چگونه پديدهاي را بشناسيم؟
انسان در هر شرايط اقتصادي اجتماعي از محيط اطراف خود، در حال آموختن است. اين آموختن ميتواند به صورت تجربي از پدر و مادر به فرزند و استاد به شاگرد انجام گيرد. يا از طريق مدرسه و دانشگاه به صورت فني و تخصصي آموزشهاي لازم را ديد. اما يادگيري علوم پايه و تجربي با استفاده از عمل (انجام کار عملي) واقعي و عيني، نسبت به علوم انساني(اقتصاد، سياست،جامعه) آسانتر است. يکي از مشکلات اساسي پيش روي افراد جامعه امروزي شناخت اقتصادي، سياسي و اجتماعي يک جامعه است. براي شناسايي علمي و درست يک جامعه چه روشي را به کار ببريم؟ آيا همين که بر اساس ذهنيات شخصي خود، مسائل جامعهاي را تعريف کنيم، کافي است؟ آيا آنچه که من میپسندم، واقعی و عينی، يا وهم و خيال است؟ با يک توضيح کوتاه سعي ميکنم مفهوم علمي شناختن هر پديدهاي(زلزله، سيل، توفان، گردباد،جامعه ...) را بيان کنم.
شناخت دارای دو مرحله است که بر هم تاثير متقابل دارند:
1-شناخت حسي
براي شناخت علمي هر پديدهاي ابتدا حواس پنج گانه (حواس پنج گانه:چشم،گوش،پوست،زبان، بيني) پيامهايي را از محرکهای محيط اطراف با استفاده از اعصاب حسی که در گوش، چشم، پوست، زبان، و بيني ما قرار دارد، دريافت نموده و آنها را ارسال مینمايند. يعنی اين اطلاعات از طريق عصب حسي به مراكز عصبي(مغز) منتقل ميشوند.
2- شناخت تعقلي
در مراکز عصبي مخصوصا" مخ، اطلاعاتي که از طريق اعصاب حسي به آنجا (يعني مخ) ميرسند، با استفاده از دادههاي دريافتي، مغز به تجزيه و تحليل ميپردازد و يك نتيجه علمي تعقلي ارائه ميدهد. که به شناخت تعقلي میانجامد.
مثلا" فرض ميكنيم كه شخصي در طبيعت در حال گردش است. در حين گردش جسمي را پيدا ميكند، كه براي او نا آشناست. از طريق حواس خود شكلظاهري، زبري، نرمي، رنگ، بو، مزه، خواص فيزيكي(نقطه ذوب، نقطه جوش، نقطه انجماد، گرماي ويژه و ..) و خواص شيميايي(اثر آب و مواد ديگر بر آن) سنجيده ميشود. يعني تا اينجا شناخت حسي تکميل شده است. بعد از به دست آوردن اين اطلاعات، حالا وارد مرحله شناخت تعقلي ميگرديم كه با استفاده از اين دادهها، مغز ما يك نتيجه علمي تعقلي را بر ميگزيند و به عنوان شناخت کامل جسم مكشوفه اعلام ميگردد كه اين ماده مثلا" اورانيوم است.
مثال از گياهان: در مورد گياهي كه نميشناسيم با استفاده از حواس پنجگانه اطلاعاتي در مورد ريشه، ساقه، برگ، گل و دانه و ... به دست ميآوريم(شناخت حسي). حال با استفاده از اين دادهها نتيجهگيري علمي تعقلي گرفته و اعلام ميكنيم كه مثلا" گياه كشف شده در طبقه بندي گياهان در گروه نهاندانگان قرار ميگيرد.
مثال از جانوران: با استفاده از حواس پنج گانه اطلاعات جامعي در مورد پوست، مو، پشم، سُم، دستگاه گوارش و ... يك جانور به دست ميآوريم (شناخت حسي). سپس از روي اين آگاهيها جانور را شناسايي و در طبقهي مورد نظر قرار ميدهيم(شناخت تعقلي).
مثال از انسان: براي شناخت يك فرد بايد ويژگيهاي ارثي(ژنتيكي) و محيطي فرد را مورد بررسي قرار دهيم. يعني با استفاده از شناخت حسي اثر توارث را بر سيستم بدن، مغز و ...، سپس اثر محيطي(خانه، كوچه، مدرسه، محله، شهر و ...) كه در آن طي عمرش در آن گذرانده، مورد بررسي قرار ميدهيم. در آخر با استفاده از اطلاعات به دست آمده از اين دو مورد(ارث، محيط) به تجزيه و تحليل نهايي ميرسيم و نتيجهگيري تعقلي خود را اعلام ميكنيم.
اما براي شناخت جامعه انساني شما نميتوانيد فرد را مورد شناخت قرار دهيد و سپس براساس اين شناخت فردي، نتيجهگيري تعقلي نماييد. كما اين كه دانشمندان نظام موجود كه داراي انديشهي بورژوايي هستند، همين كار را ميكنند. اين موارد تا اندازهاي كه ويژگيهاي ارثي ژنيتيكي فرد را مورد بررسي قرار ميدهند، درست و كاربرد آن بيشتر در علم پزشكي است. بنابراين براي شناخت جامعه بايد مجموعه افرادی که مستقيما" با پوست و خون خود در امر توليد نعمات مادی شرکت دارند، به صورت يک مجموعه نه يک فرد، مورد شناخت حسی قرار دهيم. يعنی روش توليد و توزيع و مصرف نيازهاي مادي هر جامعه را مورد بررسي دقيق و سپس بر مبناي آن روبناي سياسي اجتماعي آن جامعه را بشناسيم. با اميال، گفتار و رفتار شخص منفرد، هر چند هم زيبا و غيرفريبنده باشد نميتوان يک جامعه را شناخت.
حال هرچه سطح آگاهي و اطلاعات عمومي(شناخت حسي) ما بيشتر باشد و مجهز به علم روز باشيم. شناخت عقلي ما منسجمتر، كاراتر، و منطبق با واقعيتهاي عيني خواهد بود. پس براي اين كه به اين مورد دست يابيم بايد در هر زمان و مكاني مطالعه كنيم و آن را در هر شرايطي جزيي از زندگي خود نماييم.
به گفته ماركس:
"ديدگاه من كه تكامل صورتبندي اقتصادي جامعه را همچون فرايندي از تاريخ طبيعي ميداند، كمتر از هر ديدگاه ديگري فرد منفرد را مسئول مناسباتي ميداند كه خود مخلوق اجتماعي آن است، هر قدر هم از لحاظ ذهني خود را فراتر از جامعه قرار دهد."
كاپيتال جلد يكم ص 32 ترجمه حسن مرتضوي، چاپ يكم سال 1386 انتشارات آگاه
نظرات شما عزیزان: