جرم کل کهکشانی است که در آن قرار دارد. جرم کل کهکشان «ام 60 یو سی دی یک M60-UCD1 » حدود 140 میلیون برابر جرم خورشید است.
این در حالی است که سیاهچاله موجود در مرکز کهکشان ما یعنی کهکشان راه شیری، دارای جرمی معادل چهار میلیون برابر جرم خورشید است.
معیار رادیکال بودن چیست؟
احمد پوری
به نظرمن مارکس به بهترین نحومعیار رادیکال بودن را روشن کرده است.
مارکس می گوید: “رادیکال بودن یعنی دست به ریشه مسائل بردن”! کسی که ریشه مشکلات را نشناخته است چگونه می تواند در جهت حل مشکلات حرکت کند؟ تا چه رسد به اینکه برای همیشه بشیوه ای رادیکال و بنیادی آن مشکل را حل کند؟
کسانیکه این توانایی را ندارند کمبود شناخت و قدرت آنالیزشان را در توهین و شعارهای پر زرق و برق پنهان می کنند. با لجن مال کردن دیگران نمی توان به قله های دانش و علم رسید! دکتری که بربالای بستر بیمار فریاد می زند مرگ بر میکروب، زنده باد سلامتی! رادیکال بودن خود را به نمایش نمی گذارد! او دقیقا به این علت که عرضه و توانایی درک ریشه بیماری و کشف دارو درمان لازم را ندارد به پوپولیسم مبتذل پناه می برد تا بی لیاقتی خود را در میدانی که مدعی تخصص است، پنهان کند!
در بین خیلی از افرادی که خودشان را رادیکال می پندارند در حقیقت مسابقه درجهت دست بردن به ریشه مسائل نیست، درست برعکس مسابقه در حماقت و دادن شعارهای بی ربط، نادیده انگاشتن واقعیت مشخص، جای برخورد علمی را گرفته است!
چپ افراطی و بظاهر رادیکال که بخودش مدال و مدرک داوری بین المللی تئوریهای انقلابی را می داد… فکر می کرد هر کسی که کارگر است خودبخود صادق ترین و انقلابی ترین و آگاه ترین… است! همه صفات خوب را به کارگران نسبت می داد و آنقدر نادان بودند که تمامی صفات انقلابی را که مارکس به طبقه کارگر نسبت داده است اینها به تک تک کارگران نسبت می دادند!… به جای الغای مناسباتی که انسان را به کارگر تبدیل می کند، این مناسبات را به همه انسانها بسط می دهند! * با تقدس کارگر و تبدیل همه انسانها به کارگر مناسبات عمیق تر و ریشهای را که مولد وضعیت موجود است دست نخورده باقی می گذارند!…
ه* در این زمینه می توانید به کتاب دست نوشته های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴ مارکس ترجمه حسن مرتضوی مراجعه کنید. صفحات ۱۶۶ تا ۱۷۰ شاهکاری است از نقد خزعبلات به اصطلاح رادیکال کسانیکه خود را کمونیست سوپر انقلابی می پندارند ولی ناتوان از دست بردن به ریشه مسائل هستند! مارکس تحت عنوان کمونیستهای نارس یا مبتذل تئوریهای سطحی و ارتجاعی این افراد را به معنی واقعی کلمه جراحی می کند و نشان میدهد که این افراد با تمام شعارهای پر زرق و برق شان در مورد نفی مالکیت خصوصی حتی به مرحله مالکیت خصوصی دست نیافته اند تا چه رسد به اینکه به مرحله ای فراتر از نظام سرمایه داری و سوسیالیستی برسند!
این روزها به خاطر دیدن نتایج عملکرد بنیادگرایان اسلامی داعش، تعداد قابل توجهی از فعالین اجتماعی غیر مذهبی فکر میکنند هرچه بیشتر به مذهب و مذهبی توهین کنند رادیکالتر هستند! در حالکیه این افراد کوچکترین تولید فکری و علمی ندارند و جامعه را در شناخت این بیماری یا سرطان اجتماعی یک میلیمتر به جلو نمی برند…!
مارکس میگوید: “والاترین نقد، نقد دین است. … نقد دین٬ به طور مستقیم٬ مبارزه با جهانی است که دین عطر معنوی آن است.”
بزبان دیگر مارکس برای مبارزه با دین میگوید باید آن شرایط عینی را تغییر داد که انسانها را وادار می کند خوشبختی خود را نه در دنیای واقعی بلکه در دنیای تخیلی جستجو کنند! به همین دلیل مارکس هرگز نگفته کفار جهان متحدشوید! مارکس گفته کارگران جهان متحد شوید!… حضور دین، بازتاب تسلیم پذیری درونیِ طبقات استثمارشده است… به جای جستجوی راه های دگرگونی جهان، تسلیم و سازش را تقویت می کند.
تا زمانیکه به راه حلهای علمی و عملی نرسیده ایم هر راه حلی که ارائه کنیم می تواند همه چیز باشد به جز راه حل رادیکال!
مارکس میگوید: “سلاح انتقاد به طور یقین نمی تواند جایگزین انتقاد به وسیله اسلحه شود . قهر مادی را باید با قهر مادی سرنگون کرد . تئوری به مجرد این که توده گیر شود به قهر مادی مبدل می گردد. تئوری می تواند توده گیر شود به محض این که توده ها محمل تظاهر آن گردند، و توده ها زمانی محمل تظاهر تئوری میشوند که تئوری رادیکال باشد. رادیکال بودن یعنی دست به ریشه مسائل بردن و برای انسان ریشه خود انسان است”.
آنچه که مارکس را تابحال زنده نگاهداشته توهین او به بورژوازی و سرمایه داری نیست، بلکه قدرت برخورد علمی و توانایی دست بردن به ریشه حقایق و مشکلات است که در عینیت توسط تاریخ اثبات می شود! یکی از معروفترین اقتصاددانان هلند بنام آرنولد هیرچه در کنفرانسی در آمستردام می گفت مقالات مارکس در باره سرمایه مالی آنقدر بروز است که انگار اخبار بحران اقتصادی را تا دیشب بدقت دنبال کرده و این مقاله را برای امروز نوشته است!
قابل توجه است ما در عصری زندگی می کنیم که خیلی از کتابهای علمی از روزیکه منتشر می شود تا چند ماه دیگر کهنه می شود و از دور خارج می شود! ولی در مورد کتاب سرمایه، هنوز هم حتی بهترین اقتصاددانهای جهان بی نیاز از مشورت با این کتاب نیستند! ماه اکتبر دوید هاروی به هلند خواهد آمد و در مرکز بحث های فرهنگی و سیاسی هلند در بالی آمستردام سخنرانی دارد. از او نقل شده بود: اگر می خواهید سرمایه داری قرن بیست و یکم را بفهمید بهتر است کاپیتال مارکس را بخوانید نه کتاب ” سرمایه داری در قرن بیست و یکم ” معروف و پر فروش توماس پیکتی را!
به این بحث ها دامن بزنیم… دوستان ارجمند باورهایتان را به معرض قضاوت دیگران بگذارید تنها در این پروسه است که همه رشد خواهیم کرد و از خرد و توان جمعی به بهترین نحو استفاده خواهیم کرد…
اقتصاد سياسي به زبان ساده(41)
کار مجسم يا مشخص(ارزش مصرف)
قبلا" مفهوم ارزش مبادلهاي و ارزش مصرف را بيان کرديم. اکنون ميخواهيم ببينيم که عامل به وجود آورندهي اين دو يعني ارزش مبادلهاي و ارزش مصرف چيست؟
در يک جفت کفش، يک دست لباس، يک پنجره آهني، کار چه کساني نهفته است؟ در پاسخ به ترتيب بايد بگوييم؛ کار کفاش، کار خياط، کار آهنگر منعقد و نهفته است. همهي اين کارها چه کار پيچيده باشد و چه کار ساده، کارگراني انجام ميدهند که ابزار و وسيله توليد اين کالا در اختيار دارند و محصول توليدي هم از آن خودشان است. در بين آنها يک وجه مشترک وجود دارد که همهي اين کارگرها کار ميکنند. وجه مشترک در همهي اينها کار است که به صورت عام و به طور کلي بيان ميکنيم که همهي اين محصولات نتيجهکار است و به تخصص هر کارگري اشاره نميکنيم.
به عبارت ديگر همهي محصولات توليدي اين کارگران در يک چيز مشترک هستند و آن کار انسان است که در آنها وجود دارد.
حالا براي فهم کار مجسم يا مشخص و يا ملموس بايد بدانيم که خود کارگر با ابزار و وسايل کارش کالاي مورد نظر خود را مانند چاقو، داس، گوشواره، کلاه و غيره تهيه ميکند. يعني کارگر کالاي مشخصي را به طور کامل از ابتدا تا انتها با دستان خودش توليد ميکند.
با وجود اين که در تمام کالاها کار انسان منعقد و نهفته است، در هر کالا کار يک کارگر متخصص وجود دارد که با کار ديگران فرق ميکند. مثلا" کار خياط با کار نجار فرق ميکند. در لباس، کار خياط و در پنجره آهني کار آهنگر و در سنگ معدن، کار معدنچي وجود دارد. هرکدام از اين متخصصين با کار خود يک ارزش مصرفِ معين و مشخص توليد ميکنند. مثلا" لباس ارزش مصرفي است که از آن براي پوشيدن بدن استفاده ميشود.
بنابراین کفاش، ارزش مصرف معين و مشخص (کفش) توليد ميکند؛ و خياط ارزش مصرف معين و مشخص (لباس) توليد ميکند.
در نتیجه به آن کاري مجسم و يا مشخص ميگويند که ارزش مصرف معين و مشخص توليد نمايد. مثل کار کفاش که فقط کفش توليد ميکند و يا کار خياط که فقط لباس توليد ميکند و غيره.
به بیان دیگر، کار مجسم يا مشخص به کاري گفته ميشود که در يک رشتهي مشخص و معين توليد صورت ميگيرد. کار مجسم در مرحلهی ابتدایی نظام سرمایهداری یعنی در مرحلهی "تولید کالایی ساده" به صورت گستردهای در کارگاههای صنعتی رواج داشت.
با پيشرفت نظام سرمايهداري کار مجسم يا ملموس و يا مشخص به تدريج حذف و به کار مجرد تبديل ميگردد.
پس هر کاري که براي توليد کالاها انجام ميشود، هم کار مجرد است، چون براي فروش توليد شده است و به همين خاطر داراي ارزش (ارزش مبادلهاي) است، و هم کار مجسم و مشخص است، زيرا داراي ارزش مصرف معين و مشخص نيز ميباشد. به عبارت ديگر کار هر کارگري در وهله نخست کار مجرد و در وهلهي دوم کار مجسم يا مشخص است.
مثلا" ميگويند ستاره کار کرد و با کار خود کالايي توليد نمود. تا اينجا براي ما روشن است که ستاره کار کرد و با کار خود کالايي که نميدانيم چيست توليد نموده است. يعني تا اينجا نميدانيم که تخصص ستاره چيست، آنچه ميدانيم اين است که او چيزي توليد نموده است که آن را مبادله کند (بفروشد) بنابراين امروزه در وهلهي نخست ستاره ارزش (ارزش مبادله) به وجود آورده است. پس کار ستاره در درجه نخست، کار مجرد است.
اما اگر بگويند ستاره خياط است، براي ما معلوم خواهد شد که کالاي او لباس ميباشد. در اينجا خواهيم دانست که ستاره علاوه بر اين که ارزش (ارزش مبادله) به وجود آورده، ارزش مصرف معيني نيز توليد کرده است که لباس نام دارد. يعني کار ستاره کار مجسم (يا مشخص) هم ميباشد. بنابراين کار ستاره علاوه بر اين که مجرد(يعني به وجود آوردن ارزش مبادله) است، مجسم (يعني توليد ارزش مصرف معين) هم ميباشد.
بنابراين کار و کالا هر دو داراي دو ويژگي هستند که داراي کار مجرد هستند و نيز هر دو داراي کار مجسم و مشخص با ارزش مصرفي معين هستند.
کارل مارکس در اين رابطه مينويسد:
"هركاري عبارت است از صرف شدن نيروي كار انساني به معناي فيزيولوژيك كلمه، و با اين خصوصيت كار يكسان انساني يا كار مجرد انساني است كه ارزش كالاها را به وجود ميآورد. از سوي ديگر، هر كاري عبارت است از صرف شدن نيروي كار انساني به شكلي خاص و با هدفي معين و اين خصوصيت كار مفيد و مشخص است كه ارزشهاي مصرفي را توليد ميكند1."
ادامه دارد
1 - مارکس. کارل ؛ كاپيتال جلد يكم ص 76 ترجمه حسن مرتضوي، چاپ يكم سال 1386 انتشارات آگاه
انسانها و نئاندرتالها «قرنها» همزيستی داشتهاند
تا کنون تصور میشد که انسانهای امروزی و پسرعموهای ديرين آنها هرگز با يکديگر ملاقات نکردند، اما نتایج پژوهشی جدید نشان میدهد که انسانهای امروزی و نئاندرتالها زمانی معادل ده برابر طولانی تر از آنچه تا کنون تصور میشد در کنار یکدیگر زندگی کردهاند. بر اساس دقیقترین آزمایشهایی که تاکنون بر روی استخوانها و ابزار برجای مانده از نئاندرتالها انجام گرفته، این دو گونه تا 20000 سال همزیستی داشته و با هم تبادل نظر هم میکردهاند.
بررسیهای پژوهشگران نشان داده که آخرين نشان برجای مانده از نئاندرتالها مربوط به ۴۰۰۰۰ سال پيش است و اين گونه احتمالاً در نقطهای در اروپای غربی برای هميشه از صفحه روزگار محو شده است.
يافته اخير اثباتی است بر اين نظريه که نئاندرتالها تا ۲۰۰۰۰ سال در کنار هوموساپينها زندگی کردهاند. هوموساپينها به گونه جانوری گفته میشود که از لحاظ کالبدشناسی (آناتومی) در دسته «انسان امروزی» طبقه بندی میشود.
اما اينکه «چگونه» و «چه زمانی» نئاندرتالها از بين رفتند دو راز بزرگ نظريه فرگشت (تکامل) بوده است. در تلاش برای يافتن پاسخ پرسش دوم پژوهشگران موفق شدهاند از طريق انجام آزمايشهای راديوکربن بر روی استخوانها و ابزار برجایمانده از نئاندرتالها راز زمان انقراض نئاندرتالها را حل کنند.
دانشمندان ۱۹۶ نمونه استخوان، ذغال سنگ و صدف برجای مانده از ۴۰ محل شناخته شده زندگی نئاندرتالها از اسپانيا تا روسيه را بررسی رده و به اين نتيجه رسيدند که اين گونه حدود ۳۹۰۰۰ سال پيش از ميان رفت.
اين تاريخ بدان معنا است که همزيستی نئاندرتالها و هوموساپينها در اروپا دست کم ۴۰۰۰ سال به طول انجاميد. ممکن است اين زمان در آسيا تا ۲۰۰۰۰ سال به درازا کشيده باشد.
پژوهشهای قديمیتر نشان میدهند که نئاندرتالها حدود ۲۵۰۰۰۰ سال پيش نخستين بار در اوراسيا ظاهر شدند و اندکی پس از پيداشدن هوموساپينها از بين رفتند. دانشمندان باور دارند که رقابت احتمالی بر سر منابع و حتی مناقشات خشونت آميز ميان دو گونه در نهايت نئاندرتالها را به جنوب اسپانيا عقب راند.
به رغم اين رقابتها، بررسیهای جديد نشان میدهد که درجهای از اختلاط ژنتيکی و زاد و ولد ميان دو سرشاخه ديرين بشر نوين وجود داشته است. اين ترکيب ژنتيک بيشتر در آسيا به چشم میخورد.
روزنامه «گاردين» نيز در مطلبی درباره کشف جديد درباره سرنوشت نئاندرتالها به نقل از «توماس هايم»، استاد باستان شناسی دانشگاه آکسفورد، نوشت که شواهدی يافته شده که حاکی است واپسين نسلهای نئاندرتالها تحت تأثير فرهنگ انسانهای امروزی قرار گرفته بودند. نمونههای ابزار برجای مانده از مکان زندگی نئاندرتالها شبيه ابزاری است که به ظاهر توسط انسانهايی به اروپا وارد شد که از آفريقا به آنجا کوچ کردند.
بعيد نيست که يافتههای جديد به معنای آن باشد که همچنان که نئاندرتالها توسط انسانهای تازهوارد از سرزمينهای خود بيرون رانده میشدند برخی از فنآوریهای مورد استفاده آنها را نيز کسب کرده باشند.
به گفته توماس هايم، «در نهايت اين آنها بودند که در رقابت شکست خوردند.»
منبع: دانش و فن فارسی RF
اقتصاد سياسي به زبان ساده(40)
کار مجرد(ارزش مبادلهاي)
قبلا" مفهوم ارزش مبادلهاي و ارزش مصرف را بيان کرديم. اکنون ميخواهيم ببينيم که عامل به وجود آورندهي اين دو، يعني ارزش مبادلهاي و ارزش مصرف چيست؟
در يک جفت کفش، يک دست لباس، يک پنجره آهني، سنگ معدن، يک خودرو، يک ساختمان و يک فرش، کار چه کساني منعقد و نهفته است؟ در پاسخ به ترتيب بايد بگوييم؛ کار کفاش، کار خياط، کار آهنگر، کار معدنچي، کار سازنده خودرو، کار بنّا، کار قاليباف نهفته است. همهي اين کارها چه کار پيچيده باشد و چه کار ساده، فرقي نميکند که در بين آنها يک وجه مشترک وجود دارد که همهي اين کارگرها کار ميکنند. وجه مشترک در همهي اينها، کار است به عبارتي ديگر، همهي اين محصولات توليد شده، نتيجهکار است.
چون همهي کالاها براي فروش توليد ميشوند، پس کار انسان که در کفش، لباس، پنجره و تمام کالاهاي ديگر وجود دارد، به کالا ارزش ميدهد يعني داراي ارزش مبادلهاي ميگردد. اين کاري که به کالا ارزش مبادلهاي ميبخشد کار مجرد است. به عبارت ديگر، کار انسانها را که در تمام کالاهايي که برای فروش وجود دارد، کار مجرد ميگويند. کار مجرد به کالاها ارزش ميدهد. کار مجرد به وجود آورندهاي ارزش مبادلهاي است.
در کار مجرد است(با پيشرفت نظام سرمايهداري) که، ابزار و وسايل توليد از کارگر گرفته ميشود و کارگران تابعي از دستگاه خودکار کارخانه ميگردند و تنها يک جزء از عمل توليد يک کالا را انجام ميدهد. مثلا" در توليد اتومبيل هزاران کارگران نقش دارند و هرکدام يک قسمت از کار را که بر روي خط توليد قرار دارد انجام ميدهند. در کار مجرد چه کار ساده باشد و چه کار پيچيده، محصول کار که کالا نام دارد از آن کارگر نيست و به شخص ديگري که سرمايهدار باشد تعلق دارد.
اگر سفر نکنی، اگر کتابی نخوانی
به آرامي آغاز به مردن ميکني
اگر سفر نکني،
اگر کتابي نخواني،
اگر به اصوات زندگي گوش ندهي،
اگر از خودت قدرداني نکني.
به آرامي آغاز به مردن ميکني
زماني که خودباوري را در خودت بکشي،
وقتي نگذاري ديگران به تو کمک کنند.
به آرامي آغاز به مردن ميکني
اگر بردهي عادات خود شوي،
اگر هميشه از يک راه تکراري بروي …
اگر روزمرّگي را تغيير ندهي،
اگر رنگهاي متفاوت به تن نکني،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نکني.
تو به آرامي آغاز به مردن ميکني
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چيزهايي که چشمانت را به درخشش واميدارند،
و ضربان قلبت را تندتر ميکنند،
دوري کني ...
تو به آرامي آغاز به مردن ميکني
اگر هنگامي که با شغلت، يا عشقت شاد نيستي، آن را عوض نکني،
اگر براي مطمئن در نامطمئن خطر نکني،
اگر وراي رؤياها نروي،
اگر به خودت اجازه ندهي که حداقل يک بار در تمام زندگيات
وراي مصلحتانديشي بروي ...
امروز زندگي را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاري کن!
نگذار که به آرامي بميري!
شادي را فراموش نکن!
شعر از : پابلو نرودا
مترجم: احمد شاملو
خائن
اين موجود
رفيقش را فروخت،
سر خونين و بريده رفيقش را
بر سيني طلايي فروخت.
ترس اکنون
چون سايهاش
پا به پاي او ميآيد.
اين موجود چون ماندابي، در تاريکيها
زندگي ميکند.
هر غروب
لباس زير زنش را
با خود بر سنگفرشها کشيده
آرام به روي پنجه پا به شما نزديک ميشود
او را بشناسيد
از زنگوله نحس آويزان بر قلبش
و بدانيد که
جذام روحش
تن او را
آرام آرام ميخورد.
اين آدم امروز گرسنه است.
گرسنه است اما
در وجودش اثري از تقدس گرسنگي بزرگ نيست.
دوستان، اين آدم
در غروب يک روز
فروخت رفيق خود را
فروخت در سيني طلايي
سر خونين و بريده رفيق خود را.
1929
منبع:کجاست دستان تو؟ مجموعهاي از اشعار ناظم حکمت / صص 75-76 ترجمهي احمد پوري/ تهران/انتشارات نگاه 1391