سبت روز جهاني محيط زيست: طبيعت را زيبا نگهداريم
وبلاگ آموختن: امروز چهارشنبه پنجم ماه ژوئن برابر با 15 خردادماه، روز جهاني محيط زيست است. روزي در گراميداشت همه جلوه هاي طبيعت. روزي در يادآوري حفظ همه اين جلوه ها و روزي در پاسداشت محيطي که در آن زندگي مي کنيم و قرار است نسل هاي بعد از ما هم در آن زندگي کنند.
خانه، کوچه، محله، روستا، شهر، کشور، منطقه، قارهها، درياها وکره زمين محيط زندگي ماست. زيرا انسانها و تمام موجودات زنده، سوخت و ساز خود را از طريق طبيعت به دست ميآورند. بدون طبيعتي زنده، موجودات زنده وجود نخواهند داشت. برای حفظ محیط زیست قابل قبولیُُ بيشترين وظيفه به عهده دولتها و حکومتها است که علاوهبر کشور خود، به محيطزيست نگاهي انترناسيوناليستي داشته باشند. گردوغبارهايي را که از کشورهاي عربي منطقه خاورميانه سرچشمه گرفته و وارد خاک ايران میشوند بدون کمک و همياري کشورهاي منطقه خاورميانه، ريشهي آن خشکيده نميشود.
مجمع عمومي سازمان ملل متحد براي نخستين بار در سال ۱۹۷۲ پنجم ژوئن را به عنوان «روز جهاني محيط زيست» نامگذاري کرد. هدف از نامگذاري اين روز، افزايش آگاهي مردم براي حفظ محيط زيست و ترغيب دولت ها به اتخاذ تدابيري براي مقابله با تخريب محيط زيست و گونههاي زيستي جانوري اعلام شد.
از نيمه دوم قرن بيستم به بعد تحولات سريع و بي سابقهاي در محيطزيست جهان به وقوع پيوسته است. اثرات ويرانگر مناسبات توليدي حاکم بر طبيعت و محيط زيست سرعت سرسام آوري به خود گرفته است. ديگر تقريبا هيچ زيستگاه يا اکوسيستم طبيعي در سطح زمين وجود ندارد که لااقل اندکي دستخوش تغيير نگرديده باشد. کره زمين به طرز خطرناکي در حال از بين رفتن است. اما همزمان مبارزه براي حفظ محيط زيست گسترش پيدا کرده و مبارزه عليه نقش ويرانگر نظام سرمايهداري بر طبيعت و محيطزيست همواره عرصهاي از جدال و کشمکش جنبشهاي طرفدار محيط زيست و ديگر جنبشهاي پيشرو اجتماعي بوده است. نامگذاري روزي به نام روز جهاني محيطزيست، نتيجه برپايي اين جنبشها و گسترش مبارزه براي بهبود محيطزيست ميباشد.
امروزه اغلب مسايل و مشکلات و تنگناهاي زيست محيطي ديگر به عنوان يک موضوع محلي و يا حتا ملي به شمار نميآيند و با توجه به وابستگي متقابل و غيرقابل تفکيک محيطزيست با مباحث کلان انساني از جمله اقتصاد، فرهنگ، توسعه، سياست، اخلاق و به ويژه نوع خاص آن يعني ژئوپلتيک (جغرافياي سياسي) و بسياري ديگر از جنبههاي مادي و معنوي حيات انسانها، امري جهاني به حساب ميآيد. در واقع هر مشکل زيست محيطي در هر اندازه محدود به نظر برسد و حتا محدود در داخل مرزهاي قراردادي يک کشور، مشکلي براي کل جهان و نوع بشر بشمار ميآيد.
توجه به محيطزيست و حفظ سلامتي انسان و كليه موجودات كره زمين يکي از اصول اساسي در بقاي زندگي و استفاده از نعمات طبيعي است كه به وفور در اختيار ما قرار دارد. مشاهدات روزانه خود ماها و ارزيابيهاي کارشناسان اين عرصه که در خدمت سرمايه نيستند، اين واقعيت را توضيح ميدهند که اساساً بيشتر بلاهايي مانند سيلها، توفانها، گردبادها و ... که بر سر محيطزيست ميآيد، ناشي از دست درازيهاي حريصانه صاحبان ثروت و قدرت است و اگر جامعه بگونهاي ديگر اداره شود و نظم توليد و مصرف بگونهاي ديگر سازمان داده شود که اساسش پاسخگويي به نيازهاي واقعي بشر باشد و همه چيز براي همه باشد و انسانها حساب شده و با نقشه تنها به اندازه نيازهايشان از منابع طبيعي بهره برداري کنند و نقشهمند و کارشناسانه منابع تجديد شونده را بازسازي کنند، طبيعت آسيب جدي نخواهد ديد و نظام زيستمحيطي با بحران روبرو نخواهد شد.
اگرچه حفظ محيطزيست وظيفه دولتها و حکومتهاست و براي جلوگيري از تخريب محيط زيست بايد دولتها را تحت فشار گذاشت، اما آحاد مردم هم بدرجاتي ميتوانند سهمي در جلوگيري از تخريب زياده از حد آن داشته باشند. انسانها مستقل از اينکه دولتها تا چه اندازه در حفظ محيط زيست نقش خواهند داشت ميتوانند «اخلاق محيطزيستي» خود را تقويت کنند.
اخلاق محيطزيستي، نوعي از رفتار انسان مسئول و متمدن امروزي است که بدون تذکر کسي، به: طبيعت، محيطزيست و به قانونمنديهاي زيستمحيطي احترام ميگذارد و خود را مسئول رعايت حفظ محيطزيست خويش ميداند و ميکوشد در محدوده اختيارات و حريم زندگي خود در حفظ محيطزيست نقش داشته باشد.
همين که افراد در مصرف برق، در مصرف آب، در مصرف هر چيز ديگري زيادهروي نميکنند، همين که انسانها به بهداشت محيط توجه دارند و از ريختن آشغال در معابر و پارکها و کوچه و خيابان پرهيز ميکنند، همين که انسانها در مييابند که وجود موجودات زنده حيواني و گياهي حلقههايي از چرخه زيست محيطي هستند و نبايد نابودشان کرد، همين که سعي دارند دورريزها را تفکيک و بازيافت کنند، همين که انسانها بي رويه از نايلون و کيسههاي پلاستيکي و ظروف يکبار مصرف استفاده نميکنند، همه اين کارهاي کوچک و شدني در حد خود سلامتي محيط زيست را بيشتر ميکند.
طبعا کساني که به اين درجه از حساسيت برسند که خود همين نکات پيش پا افتاده را رعايت کنند، قطعا ديگران را هم تشويق خواهند کرد که مثل خودشان به محيط دور و برشان حساس باشند. اخلاق محيطزيستي، اينگونه عموميت مييابد.
اما بيگمان در نظامي که همه چيز بر پاشنه گردش سرمايه و کسب سود ميچرخد و براي سوداندوزي همه چيز از جمله محيطزيست قرباني ميشود، رواج فرهنگ و اخلاق محيطزيستي به تنهايي کافي نيست بلکه بايد با مناسباتي در افتاد که به حکم ماهيت ذاتياش هر روزه بدون توجه به پيامدهاي آني و درازمدت آن گوشهاي از طبيعت را به ويراني - مانند تخريب پارک استانبول و ساختن ساختمان تجاري به جاي آن- ميکشد.
هرچند در نظامي که ساختارش بر پايه تملک، استثمار، تبعيض و کسب سود بنياد نهاده شده باشد؛ نقش افراد در حفاظت از محيطزيست کمرنگ ميشود و محيط زيست اساسا دستخوش مطامع قدرتمداران و صاحبان ثروت قرار ميگيرد، اما انسانهاي آگاه به مثابه انسانهايي مسئول در قبال سرنوشت جامعه بشري نميتوانند نسبت به اين مسئله حياتي بي تفاوت باشند.
انسانهاي آگاه نه تنها در محدوده و حريم کار و زندگي خود خواهند کوشيد تا سهمي در حفاظت از محيطزيست داشته باشند، بلکه قاطعترين مبارزين راه مقابله با ويرانگريهاي زيستمحيطي نظام سرمايهداري خواهند بود.
انسانهاي آگاه که در هر عرصهاي از فعاليتهاي اجتماعي، پيشرو و منشاء تغييرند، نميتوانند نسبت به محيط طبيعي پيرامون خود بي تفاوت باشند. نبايد گذاشت بيتوجه به نياز انسانها و در خدمت حرص و سوداندوزي، صاحبان سرمايه زمين را تخريب کنند، آبها را آلوده نمايند، زيبايي طبيعت را از بين ببرند، محيطهاي طبيعي را بيريخت و ويران کنند و جامعه بشري را در مقابل پاره شدن لايه اوزون و آب شدن کوههاي يخ، بالا آمدن آب درياها و سيل و توفان و گردباد و فجايع ناشي از آن رها کنند.
محيطزيست ما با همه جلوههاي زيباي طبيعياش، ميراثي بجا مانده براي ماست که بايد آن را پاس بداريم و با همه جلوههاي زيبايش براي نسلهاي بعدي بجا بگذاريم.
نظرات شما عزیزان: