نخستين خدمتکار خانهگي
"زن نخستين خدمتکار خانهگي و از شرکت در توليد اجتماعي بيرون رانده شد. تنها صنعت بزرگ نوين دوباره راه توليد اجتماعي را به روي زن- و آن هم تنها به روي زن پرولتر- باز کرد؛ اما اين کار چنان انجام گرفته است، که هرگاه زن خدمتِ خصوصي خود را براي خانوادهاش انجام ميدهد و از توليد همهگاني خارج است، نميتواند چيزي به دست آورد، و هنگامي که ميخواهد در صنعت همهگاني شرکت کند و روزي خود را به استقلال تامين کند، در وضعي نيست که بتواند وظيفههاي خانوادگي خود را انجام دهد. چيزي که در کارخانه دربارهي زن صادق است، در همهجا حتا در جزا و قانون نيز، براي او صادق است. خانودهي فردمحور نوين، بر بردهگي خانهگي آشکار يا پنهان زن استوار است؛ و جامعهي نوين، تودهيي است که ملکولهاي سازندهي آن تنها عبارتاند از خانوادههاي فردمحور. امروزه در بيشترين نمونهها دستکم در ميان طبقههاي دارا، مرد روزيرسان و نانآور خانواده است و همين به او پايگاهي برتر ميدهد که هيچ احتياجي به امتيازِ ويژهي قانوني هم ندارد. مرد در خانواده، بورژوا است و زن، پرولتاريا است. ولي در جهان صنعتي، ويژگي ستمِ اقتصادي که به پرولتاريا وارد ميشود، تنها هنگامي به خوبي آشکار ميگردد که امتيازهاي قانوني ويژهي طبقهي سرمايهدار برچيده شود و برابري حقوقي همهسويه در هر دو طبقه برپا شده باشد. جمهوري دموکراتيک، تضاد بين طبقهها را از ميان بر نميدارد؛ در برابر، ميدان را براي جنگ آماده ميکند. و به همينگونه، سرشت ويژهي چيرگي مرد بر زن در خانوادهي نوين، و نياز و نيز روش ايجاد برابري اجتماعي راستين بين آن دو، تنها هنگامي به خوبي آشکار ميشود که آنها به طور کامل از ديدگاه قانون يکسان باشند. آنگاه آشکار ميشود نخستين شرط رهايي زن، ورود دوبارهي همهي زنان به صنعت همهگاني است. و باز اين نيز نيازمند آن است که ويژهگي خانوادهي فردمحور به عنوان واحد اقتصادي جامعه، از ميان برود."
فردريک انگلس؛منشاء خانواده، مالکيت خصوصي و دولت؛ ص89 ترجمه خسرو پارسا، نشر ديگر 1386
نظرات شما عزیزان: