اتحاديه
"اولين كوششهايي كه كارگران براي همكاري با يكديگر به عمل ميآورند، همواره شكل اتحاديه را به خود ميگيرد."
"صنعت بزرگ، عدهاي از مردم را كه با يكديگر آشنا نيستند، در يك نقطه گرد هم ميآورد. رقابت، موجب جدايي منافعشان ميشود ولي مسئله مزد، يعني نفع مشتركشان در برابر صاحبان كارخانهها، آنها را بر محور انديشه مقاومت مشترك يعني اتحاد، متفق ميسازد."
"به اين ترتيب اتحاديه، همواره داراي اهداف دوگانه است. يكي براي آن كه رقابت را ميان كارگران از بين ببرد تا بتوانند قادر به يك رقابت عمومي در برابر سرمايهدار باشند. اولين منظور از مقاومت، فقط حفظ دستمزدها بود و اتحاديههايي كه در آغاز ايزوله بودند، در گروهايي متشكل شدند، همانطور كه سرمايهداران به نوبه خود، به علت سير نزولي اقتصادي، متحد شده بودند. حفظ اتحاديه در برابر سرمايه كه هميشه متحد بوده است ضروريتر از حفظ دستمزدها شد. اين موضوع به قدري صادق است كه اقتصاددانان انگليسي دچار حيرت شدهاند كه چگونه كارگران بخش بزرگي از دستمزدهاي خود را به خاطر اتحاديههايي – كه به نظر اقتصاددانها فقط به خاطر دستمزد به وجود آمدهاند، فدا ميكنند. در اين مبارزه يعني در اين جنگ داخلي واقعي، تمام عناصر براي يك نبرد آينده متحد ميشوند و خود را گسترش ميدهند و وقتي به اين مرحله برسيم، اتحاديه كارگري خصلت سياسي به خود ميگيرد."
مارکس. کارل؛ فقر فلسفه ص179ترجمه آرتين آراكل، چاپ سوم سال 1383 انتشارات اهورا
نظرات شما عزیزان: